۲۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۵:۲۹

یادداشت؛

ارزش‎های مثبت جنگ/ بررسی واژه جهاد در قرآن

ارزش‎های مثبت جنگ/ بررسی واژه جهاد در قرآن

این پرسش که «چه کنیم تا جنگ در جهان رخ ندهد»، در واقع طبق مبنای اومانیسم مطرح شده است که جنگ را یکی از پدیده‎های شرور در زندگی اجتماعی انسان در نظر می‎گیرد.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_ مهدی افشار[۱]: خداوند نظام خیری را برای انسان آفریده است که هر لحظه در آن انسان مورد آزمایش قرار میگیرد و در سیر کمالی خود با اراده واختیار شروع به حرکت میکند. یکی از پدیدههایی که در نظام هستی انسان را در معرض آزمایش و کمال قرار میدهد پدیده جنگ است، به گونهای که در تمام اعصار وامصار با زندگی اجتماعی و فردی انسانها همراه بوده است. جنگ شاید در نگاه اول دارای بار ارزشی منفی باشد و با توجه به این ارزش منفی است که یکی از دغدغههای دانش روابط بینالملل گردیده است، که «چه کنیم تا جنگ در جهان رخ ندهد». این سؤال در واقع طبق مبنای اومانیسم مطرح شده است که جنگ را یکی از پدیدههای شرور در زندگی اجتماعی انسان در نظر میگیرد و در صدد آن است که راهی پیدا کند تا در جهان جنگ رخ ندهد. اما از نگاه قرآنی جنگ هم دارای ارزشهای مثبتی است که با واژه جهاد به آن اشاره شده است. جهاد در لغت به معنای تلاش کردن و در اصطلاح به معنای جنگی که دارای اهداف حقطلبانه باشد، استعمال شده است. قبل از پرداختن به ارزشهای مثبت جنگ لازم است که به برخی نکات اشاره مختصری شود.

جنگ متعلق اراده تکوینی الهی

باتوجه به آیه «وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَةِ إنِّی جَاعِلٌ فیِ الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحن ُ نُسَبِّحُ بحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُون‏»[۲] جنگ و خونریزی، از لوازم روشن و واضح زندگی اجتماعی انسان است و خداوند متعال به این ویژگی انسان قبل از خلقت توجه داشته است. طبق مبانی کلامی وفلسفی اسلام هر آنچه که در مسائل خلقت در نظام هستی وجود دارد، اراده حکیمانه الهی به آن تعلق میگیرد همانطور که در حدیث شریفی از امام رضا(ع) به این مطلب اشاره شده است «عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا، قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا ابْنَ آدَمَ بِمَشِیَّتِی کُنْتَ أَنْتَ الَّذِی تَشَاءُ لِنَفْسِکَ مَا تَشَاءُ وَ بِقُوَّتِی أَدَّیْتَ إِلَیَّ فَرَائِضِی وَ بِنِعْمَتِی قَوِیتَ عَلَی مَعْصِیَتِی جَعَلْتُکَ سَمِیعاً بَصِیراً قَوِیّاً- ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ ذَلِکَ أَنَا أَوْلَی بِحَسَنَاتِکَ مِنْکَ وَ أَنْتَ أَوْلَی بِسَیِّئَاتِکَ مِنِّی وَ ذَلِکَ أَنِّی لَا أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ »[۳] با توجه به برخی از فرازهای این حدیث، هر واجبی که انسان انجام میدهد، به سبب قدرتی است که خداوند به انسان داده است و هر معصیتی که میکند به سبب نعمتهای الهی است.

