نام: آرش
نام خانوادگي: ميراسماعيلي
سن: 23 سال
تحصيلات: دانشجوي تربيت بدني دانشگاه آزاد
شغل: ورزشكار حرفه اي جودو
وضعيت تاهل: متاهل داراي يك فرزند پسر
افتخارات: طلاي مسابقات جهاني آلمان و ژاپن 2001- 2002 - طلاي مسابقات قهرماني آسيا درمغولستان و چين- برنز بازيهاي آسيايي تايلند 1998- نقره جوانان جهان 2000 و برنزالمپيك دانشجويان 1997.
اشاره: شيرمرد خطه خرم آباد پس از دوسال بارديگر با دلآوريهاي خود در سرزمين آفتاب تابان و مهد جودوي جهان، ثابت كرد كه همچنان عطش قهرماني دارد. تكرارطلاي جهان وبازگشت دوباره به دوران اوج، اورا دررديف اميدهاي طلايي ايران در المپيك آن قرارداده است. خودش مي گويد: اين همه را از" ناكامي بوسان " دارد . اشاره او دقيق وصحيح است. شكست بوسان از جودوكارما قهرماني ساخته كه مي تواند برقله المپيك هم بايستد. اوراهش را پيدا كرده است. هرچند از ناملايمات روزگار دل پردردي دارد وازتبعيض ها مي نالد، اما ازحرفهايش به خوبي مي شود حس كرد كه تمام زندگيش را وقف المپيك كرده است. مرد بااخلاق جودوي ايران بي تكلف وباهمان صفا وصميمت ذاتي اش ميهمانمان بود وپاسخگوي سوالات ماشد. موقع خداحافظي ميراسماعيلي به ما گفت: " شال متبرك به مرقد حضرت ابوالفضل وقرآني كه هميشه با آن روي سكوي قهرماني مي رود را براي المپيك آماده كرده است".
ازهمين مسابقات جهاني ژاپن شروع كنيم. مسابقاتي كه شما براي دومين بار مدال طلاي جهاني خود را تكرار كرديد و با اين كار پاسخ خيلي ازمنتقدان خود را داديد؟
مسابقات جهاني حدود دوماه پيش درشهر اوزاكا ژاپن برگزارشد وازآنجا كه اين مسابقات آزموني براي كسب سهميه المپيك محسوب مي شد، ازسطح كمي وكيفي بالايي برخوردار بود. كشورها با تمام قدرت درآن شركت كرده بودند وقهرمانان نامدار زيادي دراين مسابقات شركت داشتند. اين مسابقات براي خود من ازاهميت زيادي برخورداربود چون دو سال پيش درمسابقات آلمان براي اولين بارازاين مسابقات مدال طلا گرفته بودم وحالا هم بايد ازعنوان قهرماني ام دفاع مي كردم وهم سهميه مستقيم المپيك را مي گرفتم.
شما در بازيهاي آسيايي بوسان با يك ناكامي بزرگ روبرو شديد و در حالي كه همه روي مدال طلايي شما در بازيهاي آسيايي حساب مي كردند در عين ناباوري در دور مقدماتي حذف شديد. چگونه توانستي دوباره خودت را به شرايط قهرماني برگرداني؟
ناكامي در پوسان واقعا براي من سنگين بود خودم هم باورم نمي شد كه با داشتن مدال طلاي جهاني در همان دور مقدماتي حذف شوم. ولي اين شكست مرابه خود آورد. هميشه شنيده بودم حفظ قهرماني سخت تر از كسب آن است ولي تا قبل از اين هيچ وقت اين موضوع تااين حد برايم ملموس نبود. شست بوسان درس بزرگي در زندگي قهرماني من بود. بعد از بوسان همه چيز تغيير كرد. حتي نگاهها هم نسبت به من عوض شد . همه مثل يك سردار شكست خورده به من نگاه مي كردند و گذشته كاملا فراموش شده بود. انگار نه انگار من همان كسي هستم كه اولين طلاي تاريخ جودو ايران را كسب كردم . آن روز فهميدم تا وقتي مدال بگيري توي ديدي ، حتي بعضي ها طلاي جهاني آلمان را اتفاقي قلمداد كردند ومن مجبور بودم تمام اين ناملايمات را تحمل كنم چون باخته بودم و بازنده ها هم حقي براي دفاع ندارند.
براي يك سردار شكست خورده مطمئنا بازگشت به اوج با رياضت هاي بسياري همراه بوده است؟
دقيقاهمين طوراست، اين مدت خيلي به من سخت گذشت. من بايد دوباره همه چيزراازنومي ساختم واين كارراحتي نبود. يك ورزشكارتازماني كه به قهرماني نرسيده، كسي روي اوبطورجدي حساب نمي كند، ولي وقتي قهرمان مي شود، تمام برنامه هاي تكنيكي وتاكتيكهايش ازسوي حريفان زيرذره بين مي رود. من هم بايد تلاش مي كردم تاكتيكهاي مبارزاتيم را تغيير بدهم تا حريفانم را گمراه كنم وهم ازنظرروحي دوباره خودم را پيدا وبراي مسابقات سنگين جهاني آماده كنم.
ازحريفاني كه درمسابقات جهاني ژاپن با آنها روبروشدي بگو؟
من مجموعا دراين مسابقات شش ديدارسخت را انجام دادم وبا قرعه نامتعادلي روبرو بودم. درمسابقه اول باحريف چيني بخاطر اينكه مجبوربودم وزن زيادي كم كنم فشارزيادي را تحمل كردم. دربازي دوم درمقابل حريفي ازاسلواكي قرارگرفتم كه درمسابقات جهاني دوسال پيش هم درست درهمين مرحله با او روبرو شده بودم. درمسابقات آلمان اين حريف را با راي داوربردم، ولي دراين مسابقات اورا ضربه فني كردم. حريف سوم من "حسين اصلان" نفراول المپيك سيدني بود. درسيدني من ازاين حريف ترك شكست خورده بودم، ولي اينجا خيلي انگيزه داشتم تا انتقام بگيرم. اين مسابقه واقعا براي من سنگين بود به طوري كه تا 50 ثانيه مانده به آخربازي ازحريف عقب بودم ولي درست درآخرين لحظات با فني كه به اجرا درآوردم توانستم ازسد اين حريف قدرتمند عبوركنم. حريف چهارم من ازآذربايجان بود كه اورا هم ضربه فني كردم. دردورماقبل فينال با حريفي ازروس روبروشدم ودر شرايطي كه هردوما نسبت به هم شناخت كامل داشتيم، موفق شدم با يك اخطاراين حريف را پشت سربگذارم وبه فينال راه پيدا كنم. رقيبم دربازي فينال "برمودائو" ازفرانسه نفراول جهان ونفردوم المپيك بود. دراين مسابقه بعد ازيك دقيقه ونيم مبارزه اورا ضربه فني كردم وبراي دومين باربه مدال طلاي وزن 66 كيلوگرم مسابقات جهاني دست پيدا كردم.
برگرديم به مسابقات بوسان. شما باداشتن طلاي جهاني به يكباره درپوسان ازعرش به فرش سقوط كرديد. چه مسائلي باعث شد قهرمان جهان دربازيهاي آسيايي ناكام شود؟
اين را به جرات مي گويم كه من براي بازيهاي آسيايي ازنظربدني عالي بودم، حتي مي توانم بگويم ازاين دومسابقه جهاني كه طلا گرفتم هم آماده تربودم. درتست آمادگي جسماني كميته المپيك كه قبل ازاعزام تيمهاي به بوسان انجام گرفت، من نفراول كاروان اعزامي شدم. مي خواهم بگويم ازنظرجسماني دربهترين شرايط آمادگي قرارداشتم ولي متاسفانه بعد ازمسابقات آلمان گرفتار يك سري مسائل حاشيه اي ناخواسته شدم. بي دليل خودم را داخل مسائل حاشيه اي كرده بودم، بجاي اينكه روي تمرين ومسابقات تمركزكنم، مدام درحال مصاحبه با اين روزنامه وآن روزنامه بودم واين صحبتها تنها تمركزمن را ازبين مي برد وتوقعات مردم را ازمن زياد مي كرد.
بعدازبازگشت ازبازيهاي آسيايي بوسان با چه مسائلي روبرو بوديد؟
من دربوسان فهميدم كه حكمتي دركار بود تا من ازاوج به پايين بيافتم، اين شكست ديد من را نسبت به همه چيزعوض كرد. به خودم آمدم، ازنظرروحي افت زيادي كرده بودم وبخاطراين شكست كاملا سرخورده شده بودم. اعتماد به نفسم را ازدست داده بودم وسروسامان دادن به اين وضعيت آسان نبود. ولي من مي خواستم كه برگردم وگذشته را جبران كنم. براي اين بازگشت بايد تاوان سنگيني را پس مي دادم، ولي اين راهي بود كه بايد مي رفتم. مي دانستم كه اگرتلاش كنم موفق مي شوم. به خدا توكل كردم وبا ارادتي كه همواره درزندگيم به حضرت ابوالفضل دارم ازاومدد خواستم.
