خبرگزاری مهر - گروه استانها: در نگاه اول تصورش هم سخت است که بخواهی جانت را با دیگران سهیم شوی. از قدیم گفتهاند که عزیزتر از جان و پیکر برای انسان چیزی نیست؛ اما او کسی است که قبل از مرگ تکلیف بدنش را روشن کرده. میگوید اگر شانس بیاورم و «درست بمیرم»، میتوانم انجامش دهم.
این درحالی است که به گفته ولی الله صمدی، مسئول شناسایی و فراهم آوری اعضا پیوندی دانشگاه علوم پزشکی قم، به طور میانگین سالانه ۵ تا ۸ هزار مرگ مغزی در کشور اتفاق میافتد که از این بین حدوداً تنها ۷۵۰ تا ۸۰۰ نفر اعضای بدنشان اهدا میشود و مابقی افراد پس از فوت اعضای بدنشان به خاک سپرده شده و از بین میروند، در حالیکه با آنها میتوان جان تعداد زیادی از انسانها را نجات داد.
معمولاً تا اسمی از پیوند عضو میآید، همه ما یاد بیماران مرگ مغزی می افتیم که اعضای خانواده با وصیت آنها یا بر اساس تشخیص و صلاحدید خودشان با عمل پیوند اعضای بدن عزیزشان موافقت میکنند. در این موارد دسترسی به فرد متوفی امکان پذیر نیست و اعضای خانواده نقش سخنگوی اهدا کننده را بر عهده میگیرند.
اما این بار شخصی روبهرویم نشسته است که خودش سخنگوی خودش است. تصویر اینکه مریم ممکن است روزی دچار مرگ مغزی شده و قلب و سایر اعضای بدنی که اکنون روبه رویمان نشسته از پیکرش خارج شود دردناک است اما کارتش را با آرامش کامل مقابل چشمانم میگذارد تا گفتگویمان شروع شود:
چه شد که تصمیم گرفتی کارت اهدای عضو بگیری؟
معمولاً از یک سنی به بعد آدم دوست دارد به دیگران بیشتر از همیشه کمک کند. تا کودک و نوجوان هستی معمولاً دنیایت مربوط به علایق خودت است، علایق صرفاً مادی، اما از همان سنی که عرض کردم این علایق وسیعتر و معنویتر میشود.
منظورت چه سنی است؟
شاید پس از ۲۰ سالگی، پس از آغاز جوانی.
البته این میتواند بین افراد مختلف متغیر باشد، حتی برخی از انسانها هرچه سنشان بالاتر میرود، علایقشان مادیتر و بیشتر به خودشان محدود میشود، پس نمیتوان گفت همه میتوانند چنین تصمیمی بگیرند! درسته؟
نمیدانم، شاید من زیادی خوش بین هستم، اما احساس میکنم اینطوری است که گفتم یا شاید بهتر است بگویم دوست دارم دنیا اینگونه باشد.
آیا تغییر علایقت دلیل اصلی است یا اینکه حادثه و جرقه ای هم این میان روی داد؟
علاقه قلبیام برای کمک به دیگران چه در زمانی که زندهام و چه زمانی که نیستم همیشه وسوسهام میکرد، اما قطعاً سیرحوادث و رویدادها در شکل گیری اولویتهای افراد بی تأثیر نیست.
مثلاً من یادم است که قبل از ثبت نام در سایت اهدای عضو، در مورد این موضوع تصمیم نهایی را نگرفته بودم، هنوز دو دل بودم، یکی از مهمترین مسائل که باعث افزایش انگیزه من شد اهدای عضو و ثبت نام چهرههای شناخته شده بود، وقتی میدیدم یک فردی پس از سالها خدمت به این کشور، پس از مرگش نیز به حداقل ۷ نفر زندگی دوباره میبخشد بیشتر انگیزه پیدا کردم.