بنابراین اگر «باء» در فراز« بقوتی أدیت الی فرائضی» و «بنعمتی قویت علی معصیتی» به معنای سببیّت بگیریم، یعنی تمام افعال انسان در عالم تکوین متعلق اراده الهی است وخداوند علت منحصره در عالم هستی است. اما در عالم تشریع که شاید فرازهای انتهای این حدیث به آن دلالت دارد، تکیه بر این مطلب میکند که هر آنچه که خیر و صلاح است از جانب خدا است و آنچه که معصیت است از جانب انسان است. انسان است که با انتخاب کردن درست و مناسب خود را در معرض فیض الهی قرار میدهد و با انتخاب نادرست، خود را محروم از الطاف و رحمت الهی میکند، بنابراین سیئات انسان به خود انسان بر میگردد.

پدیده جنگ نیز به عنوان یکی از لوازم عالم طبیعت تا آنجا که موجب خیر وصلاح انسان باشد حقیقتاً متعلق اراده تکوینی خداوند است و زمانی که مستلزم شر وفساد گردد، بالتَبَع متعلق اراده تکوینی خداوند خواهد بود . بنابراین در نظام تکوین جنگ متعلق اراده تکوینی الهی است. و در نظام تشریع انسان میتواند برای ارزشهای انسانی و دینی با گروه مشرکان وکافران به جنگ بپردازد و این با اختیار انسان است. همانطور که فرد مشرک نیز این فعل را انجام میدهد اما برای هدف دیگری.   

آزادی و اختیار انسان

انسان به عنوان یک موجود مختار و آزاد آفریده شده است تا بر اساس اراده خود عمل کند. واین اختیار و آزادی اقتضاء این را دارد که بر ضد یکدیگر لشگر کشی کنند و به قتل و کشتار بپردازند، همانطور که در بسیاری از معاصی انسان با اختیار خود آنها را انجام میدهد.

نسبی بودن قدرت

علاوه براین حکمت الهی اقتضاء میکند که قدرت در دست یک فرد و یا یک گروه نباشد چرا که لازمه این سخن آن است که آزادی و اختیار از بسیاری از انسانها سلب شود. البته در این نظام توزیع قدرت پیروزی نهایی از آن مسلمانان است و نظام کفر هرگز نمیتواند تمام قدرت را در دست بگیرد چرا که راه حق وحقیقت در این صورت مسدود خواهد شد و این مطلب با آیات بسیاری از قرآن کریم مانند آیه «وَلَاتَهِنُواْوَلَاتحْزَنُواْوَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»[۴] منافات دارد.

واژه «جهاد» در قرآن

درآیات قرآن کریم یکی از تعبیرهای صورت گرفته در مورد جنگ واژه «جهاد» است که بار ارزشی مثبت دارد ودلالت میکند بر جنگ مسلمین در برابر مشرکان، کفار، اهل کتاب، منافقان، اهل بغی. و در یک معنا دلالت میکند بر جنگی که اهداف حق طلبانه وعادلانه دارد ، که به برخی از آنها اشاره میکنیم:

آیه ۲۴ سوره توبه خطاب به پیامبر بزرگوار اسلام (ص) است[۵]. در این آیه محبت پدران، فرزندان، تجارت و ساکن شدن در منازل در مقابل جهادِ در راه خدا قرار گرفته است وخطابی که به این افراد در انتهای آیه شده است «حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ» نشاندهنده ارزش مثبت جهاد در راه خداوند است.

آیة دیگری که میتوان به آن تمسک کرد، آیه ۳۵ سوره مائده است [۶]. در این آیه کلمه «وسیله » به هرنوع وسیلهای که بتواند انسان را به پروردگارش مرتبط سازد، اطلاق میشود، و یکی از مصادیق این کلمه جهاد میباشد[۷].

با توجه به مطالب فوق فهمیده شده که جنگ در نظام تکوینی الهی در نظر گرفته شده است وانسان به عنوان یک موجود مختار وآزاد میتواند در مقابل گروههای مختلفی از انسانها لشگرکشی کرده و به قتل و کشتار بپردازد، همچنین دانسته شد که قرآن کریم نیز به این مطلب اشاره داشته و برای جنگ با ذکر واژه جهاد یک بار ارزشی مثبت در نظر گرفته است که به برخی از آنها اشاره میشود.