واين سخت ترين روزها براي قهرماني دوباره درجهان بود؟
گفتم كه مي خواستم برگردم وخيلي چيزها را ثابت كنم، ازهمين شكست فهميدم بزرگترين مشكل ورزشكارحرفه اي مسائل حاشيه اي است. اين تجربه را ارزان به دست نياوردم، تمام اعتبارم را براي رسيدن به اين تجربه گذاشته بودم. بايد برمي گشتم وبا قدرت هم بر مي گشتم. دورهمه چيزرا خط كشيدم. اول ازهمه موبايلم را خاموش كردم. رفت وآمد با دوستانم را محدود كردم. حتي براي اينكه كمترتوي چشم باشم، رفتم كيش. برنامه ام را دوباره تنظيم كردم. شروع كردم به رياضت كشي وتك وتنها تمرين مي كردم. اردوي تيم ملي درمجموعه انقلاب بود ولي من به تنهايي دراستاديوم آزادي شب وروزتمرين مي كردم و3 ماه مانده به مسابقات كاملا روي آن تمركز كرده بودم. يادم مي آيد روزي كه پسرم به دنيا آمد فقط همان روزاول كنارهمسرم بودم ودوباره برگشتم سرتمرين. دراين مدت محمدرضا حاج يوسف زاده مربي تيم با دكترنوروزي روانشناس كميته ملي المپيك خيلي دربه دست آوردن اعتماد به نفسم به من كمك كردند. با تلاش مربيان نقاط ضعفم را برطرف كردم وتمام فكروذكرم را گذاشتم روي مسابقه وتمرين. خلاصه روزهاي سختي بود اما خدا كمك كرد كه پايان شيريني داشته باشم.
با تكرارمدال طلاي جودوي جهان خيلي چيزها را ثابت كردي؟
تمام هدفم همين بود. شايد طلاي جهاني آلمان يك اتفاق بود، ولي آنهايي كه تمرينات من را ديده بودند ودرجريان برنامه هاي آماده سازي من قرار داشتند، درهمين تهران مي دانستند صددرصد روي سكوخواهم بود وفقط رنگ مدال مانده بود به تلاش خودم. اينكه مي گويند شكست پل پيروزي است به عينه درمن متبلورشد. اين درست كه من دربوسان باختم اما اين مقدمه اي براي يك پيروزي بزرگ شد وتجربه بزرگي به من داد.
مطمئنا اين تجربه براي دوره آمادگي پيش ازالمپيك هم كارساز خواهد بود، اين طور نيست؟
همين طوراست، ازروزي كه ازمسابقات ژاپن برگشتم سعي كردم كمتر توي چشم باشم، كمترمصاحبه كنم. حتي دعوت تلويزيون را براي مصاحبه رد كردم. با اين كارها خواستم فقط روي المپيك تمركزكنم. فقط تمرين وتمرين. سعي مي كنم توقعات را ازخودم بالا نبرم، قبل ازبوسان اشتباهم اين بود كه خودم راازآنچه كه هستم، بزرگترنشان مي دادم. بخاطرهمين روزوشب كابوس مي ديدم كه اگرمدال نگيرم چه اتفاقي مي افتد. مي خواهم بگويم اصلا روي مسابقات تمركز نداشتم وفقط به فكرحواشي بودم. اما الان مي خواهم به المپيك فكر كنم واين هم كارآساني نيست.
آرش ميراسماعيلي با دومدال ارزشمند طلاي جودوي جهان مطمئنا يكي ازاميدهاي كسب مدال درالمپيك است؟
ببينيد من زندگيم را گذاشته ام روي المپيك. ازدانشگاه ، زن وبچه ام هم زده ام، مي دانم كه اوج كارمن اينجاست. تنها ده ماه به المپيك مانده ودراين مدت هم كارآنچناني نمي شود كرد. فقط بايد تمرين كرد ودراوج بود، من هدفم طلاي المپيك است.
واگراين هدف تحقق نيافت؟
من سعي خودم را مي كنم. هيچ فرصتي را هم ازدست نمي دهم تا مثل بوسان افسوس بخورم. اگرشد كه چه بهترواگرنشد پيش وجدانم سربلندم كه نهايت سعي ام را كرده ام ولي بدست آوردن طلاي المپيك درتوان من نبوده. الان باآگاهي دارم كارمي كنم وهمه چيزم را براي المپيك گذاشتم.
