به گزارش خبرگزاری مهر، محمد خوش چهره از اساتید بازنشسته اقتصاد دانشگاه تهران است. وی در خصوص اقتصاد مقاومتی و ارتباط آن با هویت ملی و باور ملی با ما به گفتگو نشسته است که ماحصل این گپ و گفت را در ادامه می خوانید.
*ضمن تعریف مختصری از «اقتصاد مقاومتی»، بفرمایید اقتصاد مقاومتی چه ارتباطی با هویت ملی دارد؟
قبل از تعریف اقتصاد مقاومتی باید تعریفی از شرایط محیطی و محیط اقتصادی صورت گیرد که هر یک از این شرایط می تواند استراتژی هایی را در تصمیم گیری تحت عنوان تهاجمی، استراتژی بازدارنده و امثال آن را به همراه داشته باشد. اقتصاد مقاومتی تلفیقی از دو واژه اقتصاد و مقاومت است که توام با یکدیگر هدف مشخصی را به دنبال می کنند. وقتی اقتصادی در مسیر پرتاب استراتژیک خود با هدفی مشترک و همسو با نظام سیاسی حرکت کند، می تواند رشد مستمر و پایدار اقدامات ملی را دربر داشته باشد. رشد اقتصادی در حقیقت یعنی تولید پویا و مستمر که به افزایش تولید ملی می انجامد و به تبع آن سایر اهداف مثل افزایش اشتغال، کاهش فقر، افزایش درآمد و افزایش سرمایه گذاری حاصل می شود.
قطعاً بخشی از بحث اقتصاد مقاومتی به تعبیر قانونگذاری و اجرا، مربوط به نظام تصمیمگیری، سیاستگذاری و برنامهریزی کشور میشود.بخشی از اقتصاد مقاومتی نیز به آحاد مردم و فعالین اقتصادی برمیگردد که در این حوزهها باید درک صحیحی از آن ها داشته باشیم.
اگر فکر کنیم در فضای کاملاً متعادل و سالم به دور از هرگونه تهاجم هستیم دچار غفلت شدهایم. بنابراین تشخیص اینکه در فضای تخاصم اقتصادی هستیم با توجه به فضای تحریم بسیار دشوار نیست.
برجسته ترین نوع اهداف در اقتصاد می تواند افزایش تولید ناخالص ملی و افزایش سطح رفاه خانواده شود که احتیاج به نوعی مقاومت در مقابل فشارها یا رقابت ها دارد. از این رو باید نقاط ضعف را شناسایی کرده و نقاطی که مفهوم تهدید را در کنار وابستگی های اقتصادی تعریف می کند، تشخیص داد.
اقتصاد مقاومتی ارتباط مستقیم و غیر قابل انکاری با هویت ملی دارد. به عبارت دیگر اقتصاد می تواند هویت بخش باشد که اگر این مهم درک نشده و از آن غافل بمانیم، به نوعی بی هویتی را در پی خواهد داشت. در این راستا در گام نخست باید برای درک و شناخت اقتصاد مقاومتی، درک درست و صحیحی از اقتصاد ملی و اقتصاد جهانی پیدا کرده و به دنبال آن به واکاوی و تعمق در خصوص فشاری که نظام سلطه به کشور ما وارد کرده است بپردازیم.
در واقع نباید فراموش کرد که نظام سلطه پس از ناامید شدن در بٌعد نظامی با هدف دشمنی که با کشور داشت، به فکر تحت تاثیر قرار دادن فضای اقتصادی با اهدافی از جمله تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران و تغییر باور مردمی افتاد که تمامی این رویکردها، باور و هویت ملی را تحت الشعاع قرار می دهد لذا در این باره باید با هوشیاری و دقت عمل وارد صحنه شد. از سوی دیگر باید توجه داشت اقتصاد مقاومتی یک مکتب است که باید به یک بینش سیاسی تبدیل شود و در واقع تعریف ساده اقتصاد مقاومتی مقاوم سازی اقتصادی است؛ مقاوم سازی نیز یعنی تطبیق با شرایط نا ملایم و تشخیص نقاط ضعف و تربیت آنها.