ارزشهای مثبت جنگ «جهاد»

تمامی قوانین و احکام صادر شده در اسلام، بر اساس مصالح و مفاسد تکوینی است وجنگ بعنوان یکی از پدیدههای اجتماعی قوانینی را به خود اختصاص داده است. قرآن کریم مؤمنان را ترغیب به جنگ علیه باطل میکند و این بدین معنا است که قرآن کریم بار ارزشی مثبتی را برای جنگ وجهادگران الهی در نظر دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم :

جنگ گاهی برای تأدیب برخی از مومنان که دچار لغزش شده اند به وجود میآید، اما باید توجه داشت که این جنگ برای نابودی مؤمنان نمی باشد. این نکته را میتوان از آیه ۶۵ سوره انعام با توجه به تفسیر شریف المیزان بدست آورد. خداوند متعال میفرماید :« قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی‏ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُون‏ ». کلمه «بعث» در لغت به معنای برانگیختن است و دارای دو میباشد یکی بعث بشری و دیگری بعث الهی. بعث الهی نیز دو بخش دارد : یکی هستنی بخشیدن باشیاء پس از نیستی و دیگری هم از قبیل زنده کردن مردگان.به هر حال کلمه « بعث » به معنای بپاداشتن و واداشتن است وباین مطلب هم عنایت شده است که در توجیه و فرستادن هم استعمال میشود. در نتیجه از کلمه « بعث عذاب» میتوان استفاده کرد که عذاب مزبور عذابی است که می بایستی متوجه مومنان بشود ولی مانعی از قبیل ایمان و اطاعت در کار بوده که مانع عذاب الهی شده است.

در بخش دیگر از آیه خداوند متعال میفرماید: اگر امت دست از کفر بر ندارند، عذاب الهی از بالای سر آنها و از زیر پای آنها نازل خواهد شد. برخی مراد از عذاب آسمانی را صیحه، سنگ، باد و طوفان و عذاب از پائین را به فرو بردن در داخل زمین مانند قارون ویا غرق شدن تفسیر کرده اند، عدهای دیگر عداب از آسمان را فشار و شکنجه از ناحیه سلاطین و عذاب از پائین را به ناراحتیهایی که از ناحیه زیر دستان خود میبینند، تفسیر نموده اند.برخی نیز مراد از عذاب آسمانی را سلاحهای اخیر بشر مانند بمب افکن هاو توپ ها و سایر موارد این چنینی تفسیر کرده اند، اما طبق فرمایش علامه طباطبائی (ره) لفظ آیه قابل انطباق بر همه این معانی میباشد.»[۸] با توجه به توضیح داده شده میتوان یکی از عذابهای الهی را پدیده جنگ در نظر گرفت که عامل اصلی آن تفرقهای است که امت آن را آغاز کرده است. در نتیجه جنگ در میان گروههای مسلمان، هشداری است برای اینکه تفرقه را کنار بگذارند و راه توحید را در پیش گیرند.این معنا را نیز میتوان از حدیثی که در ذیل آیه مورد بحث وارد شده بدست آورد.

«در تفسیر کلبی آمده است که وقتی این آیه نازل شد، پیامبر برخاسته، وضو گرفت.سپس نمازی به نیکی بجای آورد. آن گاه از خدا خواست که عذابی از آسمان یا زمین برای امتش نفرستد و آنها را فرقه فرقه نسازد و از افتادن آنها بجان یکدیگر جلوگیری کند. جبرئیل نازل شده، عرض کرد: یا رسول اللَّه، خداوند گفتار ترا شنید. آنها را از دو خصلت حفظ می‏ کند و از دو خصلت حفظ نمی‏ کند. عذاب آسمانی و زمینی بسوی آنها نمی ‏فرستد. اما از فرقه فرقه شدن آنها و آسیب زدن آنها بیکدیگر منع نمی کند.