خوشبختانه تجربه المپيك راهم داري واين خيلي به تو كمك مي كند؟
درسيدني من با بد شانسي مواجه شدم، آنجاهم مي توانستم روي سكوبروم. ولي امروزنسبت به چهارسال پيش خيلي پخته ترهستم. مدال اين المپيك را نمي خواهم راحت ازدست بدهم.
معلوم است انگيزه زيادي براي المپيك داري. آيا مسوولين هم سعي كردند اين انگيزه را برايت تقويت كنند؟
متاسفانه نه، هرچه هست انگيزه خودم است. بعد ازمسابقات اوزاكا حتي يك مقام مسوول سازمان تربيت بدني ازمن تقدير نكرد. پاداش واين حرفها كه پيشكش. اصلا نگفتند مشكلي داري يا نه؟ هركس جاي من بود صدايش درمي آيد. اما بخاطراينكه به المپيك فكرمي كنم سكوت كردم. ولي واقعا تا كي مي توانيم صورتمان را با سيلي سرخ نگه داريم وبراي دلمان ورزش كنيم. متاسفانه هيچ گونه حمايتي ازسوي مسوولين وجود ندارد.
چرا دراين مدت حرفي نزدي؟
گفتم كه نمي خواستم تمركزم ازبين برود. تازه بنظرشما آيا درست است مدالهايمان را با مطرح كردن اين جورحرفها، بي ارزش كنيم. وقتي من مي بينم حسين رضازاده كه سمبل وزنه برداري دنياست واين همه مدال آورده، بخاطر نداشتن خانه مشكل دارد و كسي به فكرش نيست ديگرچه توقعي مي توانم داشته باشم؟ همه ازما مدال مي خواهند، ولي هيچ كس تا بحال ازما نپرسيده آيا دخل وخرجت جواب زندگيت را مي دهد؟ كسي تا بحال نپرسيده با مستاجري چه مي كني؟ من وقتي درمسابقات آلمان قهرمان جهان شدم درمراسم تجليل ازقهرمانان به من هشتاد عدد سكه طلا دادند. آيا اين پاداش براي قهرماني كه تمام زندگيش را روي مسابقات گذاشته كافي است؟
يعني مي خواهيد بگوييد پاداش كافي نيست وانگيزه كافي ندارند؟
نه تنها كافي نيست، بلكه بسيارهم ناچيز است. چه اشكالي دارد قبل ازهمه مسابقات من ورزشكار بدانم اگرطلا گرفتم اين مقدار پاداش مي گيرم؟ البته پاداشهايي كه عملي شود نه اينكه فقط حرف باشد.
آرزوي هرقهرماني رسيدن به مدال المپيك است. بنظرمي آيد رسيدن به اين آرزو دورازدسترس شما نيست؟
به اعتقاد تمام كارشناسان كسي كه دومدال جهاني داشته باشد، اميد زيادي به كسب مدال المپيك دارد. آرزوي من هم همين است. مدال المپيك، مدال كمي نيست. هيچ مسابقه ي جهاني به پاي المپيك نمي رسد. برنزالمپيك باچندين مدال جهاني برابري مي كند. نمي گويم براي كسب مدال المپيك شانسي ندارم، نه، اصلا. چهار سال قبل هم مي توانستم مدال بگيرم. اما با راي داور برنز المپيك را ازدست دادم. اين باراين فرصت را ازدست نمي دهم. من بعد ازمسابقات جهاني ژاپن تمريناتم را بدون وفقه دنبال كردم و نهايت تلاشم را مي كنم تا به كمك مربيان به حداكثرآمادگي درالمپيك شركت كنم ومي دانم كه با توكل به خدا وتاسي ازحضرت ابوالفضل مي توانم درالمپيك افتخار آفريني كنم.
حريفان شما درالمپيك همان نفراتي هستند كه درمسابقات جهاني شركت داشتند؟
هيچ تيمي درمسابقات جهاني با نفرات دوم شركت نمي كند. جودوكاراني كه در مسابقات جهاني شركت مي كنند، نفرات فيكس كشورهاي خود هستند. بدون ترديد نفراتي كه سهميه المپيك كسب مي كنند خودشان هم درالمپيك حضورخواهند داشت. به همين جهت من كاملا روي حريفانم شناخت دارم. خوشبختانه من درمسابقات ژاپن نفراول ودوم المپيك سيدني را ضربه فني كردم واين نشان مي دهد مدال المپيك دورازدسترس من نيست. من به آينده خيلي خوشبينم ودلم روشن است كه مي توانم.
