به گزارش خبرنگار مهر، ابوالفضل حری، استاد دانشگاه اراک و پژوهشگر حوزه نقد ادبی در همایش «روش شناسی مطالعات بین رشته ای قرآن کریم» که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد به ایراد سخنرانی پرداخت.
وی با اشاره به اینکه مدتهاست که بر روی روایت شناسی کار می کنم، گفت: آنچه که در اینجا ارائه می کنم بخشی از یک پژوهش با عنوان بوتیقای قصص قرآنی است که هم در سطح خرد و هم در سطح کلان نگاهی به داستانهای قرآن انداخته اند.
وی با طرح این پرسش که به چه ترتیب و ازچه منظری می توانیم به مآثر ادبی خودمان نزدیک بشویم، افزود: پیشتر در کتاب «کلک خیال انگیز» تلاش کرده ام که برخی از مآثر ادبی خودمان از جمله هزار و یک شب و داستانهای دیگر را از دیدگاه تودوروف بررسی کنم.
حری در ادامه گفت: این یک قسمت از آن سئوال کلی است که در نظر دارم اما در بخش حوزه های معرفتی و مآثر اسلامی خودمان فکر کردم که شاید داستانهای قرآن کمتر از منظر روایت شناسی مورد توجه قرار گرفته اند. اگر ما به پیشینه متون اسلامی نگاه کنیم حوزه بلاغت، فوق العاده حوزه گسترده ای است اما حتی یک کتاب در مورد داستانهای قرآن وجود ندارد. من فکر کردم که داستانهای قرآن از این منظر جای بحث دارند.
وی در ادامه با اشاره به برخی از قصص قرآن و شیوه بیان این قصص گفت: مثلا اگر به داستان حضرت یوسف نگاه کنیم اشاره به احسن القصص میشود یعنی ما نه تنها بهترین قصه را می گوییم بلکه بهترین شیوه قصه گویی را داریم. این در واقع بحث روایت گویی است. آنچه که برای من مهم است نگاه کردن به داستانهای قرآن از دیدگاه یک روش است که به نظر می رسد خلاء آن این روزها محسوس است.
حری افزود: هر آنچه که داستانی را تعریف کند، روایت است. اگر این را به عنوان یک تعریف کلی در نظر بگیریم حوزه های مختلفی را در بر می گیرد. در قصه های قرآن که یک چهارم آیات قرآن را تشکیل می دهند، در آنجا خداوند به عنوان راوی مطرح است. به نظر می رسد در مطالعات قرآنی از این آیات به قصص قرآنی یاد میشود که برخلاف بلاغت و فصاحت قرآنی چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
وی افزود: به هر حال وقتی که از روایت صحبت می کنیم آن را به دوسطح خرد یا متن و روایت آن را به کار می بریم. اگر در سطح داستان به کار ببریم روایت شناسی داستان است و اگر در سطح متن و روایت، روایت شناسی گفتمان است. عنوانی که من انتخاب کرده ام روایت شناسی گفتمان است، یعنی من قرار است ویژگی های وجوه گفتار و اندیشه شخصیت های قرآنی و داستانهای قرآنی را در سطح دوم که کلان تر است، بررسی کنم.
حری در ادامه گفت: من روایت شناسی قصص قرآن و بوتیقای قصص قرآن را به عنوان مدل در نظر می گیرم که این مدل باید در یک چارچوب قرار بگیرد. متدلوژی من مفهومی است. من در ادامه به افلاطون در کتاب سوم خودش اشاره می کنم که سه نوع گفتمان را از هم باز می شناسد. گفتمان ساده، گفتمان ترکیبی و گفتمان مرکب و ترکیبی. یکی از دسته بندیهای جامع بازنمایی گفتمان اندیشه را که در زبان قرآنی می توان پیدا کرد مک هیل ارائه می دهد که گفتار اندیشه ها را به ۷ نوع دسته بندی می کند. بر اساس آنچه که من ارائه می کنم یک سنخ شناسی از قصص قرآن آمده است که یکی از آنها روایت محض است که در آنجا می بینیم که زندگی پیامبران گفته میشود و در اینجا راوی خداوند است. گفتار اندیشه به صورت غیر مستقیم از زبان راوی است.
وی در ادامه گفت: روایت محض در آیات قرآنی عمدتا در قالب روایت گری گذشته نگر رخ نشان می دهد. تمام زندگی پیامبران جزء روایت گری گذشته نگر است. در قصص قرآنی بسته به بافت و موقعیت سوره داستانها کم یا زیاد میشود.
حری بااشاره به گفتارهای مستقیم و غیر مستقیم به طنز مقدس اشاره کرد و گفت: البته من به اینها نیش و نوش و قرآنی می گویم، یعنی تمثیل هایی که در قالب نیش و نوش قرآنی است. به هر حال مکالمات نقش اساسی دارند و تراکنش بسیار نقش مهمی در این گفتگوها دارد. می خواهم بگویم که در قرآن انواع مختلف اندیشه را داریم. اگر مجاز باشیم به قرآن نزدیک بشویم از دیدگاه نقد نحله های ادبی که مجبوریم قرآن را به عنوان یک متن ادبی در نظر بگیریم که اگر جز این باشد نمی توانیم در یک حوزه کنشی وارد بشویم چرا که متن همواره با ما کنش خواهد کرد. قرآن در این محیط زنده شکل گرفته که به نظر من لازم است از این منظر به آن نگاه کرد. البته من به خط قرمزها در این زمینه هم معتقد هستم اما چاره ای نداریم که باید آن را وارد دپارتمانهای دانشگاهی کنیم.
نظر شما