به گزارش خبرگزاري مهر، در ابتداي اين جلسه مقدم درباره دوران فيلمسازي خود در سينماي ايران گفت: "من اصولا عادت به حرف زدن درباره آثارم ندارم و حرف ها و اعتقاداتم را با فيلم هايم در سينما بيان مي كنم. من ابتدا در سينما كارم را با ساخت فيلم "سياوش" آغاز كردم و بعد از آن "پارتي"، "مكس" و با فاصله فيلم "كافه ستاره" را ساختم. دليل كم كاري من در سينما تنبلي نيست. بايد يك موضوع دغدغه من شود تا به ساخت آن علاقمند شوم. خيلي هم به پركاري در سينما اصرار ندارم."
وي ادامه داد: "بعد از فيلم "كافه ستاره " گرفتاري هايي براي ساخت فيلم هايم در ايران به وجود آمد كه ترجيح دادم براي مدتي از اين سينما دور باشم. اين موضوع را هم بارها اعلام كرده ام كه در هركجاي دنيا باشم براي ايران و ايراني فيلم خواهم ساخت .
مقدم درباره شكل گيري "كافه ستاره" توضيح داد: "ابتدا طرح اين فيلم از يك قصه چند صفحه اي توسط يكي از فيلمنامه نويسان سينما به دست من رسيد كه تنها جذابيتي كه از اين فيلمنامه براي من به وجود آمد، تمركز قصه بر روي آدم هاي يك محله كوچك بود. البته نا گفته نماند كه متن نهايي اين فيلمنامه مطلقا ارزش پرداخت سينمايي را نداشت . و در واقع فيلمنامه نويس از روي يك فيلم بسيار متوسط مكزيكي بدون اطلاع من و تهيه كننده كپي برداري كرده بود . و بيشتر به ترجمه از آن شبيه بود . و من به درخواست تهيه كننده شروع به بازنويسي متن كردم و خوشبختانه در مدت زمان كمتر از 20 روز توانستم به متن قابل قبولي برسم .
وي ادامه داد : خوشبختانه فيلمي كه هم اكنون شما به عنوان مخاطب آن را مي بينيد فاصله بسير زيادي با متن پيمان معادي دارد كه اميدوارم اين كاسبي ها و كلاهبرداري هاي سينمايي يك روزي پايان بگيرد . ضمن اينكه بسيار خوشحالم از اينكه اين شانس را داشتم كه با تغيراتي 80 در صدي به متن برسم كه تبديل به يك اثر كاملا مستقل شود .
در ادامه اين جلسه مسعود رايگان درباره شروع بازيگري خود در سينماي ايران گفت: "من بعد از 21 سال براي بازي در فيلم "خاموشي دريا" به كاگرداني وحيد موسائيان دعوت شدم كه اثري مستقل بود و بعد از آن فيلم نيز در ادامه كارهاي تئاترم بازي در فيلم "خيلي دور، خيلي نزديك" را انجام دادم كه از اين فيلم هم به دليل همكاري با رضا ميركريمي بسيار راضي ام و بعد از آن نيز آشنايي من با سامان مقدم و شايسته صورت گرفت كه موجب خلق "كافه ستاره" شد."
پژمان بازغي بازيگر نقش "ابي" درباره بازي خود در اين فيلم بيان كرد: "من بسيار خوشحالم كه در كنار بازيگراني همچون رايگان، تيموريان، بهداد، بايگان و ... به ايفاي نقش پرداختم. زيرا اين فيلم اهميت خاصي براي من دارد و حتي دفاع كردن از آن براي من حساسيت هاي دارد. نقش ابي در اين فيلم نقشي است كه در نظر من با جوانان امروزي بسيار هم ذات پنداري دارد و به گونه اي از جنس نسلي است كه در جامعه وجود دارد. به همين علت فكر مي كنم همه با آن ارتباط خوبي برقرار مي كنند."
مقدم در پاسخ به سئوال يكي از دانشجويان درباره جامعه فقيري كه فيلم در آن شكل گرفته، عنوان كرد: "من شخصا به سينمايي كه تصوير زشتي از فقر به نمايش مي گذارد انتقاد دارم . پرداخت به فقر با نمايش زشتي ها دو داستان كاملا از هم جدا است . ضمن اينكه مي خواستم پيش از پرداخت به فقر معيشتي و فقر نسبي امروز به فقر شادي در يك جامعه كوچك نگاه داشته باشيم . آنچه كه امروز جامعه ما با آن دست به گريبان است فقر سرزندگي و اميد به آينده است .
وي درباره استقبال مخاطبين از اين فيلم گفت : پيش از توليد اين فيلم بعضا دوستان سينمايي اين نگراني را به گروه منتقل مي كردند كه اين فيلم با يك اثر شكست خورده در ايجاد ارتباط با مخاطب مواجه خواهد شد . اما مطلقا اين جو سازي نتوانست به عشق و علاقه و اعتقادي كه گروه سازنده فيلم به كارشان داشتند لطمه اي بزند . فيلم با استقبال گرم و فوق العاده مردم روبرو شد .و اين چيزي بود كه از ابتداي راه انتظارش را داشتم .
مقدم افزود: اين فيلم مانند ديگر فيلم هايم با محدوديت و ممنوعيت در تبليغات مواجه بود . براي تبليغات كافه ستاره تنها اجازه پخش تيزر به مدت يك روز آن هم در شبكه خبر به ما داده شد . در صورتيكه بعضي از فيلم ها با شرايط بسيار ويژه از تسهيلات در بخش تيزر برخوردار بودند . نمي دانم اين تبعيض ها تا كي ادامه دارد .
فيلمساز در پاسخ به سئوال يكي ديگر از دانشجويان در ارتباط با شباهت شخصيت هاي فيلم او با فيلم هاي كيميايي گفت: "براي شخص كيميايي و براي تداوم حضور ايشان در سينما احترام قائلم اما دغدغه هاي بسيار متفاوت از هم داريم و معتقدم نوع سينماي ايشان كه بسيار مورد احترام من است با آنچه من در سينما به دنبال آن هستم كاملا دو داستان جدا از هم است .
وي درباره پايان فيلم هم گفت: "ساده انديشي است كه پايان بندي كافه ستاره را به واسطه سكانس عروسي با پايان بندي فيلمهاي فارسي پيش از انقلاب مقايسه كنيم . چه كسي مي تواند اين ادعا را داشته باشد كه كنجاندن فصل عروسي به واسطه ايجاد يك فضاي شاد در فصل نهايي فيلم است . اين برداشت به شدت سطحي و غير تخصصي است و از يك ذهن علاقند به سينماي پيش از انقلاب مي آيد . اعتراف مي كنم كه مطلقا با سينماي پيش از انقلاب آشنايي ندارم . . به جز چند اثر هنرمندانه و مطرح در آن سالها با ديگر توليدات مرسوم به سينماي فارسي كاملا بيگانه هستم .
رايگان در پايان درباره توضيح سكانس پاياني فيلم عنوان كرد: "به نظر من سكانس پاياني كه همه در آن حضور دارند روياي ملوك است كه در خواب ديده. البته اين مولفه هايي است كه مخاطب بايد آن را در فيلم متوجه شود."
نظر شما