پیامبر فرمود: ای جبرئیل، پس امت من با کشتن یکدیگر چگونه باقی می ‏مانند؟ باز برخاست و دعا کرد. این آیه نازل شد« الم. أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ» (عنکبوت ۱ و ۲: آیا مردم گمان می‏کنند همین که گفتند: ایمان آوردیم ترک می‏شوند و در معرض امتحان در نمی‏آیند؟) فرمود: هر امتی باید بعد از پیامبرش امتحان شود تا افراد راستگو از دروغگو شناخته شوند. زیرا وحی منقطع می شود اما شمشیر و افتراق کلمه، تا روز قیامت باقی می ‏ماند.

در خبر است که فرمود: هر گاه شمشیر در میان امت من گذاشته شود، تا روز قیامت برداشته نمیشود. ابیّ بن کعب می‏گوید: روزی فرا می‏رسد که افراد این امت، گرفتار فرو رفتن در زمین و عذاب آسمانی و مسخ شوند.«انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ» ای محمد: بنگر که چگونه آیات را یکی بعد از دیگری آشکار می‏سازیم و ادله روشن خود را در اختیار آنها قرار می‏دهیم شاید حق را بشناسند و از آن پیروی کنند و از باطل اجتناب ورزند.از آنجا که در آیه، کلمه «باس» بمعنای تسلط دادن است، باید توجه داشت که منظور رفع مانع و برداشتن حایل است نه اینکه خداوند ایجاد اختلاف و جنگ می‏کند. منظور این است که مانعی در سر راه جنگ و اختلاف ایجاد نمی‏ کند.»[۹]

شکل گرفتن جنگ در یک جامعه باعث میشود که افراد آن جامعه به کمبودها ونیازهای خود آگاهی یابند مانند هشت سال دفاع مقدس که باعث آگاهی جامعه مسلمین به ضعفهای خود شد، و دراین برهه از زمان چنان قدرتی پیدا کرده است که ابرقدرتها در مقابل او توان ایستادگی ندارند. در کلام حضرت امام خمینی(ره) درباره برکات مختلف جنگ میتوان به مطالب گوناگونی مانند اینکه جنگ میدان آموزشهای عملی،شکوفایی استعدادها در جنگ، رشد خلاقیتها، اثبات توانمندی ایران، خودباوری در جنگ و... اشاره کرد و در این قسمت، به بخشی از کلام حضرت امام(ره) اشاره میکنیم ایشان میفرمایند «البته اگر همۀ علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری مینگریستیم و میرسیدیم ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده ایم. هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همۀ صحنه ها از آن بهره جسته ایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم، ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم، ما در جنگ، پرده از چهرۀ تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناخته ایم، ما در جنگ به این نتیجه رسیده ایم که باید روی پای خودمان بایستیم، ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم، ما در جنگ ریشههای انقلاب پر بار اسلامی مان را محکم کردیم، ما در جنگ حس برادری و وطن‌دوستی را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرتها و ابرقدرتها سالیان سال میتوان مبارزه کرد، جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند، جنگ ما بیداری پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آنچنانی برخوردار شد»[۱۰]. مقام معظم رهبری نیز میفرمایند « مگر یک ملت بدون جهاد میتواند سرش را بالا بگیرد ؟ مگر یک ملت بدون جهاد میتواند طعم عزت را بچشد؟ مگر یک ملت بدون جهاد میتواند درمیان ملتهای دنیا شأن و موقعیت پیدا کند؟ « انّ الجهاد باب من ابواب الجنه» همیشه همین طور است و جهاد دری است از درهای بهشت. هم خُلد برین الهی، یعنی بهشت نشئه آخرت، هم راحت در این دنیا، یعنی جهاد. در همه کشورها و میان همه ملتها هم این گونه است که اگر قرار باشد جهاد معنای حقیقی به خود بگیرد، باید درآن، موجودهای الگو وانسانهای نماد وجود داشته باشد، بدون نماد و بدون الگو نمی شود»[۱۱]