در همین راستا غربیها و کشورهای استکبار از همه ظرفیت، توان و ابزارهای خود برای فشار اقتصادی در قبال جمهوری اسلامی ایران استفاده کردند و پازل خود را نیز در این مقوله در حال تکمیل میبینند. از دید بسیاری امکان دارد این مقوله منفی تلقی شود اما نقاط مثبتی هم برای اقتصاد کشور دارد که در صورت پایداری و مقاومت مردم پس از استفاده دشمن از همه ابزارهایش موجب عبور از گردنه و رسیدن به نقطه شکوفایی برای اقتصاد کشور شروع خواهد شد.
بنابراین باید این نکته را در نظر گرفت. از همین نقطه مشخص می شود که اقتصاد مقاومتی در حقیقت شامل تحولات عمیقی در اقتصاد یک کشور است که باعث می شود وابستگی اقتصاد کشور در اقلام و کالاها و خدمات استراتژیک و مهم کاسته شود. یعنی قرار نیست در بحث اقتصاد مقاومتی دور کشور دیوار بکشیم و با واردات هر کالایی مقابله کنیم. قرار است شرایطی را فراهم کنیم که اگر شرایط سیاسی و امنیتی خاصی برای کشور پیش آمد، ابرقدرت های سیاسی و اقتصادی نتوانند از کانال تحریم آن اقلام به اقتصاد کشور فشار بیاورند و همچنین این امکان را نداشته باشند تا استقلال ملی و سیاسی کشورمان را با مخاطره مواجه سازند.
*این اقتصاد همان اقتصاد ریاضتی نیست که عنوان دیگری به خود گرفته است؟
خیر! ابدا! اقتصاد ریاضتی نیز یعنی دولت خدمات خود را در حوزه های مختلف تنزل داده و پایین آورد و از سوی دیگرمالیاتها را افزایش داده و مردم تحت ریاضت قرار میگیرند؛ بنابراین به هیچ وجه این دو هم سطح نیست. اقتصاد مقاومتی یک نوع نگرش و روش است که باید خود را در سیاستهای برنامهریزی و تصمیمگیری متجلی کند؛ یعنی ضمن اینکه میخواهد پویا باشد کاهش وابستگیهای تهدیدزا را انجام دهد.
در حقیقت اقتصاد مقاومتی یک نگرش و بینش است، تفکری است که باید خودش را در نظام تصمیمگیری، برنامهریزی و قانونگذاری جاری و ساری کند.
*اقتصاد مقاومتی چه نقشی در خودباوری ملی می تواند داشته باشد؟
ماهیت اقتصاد مقاومتی بر مبنای کاهش وابستگی تهدیدزا است یعنی خوداتکایی و خودکفایی البته نه در همه اقلام و عرصه ها بلکه در حوزه هایی که این وابستگی می تواند تهدید قلمداد شود و دشمن به عنوان تحریم از آن استفاده کند. ضمن آن که دشمن از این رهگذر نیز باور و اعتقاد مردم را نشانه می رود که این از نقاط حساس و آسیب پذیر بحث اقتصاد است که با تبلیغات دشمن همراه می شود. بنابراین اقتصاد مقاومتی که تلفیقی از دو واژه اقتصاد و مقاومت بوده و این دو واژه هدف مشخصی را به دنبال می کنند، با خودباوری رابطه مستقیم داشته و می تواند پایه خودکفایی باشد. از سوی دیگر هنگامی که اقتصادی در مسیر پرتاب استراتژیک خود با هدفی مشترک و همسو با نظام سیاسی حرکت کند، می تواند رشد مستمر و پایدار اقدامات ملی را دربر داشته باشد.
به طور کلی نیز باید دانست با غفلت و جهالت مسائلی به وجود میآیند که باورهای مردم را دچار آسیب و شکنندگی میکنند بنابراین درک صحیح مردم از این شرایط (اقتصاد کنونی) یک الزام است برای اینکه بدانند در کجا باید مقاومت کنند.