تاكنون جودوي كشورمان چند سهميه المپيك به دست آورده است؟
بغيرازخودم، آخوند زاده وميران هم امتيازهاي بالايي دارند وتقريبا حضورشان درالمپيك قطعي است. اميدوارم درمسابقات باقي مانده بقيه بچه ها هم امتيازهاي لازم را بگيرند وتيم ما با تركيب كامل درالمپيك شركت كند.
درالمپيك سيدني چند سهميه داشتيم؟
سهميه داشتيم ، من بودم ، محمود ميران وكاظم ساريخاني.
بپردازيم به بحث كلان جودو. به نظر شما دلايل رشد چشمگير سالهاي اخيرجودودركشورمان چه بوده است؟
مديريت صحيح علت اصلي بوده است، به نظرمن پيروزي وشكست نتيجه مديريت است. اززماني كه سرداردرخشان به فدراسيون جودو آمده اند با برنامه هايي كه داشتند، جودوي مامدالهايي كسب كرده كه بعضا فراترازتوان ايران بوده است. ما يك زماني آرزوي يك مدال برنز آسيا را داشتيم، اما امروزجزو سه قدرت اول آسيا هستيم. دراين دوسال درمسابقات جهاني 2001 و2003 تيم جودوي ايران مقام چهارم جهان را به دست آورده واين افتخاركمي نيست. بنظرمن جودوي ايران مديون آقاي درخشان است. ايشان كارهاي فوق العاده اي درجودو انجام داده اند وتوانسته اند اين رشته را كاملا متحول كنند. اين روند مطمئنا با پشتوانه خوبي كه وجود دارد، ادامه خواهد داشت. البته نبايد زحمات مربيان تيم ملي را هم دراين چند ساله ناديده گرفت.
شما الان نفراول وزن 66- كيلوگرم تيم ملي هستيد. آيا درداخل كشور رقيباني داريد كه شما را تهديد كنند؟
بله، اين موضوع درهمه وزنها وجود دارد. ما دراكثروزنها ازطرف نفرات جوانان واميد تهديدهاي جدي داريم. نفردوم وزن خود من يوسف كريميان است. ايشان درهمين مسابقات آسيايي قزاقستان سوم شدند. اين نشان مي دهد كه اگرمن خوب تمرين نكنم، هر لحظه ممكن است جايگاهم را درتيم ملي ازدست بدهم. تنها كمبودي كه نفرات جايگزين دارند كمبود تجربه است كه با سياست درستي كه فدراسيون درپيش گرفته واستراتژي جوانگرايي كه دارد، درسالهاي آينده جودوي ما همچنان درسطح دنيا مطرح خواهد بود.
نتايج مسابقات آسيايي قزاقستان را چطورمي بينيد؟
مادراين مسابقات به نتايج قابل توجهي دست پيدا نكرديم، اما با توجه به جوانگرايي كه داشتيم معتقدم ماموفق بوديم. همين جوانها چند سال ديگرجا پاي ما مي گذارند. وقتي طلسم مدال جهاني شكسته شده است ، بقيه هم مي توانند ميراسماعيلي، ميران وغيره باشند. درتيم ملي سند به نام ما نيست وما يك روز بايد جاي خودمان را به همين جوانها بدهيم. پس بايد جوانها را براي روزهاي سخت آينده ازهمين امروزآماده كنيم.
اگرحرف ناگفته اي مانده است، بفرماييد؟
من قبل ازهمه ازشما تشكرمي كنم كه اين فرصت را به من داديد كه درد دلهايم رامطرح كنم. درپايان يك گلايه ازرييس سازمان تربيت بدني دارم كه چرا به فكر قهرمانان ملي كشورنيستند وبه مشكلات آنها رسيدگي نمي كنند؟ من با داشتن دومدال طلاي جهاني الان با يك فرزند مستاجر هستم وتمام دغدغه ذهني ام داشتن خانه است. چرا كسي به فكر مشكلات قهرمانان ملي نيست؟ دراين مدتي كه ازمسابقات جهاني برگشتم تنها مسوولي كه ازهمه نظرازمن حمايت كرده، آقاي درخشان بوده است. چند ماه بيشتربه المپيك نمانده. همه ازمن مدال مي خواهند، اما آيا يكي ازمسوولين ورزش مشكلات ما را جويا شده ؟ با تمام كمبودها سوختيم وساختيم، ولي كمي هم به فكر قهرمانان ملي باشيد كه ازهمه چيزخود درراستاي افتخارآفريني براي كشورگذشته اند.
نظر شما