یکی دیگر از ارزشهای مثبت جنگ نشان دادن چهرة تزویری دولتهای مستکبر و مستبد عالم ونشر عظمت اسلام در جهان میباشد. حضرت امام (ره) در این خصوص میفرمایند« هر چند جنگ و دفاع از حق و میهن، زحمتها و خسارتها دارد و جوانان پرارزش را از ما گرفت و جنگ زدگان مظلومی را آواره و بی خانمان کرد. لکن به خواست خدای منّان محتوای پرعظمت و شکوهمندی داشت. این جنگ تحمیلی، شکوه و عظمت ایمان و اسلام را در پهناور جهان منتشر نمود و ایران بزرگ که میرفت با خیانتهای خاندان پهلوی و بستگان آنان یک کشور وابسته و مصرفی و یک ملت مرده و سر به زیر برای ضربه خوردن و ستم پذیرفتن معرفی شود، ناگهان با یک جهش بی سابقه و یک انقلاب الهی در جنگ غافلگیرانه با توطئۀ جهانخواران ستم پیشه و مزدوران بی فرهنگ و پشتیبانی آشکار و نهان ابرقدرتها آنچنان پیروزمندانه و شجاعانه بر پیکر پلید صدامیان و امریکاییان منطقه تاخت و آنچنان اسطورههای شیطانی را یکی پس از دیگری در هم شکست که گویی دست مبارک علی بن ابیطالب ـ‌سلام اللّه علیه‌ در روز خندق از آستین پرعظمت لشکریان ما بیرون آمده است و در مبارزۀ تمامی اسلام در مقابل تمامی کفر ظفرمندانه و سرافراز با قامتی به بلندی ابدیت استوار ایستاده است»[۱۲]و در ادامه میفرمایند«ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم، ما در جنگ، پرده از چهرۀ تزویر جهانخواران کنار زدیم، ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناخته ایم... جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند»[۱۳]

جنگ باعث کمال روحی و معنوی در مسلمانان و خروج از سستی و تنبلی میشود و آنها را در مسیر قرب الی الله قرار میدهد و مسلمانان را از وابستگیها وآلودگیهای این عالم دور میکند.در قرآن کریم به این ویژگی اشاره شده است « یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَی الْقِتالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ »[۱۴] در این آیه خداوند خطاب به پیامبر بزرگوار اسلام (ص) میفرماید « ای پیامبر، مؤمنان را به جنگ برانگیز. اگر از شما بیست تن باشند و در جنگ پایداری کنند، بر دویست تن غلبه خواهند یافت. و اگر صد تن باشند، بر هزار تن از کافران پیروز می‏شوند. زیرا آنان مردمی عاری از فهمند». حضرت امام(ره) نیز میفرمایند «این تحول، تحولی است که شرق و غرب نمی توانند بفهمند. آنها هرچیزی میتوانند بفهمند، همین در سطح مادیت اشیا را ارزیابی میکنند که کدام پیروز شد، کدام پیروز نشد. در سطح معنویت اینها نمی توانند اصلاً تصور کنند که یک کشور چهل میلیونی چطور متحول شده است به یک چیزی که جوانهایشان را میدهند و گریه میکنند که کاش یکی دیگر هم داشتند. دست و پایشان را از دست داده اند و تأثرشان به این است که من ندارم که باز [به جبهه] بروم! و این صحنههای بسیار نورانی که در جبهه ها [است] شما که هستید، بهتر از ما میدانید که چه صحنههایی است»[۱۵]

نکته آخر اینکه: خداوند متعال برخی مؤمنان را که ممکن است از جنگ به علت پیامدهای ناگوار آن دوری می کنند، مورد خطاب قرار داده ونکاتی را یاد آوری میکند. یکی از وعدههای خداوند به این دسته از مؤمنان، جبران خسارتهای وارده از جنگ است«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ حَکیم‏" از این آیه، این معنا فهمیده میشود که: اگرازاجرای این حکم (منع تجارت بامشرکین) ترسیدیدکه بازارتان کساد وتجارتتان راکد شود و دچار فقر گردید، نترسید که خداوند بزودی شما را از فضل خود بی نیاز می‏سازد، و از آن فقری که می‏ترسید ایمن می‏فرماید[۱۶].