*خانواده ها چه نقشی در اجرای اقتصاد مقاومتی دارند؟
خانواده می تواند در سطح توزیع کالا و خدمات نقش داشته باشد. خانواده می تواند با مصرف صحیح، تغییر الگو و اجرای درست مصرف، کاهش وابستگی را در حوزه واردات به وجود آورده و به اقتصاد ملی کمک کند. خانواده باید از مصرف کالاهای غیر ضرور خودداری کرده و از تولیدکنندگان ایرانی خرید کند. عدم استقبال از تولیدات داخلی با ارتقای کیفیت و انتخاب مصرف کننده با اولویت کالای داخلی حل خواهد شد.
عناصر خانواده می توانند با ارج نهادن به تولیدات داخلی به اقتصاد ملی کمک کنند، این کمک کردن منجر به پیشرفت در چرخه اقتصاد ملی و اقتصاد خانواده می شود. با تغییر نگرش، حضور فعال در تولید ملی، مصرف کمتر و پس انداز بیشتر محیط اقتصاد مقاومتی ایجاد می شود.
* اقتصاد مقاومتی چه تأثیری بر استقلال سیاسی دارد؟
ببینید اگر کسی مفهوم اقتصاد مقاومتی را بداند و به خوبی درک کند، متوجه می شود که تمامی این مسائل اعم از خودباوری و استقلال و خودکفایی و … در آن مستتر است و اقتصاد مقاومتی تمامی این مفاهیم را در دل خود گنجانده است. ضمن آن که استقلال یعنی عدم وابستگی. از سوی دیگر وابستگی در اقتصاد، یعنی وابستگی در حوزه هایی که بنیادین است و به فرمایش حضرت امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی، کشوری که در قوت لایموت و مواد غذایی وابسته باشد، نمی تواند ادعای استقلال سیاسی نیز داشته باشد بنابراین وابستگی در حوزه استراتژیک – همچون درآمد وابسته به نفت و خام فروشی – اقتصاد را آسیب پذیرتر می کند و این مساله می تواند کاهش شرایط استقلال ملی و کشور را به دنبال داشته باشد به دلیل آن که وابستگی بازار را به همراه دارد.
*سیستم اقتصاد مقاومتی چه ویژگیهایی دارد؟
باید توجه کنیم که اقتصاد مقاومتی یک اقدام تاکتیکی و موقت و مقطعی نیست، بلکه یک نسخه فوقالعاده ضروری و عملیاتی برای اقتصاد کشور است . درصورتی که کم کاری در این زمینه صورت گیرد کشور با مخاطرات جدی مواجه خواهد شد .
من چند ویژگی را برای یک سیستم اقتصادی مقاومتی بیان می کنم: اول اینکه این سیستم باید پویا باشد. یعنی منفعل عمل نکند و در عین حال به دنبال رفع محدودیت های فعلی باشد . ولی برای رشد در شرایط جدید تلاش کند .تکیه اصلی اقتصاد مقاومتی به ظرفیتهای داخلی ـ بومی و در جاهایی که نیاز به بیرون است ضمن تسهیل روش ها باید به دنبال دستبابی و بومی سازی برخی کارها برویم .
باید درباره اقتصاد مقاومتی تاکید کنم گسترش و تعمیق فرهنگ اقتصاد مقاومتی و باورداشت آن از سوی مردم و مسولان می تواند ضامن موفقیت تمام راهکارها و سیاستگذاری ها باشد. امیدوارم فرهنگ سازی جدی و منسجمی درباره اقتصاد مقاومتی صورت گیرد. از دولت می خواهیم هر چه زودتر این کار را در الویتهای خود قرار دهد . فرهنگ سازی خیلی مهم است .
کاهش وابستگی های تهدیدزا می تواند نوعی خوداتکایی جهت بهتر پیش بردن اهداف اقتصاد مقاومتی به وجود آورد. اگر وابستگی تهدیدزا و استراتژیک باشد آسیب می رساند. در قرن حاضر و با شعار دهکده جهانی، تمام دنیا در مواردی به غیر از کالاهای اساسی و مصرفی مانند گندم، محصولات خوراکی و صنایعی همچون انرژی، دچار وابستگی هستند به طوری که تلاش برای نبود این نوع وابستگی هم جامعه را دچار فلج تدریجی می کند. برای شناسایی آسیب های اقتصادی یک کشور باید به علائم موجود در آن کشور توجه کرد .با توجه به مزیت های راهکارهای اقتصادی ، همچون اقتصاد رقابتی، تقابلی و تهاجمی ، کشور ما در وضعیت اقتصاد جنگی قرار دارد و می توان گفت مزیت های دیگر راهکارها برای آن کاربردی ندارد.
هرچند توجه مقام معظم رهبری به نامگذاری سالهای اخیر و جاری به جا، دقیق و صحیح است، اما در عمل آنچه به چشم می خورد نتیجه عکس دارد. با تحلیل های آکادمیک نمی توان رفع مشکل کرد و مزیت شیوه های اقتصادی را جهت رشد شاخص های اقتصاد و چرخه سرمایه در کشور به کار گرفت.
*اقتصاد نفتی چه ارتباطی با اقتصاد مقاومتی دارد؟
اگر نگاهی به روند وابستگی اقتصاد دولتها به نفت داشته باشیم خواهیم دید که دولت اول بعد از جنگ مخصوصا وابستگی سال اول و مقایسه آن با سال آخر آنها در اتکا به درآمدهای نفتی روند افزایشی داشته به طوری که هر دولتی در پایان ۸ سال خود رکورد وابستگی را نسبت به دولت قبلی خود شکسته؛ موضوعی که در همه دولتها قابل مشاهده است و دولت تدبیر و امید نیز با آنکه به ظاهر قضاوت در خصوص عملکردش زود است، گرفتار این وابستگی به روال قبلی به نفت شده است. بنابراین اگر چه قضاوت نهایی برای دولت یازدهم هنوز زود است ولی به واسطه عملکرد دولت در غالب دولایحه لایحه بودجه ۹۳ و ۹۴ که به طور واقعی نزدیک ۷۰۰ درصد به نفت وابسته بود به نظر میرسد که این روند در مورد دولت یازدهم هم میتواند صادق باشد. باور و اعتقاد نداشتن به اقتصاد مقاومتی دیگر چالش پیش روی ماست .
عواملی همچون نبود ظرفیت و توان عمل به اقتصاد مقاومتی را در مجریان از یک طرف و پیروی از دستورالعمل مخالفان اقتصاد مقاومتی در راستای کمک به بررسی های عملیاتی این شیوه اقتصادی از طرف دیگر چوبهای لای چرخ اقتصاد مقاومتی است.
*جایگاه اقتصاد مقاومتی در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) تا چه حد است؟
اگر بخواهم در این رابطه سخن بگویم، بعید نیست اعتراف کنم که نیاز به نگارش حداقل یک جلد کتاب احساس می شود اما به طور کلی درک صحیح از موضوع و حوزه اقتصادی باعث شده که در چند سال گذشته تاکیدات رهبر انقلاب اسلامی برحوزه اقتصاد باشد که در نامگذاری سالهای اخیر این موضوع را مشاهده میکنیم. نامگذاری چند سال اخیر با توجه به مباحث اقتصادی نشان از درک صحیح مقام معظم رهبری در این حوزه دارد، در چنین فضایی قطعا بررسی الزامات، بسترها، شرایط، مکانیزمها و پیامدها لازم است به عبارت دیگر درک صحیح از این موقعیت با توجه به بصیرت و آگاهی نسبت به اقتصاد مقاومتی، شیوههای اجرایی و بالتبع پیامدها و آثار آن باید به وجود آید تا در این شرایط نوع مقابله را ایجاد کند.
نظر شما