نظر خانوادهات چه بود؟
خب من همیشه میدیدم وقتی پدر و مادرم گزارشهای تلویزیون در مورد خانوادههای اهدا کنندگان را میدیدند بغض کرده و اشک در چشمانشان جمع میشد. همیشه با آنها همدردی میکردند اما قطعاً اگر آنها را در جریان تصمیمی که گرفته بودم قرار میدادم ناراحت میشدند، حتی شاید مانع هم میشدند.
منظورت این است که خانواده مخالفت اهدای عضو هستند؟
نه شاید حتی اگر خودشان هم در شرایط قرار میگرفتند، بدون اینکه من کارت عضویت داشته باشم هم دست به اهدای اعضایم میزدند، اما اینکه بدانی پدر و مادرت چقدر دوستت دارند و بعد بروی و رو به رویشان بایستی و بگویی میخواهم اعضای بدنم را پس از مرگ اهدا کنید برایشان ناراحت کننده و دردناک است، همه دنیای والدین فرزندانشان هستند و تصور اینکه این دنیا قبل از آنها به پایان برسد بسیار تلخ است، از این جهت و با شناختی که از خانواده داشتم میتوانم بگویم اگر در جریان کار من بودند ممکن بود مخالفت کنند.
پس مخفیانه ثبت نام کردی؟
(خنده بلند مریم) متاسفانه بله! ما جامعه سنتی داریم و این مسائل هنوز جا نیفتاده است. خانوادههای اهدا کننده با وجود برخی تصورات عامیانه دچار مشکل میشوند.
چه مشکلی؟
به صورت طبیعی خانوادههای اهدا کننده باید مورد تکریم و احترام خاصی قرار بگیرند، چرا که تصمیم بسیار سختی گرفتهاند، اما از برخی از آنها شنیدم که اهدای عضو عزیزانشان موجب شماتت و نگاههای بد مردم شده است؛ مثلاً برخی آنها را به «تکه تکه» کردن عزیزانشان متهم میکنند و می گویند چطوری دلشان میآید.
اهدای عضو در سراسر جهان و ایران رایگان است، خانوادهها اصلاً نباید از اهدای عضو فرزندانشان خجالت بکشند
از همین طیف افراد کم توجه در کشورمان زیاد داریم، حتی شنیدهام برخی خانوادههای اهدا کننده را به فروش اعضای بدن فرزندانشان متهم میکنند. این درحالی است که اهدای عضو در سراسر جهان و ایران رایگان است، خانوادهها اصلاً نباید از اهدای عضو فرزندانشان خجالت بکشند.
با وجود این مشکلات باز هم روی تصمیمت میمانی؟
بله با همه توان و علاقهام رویش هستم و همیشه یکی از دعاهایم این است که پس از مرگ هم بتوانم به دیگران کمک کنم، دوست دارم اگر صلاحم باشد مرگ مغزی شوم تا به این هدف برسم.
اگر روزی فرزند خودت هم مخفیانه چنین فرمی را پر کند و این تصمیم را بگیرد، چه واکنشی نشان میدهی؟
خب قطعاً تصور از دست دادنش خیلی ناراحتم میکند، اما چون خودم با علاقه قلبی دست به این کار زدم، به علاقه او هم احترام میگذارم.
و سؤال پایانی، آیا اهدای عضو تنها راه کمک به دیگران پس از مرگ است؟
نه گمان نمیکنم، آیات و روایات زیادی داریم که از تأثیر اعمال دنیوی انسان بر سایرین و حتی خودش پس از مرگ هم یاد شده، هرانسانی میتواند از همه داشتههایش در این مسیر استفاده کند، برخی با پایه گذاری یک آموزش خوب، برخی با پرورش نسلی مناسب، برخی با به یادگار گذاشتن الگویی اخلاقی، برخی با ساخت و ساز مراکز خدماتی و اموزشی، برخی با اهدای عضو و برخی هم با ترکیبی از این موارد در کنار یکدیگر، اگر هدف خیر باشد مطمئناً هرکسی در وسع و توان خودش میتواند به آن نائل شود.
نظر شما