یکی دیگر از خطابهای خداوند به این گروه از مؤمنان، جلب توجه آنها به مسئله قضا وقدر است. آیات «وَ ما أَصابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ»[۱۷] و «قُلْ لَنْ یُصیبَنا إِلاَّ ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا...‏»[۱۸]. با توجه به این آیات در مییابیم که اگر انسان در خانه هم بماند مرگش فرا میرسد، پس بهتر آن است که در راه خدا و در مسیر حق جان خود را از دست بدهد.

از موارد دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، بیان حقیقت مرگ وشهادت است. «وَ لَا تَحسَبنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون‏»[۱۹] این آیه دلالت میکند برای این که شهدا در نزد خداوند زنده هستند و زیباتر آن است که انسان در راه جنگ وجهاد برای خدا از هیچ امری کوتاهی نکند وبرخی از ناگواریهای جنگ او را مشغول به خود نکند.

جمع بندی

با توجه به مطالب فوق دانسته شد که جهاد در مکتب اسلام دارای بار ارزشی است و ارزشهای برآمده از آن که در متن به آن اشاره شد، موارد زیر میباشند:

  1. جنگ گاهی برای تأدیب برخی از مومنان است.
  2. شکل گرفتن جنگ در یک جامعه باعث میشود که افراد آن جامعه به کمبودها ونیازهای خود آگاهی یابند.
  3. جنگ وسیلهای است برای نشان دادن چهره ی دولتهای مستکبر و مستبد عالم ونشر عظمت اسلام در جهان.
  4. جنگ باعث کمال روحی و معنوی در مسلمانان و خروج از سستی و تنبلی میشود.
  5. توجه مومنان به مسئله قضا و قدر و حقیقت مرگ و شهادت است.

[۱]   دانشجوی کارشناسی ارشد فقه سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم.

[۲]- سوره بقره ، آیه ۳۰

[۳] - کافی ، ج ۱ ، ص ۱۵۲

[۴]- سوره آل عمران ، آیه ۱۳۹

[۵] - « قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی‏ سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ»

  1. - « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی‏ سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ »

[۷] - طباطبائی ، محمد حسین ، ت المیزان ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی ، چاپ چهارم نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی ، قم ، ۱۳۶۷، ج ۵ ، ص ۴۹۸

[۸] - طباطبائی ، محمد حسین ، ت المیزان ، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی ، چاپ چهارم نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی ، قم ، ۱۳۶۷، ج ۷، ص ۲۱۴ - ۲۱۷

[۹] - طبرسی ، فضل بن حسن ،  مجمع البیان فی تفسیر القرآن،تحقیق رضا ستوده ، چاپ اول ، انتشارات فراهانی ، تهران ، ۱۳۶۰ ج‏۸، ص۱۳۴

[۱۰] - صحیفه نور ، ج۲۱ ، ص ۲۸۳

[۱۱] - مراسم صبحگاه لشگر سید الشهداء ، ۲۶/۰۷/۱۳۷۷

[۱۲] - صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۱۵۷-۱۵۶

[۱۳] - همان ، ج ۲۱ ، ص ۲۸۳

[۱۴] - سوره انفال ، آیه ۶۵

[۱۵] - صحیفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۳۱۴

[۱۶]- تفسیر المیزان ، ج ۹ ، ص ۳۰۴

[۱۷]- سوره آل عمران ، آیه ۱۶۶

[۱۸]- سوره توبه ، آیه ۵۱

[۱۹]- سوره آل عمران ، آیه ۱۶۹

کد خبر 3905157

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha