پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲۴ فروردین ۱۳۹۶، ۱۲:۳۷

گفتاری از علی صفایی حائری؛

شرایط طالب علم/ وعی، تسلیم و بصیرت سه شرط طلب علم

شرایط طالب علم/ وعی، تسلیم و بصیرت سه شرط طلب علم

متنی که در ادامه می خوانید گفتاری از حجت الاسلام علی صفایی حائری در کتاب خط انتقال معارف، در مورد شرایط طالب علم است.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر گفتاری از حجت الاسلام علی صفایی حائری در کتاب خط انتقال معارف، در مورد شرایط طالب علم است که در ادامه می خوانید؛

طالبان علم سه هشت شرط دارند.

شرط اول و اساسی‏ وعی‏ است. واعی‏، کسی است که وعی دارد، تمامی مطلب را می ‏گیرد و چیزی را از دست نمی ‏دهد.

گاهی به آدم کمی تخمه می‌‏دهند، نصفش از این طرف و آن طرف می‌‏ریزد، ولی بعضی ما شاء اللَّه دست‏‌هایی دارند به اندازه یک بشقاب بزرگ! خود آدم هم بنشیند آنجا، جا پیدا می‌‏کند!

این وعی و این وعاء است که دل اولیاء خدا را شاد نگه می‌‏دارد و همراهی اینها را می‌‏خواهند و حرفی اگر دارند برای اینها می‌‏خواهند بزنند.

پس شرط اول حمل علم، وعی است، وعاء است، ظرفیت است، توانمند بودن است که وقتی فهمیدی، بتوانی چاره ساز هم باشی، نه اینکه وقتی به تو اطلاع دادند غش کنی! به جای این که بروی و کاری انجام دهی، باید بیایند به تو آب قند بدهند و جلوی دماغت کاهگل بگیرند که سر پا بایستی!

شرط دوم، تسلیم و اتباع‏ است. اگر فهمیدی، باید روی فهمت بایستی.

وقتی فهمیدی که ضعیفی، فهمیدی که ربّی داری، فهمیدی که محدودی و او احاطه دارد، وقتی فهمیدی که او از تو به تو آگاه‌‏تر است؛ اگر این فهم‏ها برای تو آمد، باید روی این فهم بایستی. اگر از او دل بکنی و از او جدا شوی، به چه کسی روی می‌‏آوری؟ تسلیم یعنی همین!

عقل به تو می‏گوید با او باش؛ چون علم را محدود به این حوزه هفتاد سال می‌‏بینی. می‌‏بینی که علم تنها هفتاد سال تو را روشن می‏‌کند در حالی که تو احتمالًا بیش از هفتاد سال هستی و روابط تو خیلی گسترده‏‌تر است و اهداف‏ تو هم بیش از امن‏ و رفاه‏ و رهایی‏ است.

با این حوزه از مسائل و با این شرایط، چگونه می‌‏توانی سربرداری و عصیان کنی و فریاد بزنی که نمی‌‏آییم؟! و بگویی تو برو ما اینجا نشسته‌‏ایم: «اذهب انت و ربک فقاتلا انا هیهنا قاعدون‏».(مائده:۲۴)

کجا می‌‏نشینی که ایمن‌‏تر از همراهی اولیاء خدا باشد؟
با چه کسی خواهی بود که مأمون‏‌تر و امین‌‏تر از آنها باشد؟
کجا؟
اینجا کجاست که تو نشسته‌‏ای؟
اینجا بقعه ایمنی هست؟!
وادی ایمنی هست؟!

خطر است!
متن خطر است!
 یعنی دوری از حق است!
جدایی از امر اوست.

شرط سوم وسعت دید و بصیرت‏

شرط سوم، وسعت دید و بصیرت‏ به جوانب امر است. اینکه تو مجموعه را ببینی، نه تنها یک جا را. بصیرت به حق‏، مهم است. بصیرت به‏ امر و به‏ موضوع‏ و به‏ بستر حوادث‏ مهم است. بصیرت به امر و به حکم اللَّه الراجح مهم است.

البته گذشته از بصیرت به حکم، بصیرت به معیارها و موازین را هم می‌‏خواهیم.

اگر این بصیرت‌‏ها را نداشته باشی قطعاً کم می ‏آوری. حتی در موضوعات هم اگر یک بُعد را بگیری، مانند همان داستان حمزه و امیرالمؤمنین می‏ شود؛
به وحشی گفتند چگونه حمزه را صید کردی؟ گفت من در نظر داشتم علی و حمزه را بزنم. علی همه اطراف را مواظب بود و نمی‌‏شد او را محاصره و غافلگیر کرد، ولی حمزه مثل تیری بود که فرو می‌‏رفت. جلوی من افتاد، از پشت او را زدم.

کسی که جلو می‌‏رود باید بقیه خط را هم پاک کرده باشد، وگرنه محاصره می‏‌شود. نمی‌‏شود مثل تیر در تاریکی فرو رفت.

شرط چهارم مصونیت در برابر شبهات‏

شرط چهارم، مصونیت در برابر شبهه‏ است. حامل علم اگر نتواند شبهات را بشناسد و از پیش برای آنها آماده شده باشد و مشکلاتشان را حل کرده باشد، ذلیل می‌‏شود.

در داستان موسی و فرعون که وقتی فرعون می‏‌بیند موسای مقتدر به دیدار او آمده است،... می‌‏خواهد او را بخرد، پس با او صحبت و گفتگو می‌‏کند: می‌‏‌گوید ما تو را بزرگ نکردیم؟ وقتی به دنیا آمده بودی در دامان ما بزرگ نشدی؟ مدتی با ما نبودی؟ آن کار را هم کردی... «وَ أَنْتَ مِنَ الْکافِرین»؛ و حالا ناسپاسی می‏‌کنی؟!

این شبهه است. آیا اینجا موسی باید بگوید ببخشید که من اشتباه کردم؟

یا بگوید پدر سوخته! می‏خواهم این کار را بکنم؟! 

جواب موسی این است:

چه شده؟ چرا من نباید در دامان پدرم بزرگ می‌‏شدم؟ چرا من در خانواده خودم بزرگ نشده‏‌ام؟! «تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بنی اسرائیل؟»؛ این منّت توست بر من که من را تو بزرگ کرده‏ای؟! تویی که بنی اسرائیل را کشته‌‏ای، تویی که پدران ما را کشته‌‏ای، که فرزندها را به در و دیوار زده‌‏ای؟!

ببینید که مسأله چقدر عوض می‏‌شود!

اگر تو در برابر شبهه مصونیت نداشته باشی، سیر طبیعی امور را نشناسی و با سلوک مناسب آشنایی نداشته باشی، طبیعتاً مقهور می‌‏‌شوی.

ببینید که چگونه شبهات خوارج و یاران امیرالمؤمنین را ذلیل کرد!

کد خبر 3951720

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha