به گزارش خبرنگار فرهنگي « مهر» ، دكتراحمد احمدي گفت : علامه محمد حسين طباطبايي مي فرمود فلسفه يوناني داراي دويست مسئله بود ، ولي در فلسفه اسلامي تعداد آنها به هفتصد مسئله رسيد . من از پژوهشگران فلسفه ، به ويژه دكتر ديناني مي خواهم كه در يك مطالعه پژوهشي چگونگي بسط و گسترش اين مسائل را مورد تحقيق قرار دهند .
وي افزود : آن چه از رنسانس آغاز شده و تا امروز ادامه يافته ، داراي مباني و روشي جديد است . بنده چون فلسفه تطبيقي تدريس مي كنم نقاط برخورد اين فلسفه هاي جديد ، و ضعف و قوت آنها را در حد دانش خود بررسي كرده ام . به نظر من فلسفه اسلامي داراي نقاط قوت فراواني است . اين سخن را نه از جهت تعلق خاطري كه به فلسفه اسلامي دارم، بلكه از سر تحقيق مي گويم . متاسفانه بسياري ازمسائل فلسفه اسلامي مانند : وجود، عليت، حركت جوهري، تجرد نفس، اتحاد مدرك و مدرك، و ... به خوبي دسته بندي نشده اند ، لذا از اين جهت كار مطالعه فلسفه اسلامي با دشواري رو به رو است .
وي ادامه داد : فيلسوفان غربي ، به ويژه از هيوم به بعد ، كار شناخت را از « تصديق» آغاز كرده اند ، اما ، به نظر من مشكلاتي كه گريبانگير فلسفه هاي غربي شده است از همين مسئله نشات گرفته است . در مقابل، در فلسفه اسلامي اين بحث به منطق واگذار شده است ، لذا آن مشكلات در اين جا وجود ندارد . ملاصدرا در كتاب « تصور و تصديق»، « تصديق» را هم نوعي« تصور» مي داند ، و به تعبيري نقطه شروع كار شناخت را تصور مي داند نه تصديق . اين يكي از مسائلي است كه مي تواند مورد تحقيق تطبيقي قرار بگيرد . يكي ديگر از مسائلي كه مي تواند مورد پژوهش تطبيقي قرار بگيرد مسئله عليت است . در فلسفه اسلامي براي بررسي عليت بايد به عرفان هم پرداخته شود ، چرا كه تحقيق در مسئله عليت بدون بررسي آن در عرفان ، يك بررسي كامل نمي تواند باشد .
عضو شوراي عالي انقلاب قرهنگي در ادامه سخنان خود به مباحث الفاظ علم اصول اشاره كرده و گفت : مباحث الفاظ علم اصول بسيار اساسي و مهم است و جا دارد كه تحقيقي تطبيقي در اين مورد صورت بگيرد . از جمله كارهاي بسيار مهم و كم نظيري كه در علم اصول انجام گرفته كارهاي است كه مرحوم كمپاني در حاشيه « مكاسب» انجام داده است . سخنان من به معناي كم اهميت تلقي كردن فلسفه غرب نيست ، بلكه خواستار توجه بيشتر به فلسفه اسلامي هستم . فلسفه هاي غربي داراي متد و روش شناسي هستند . به قول دكتر شهيدي ، غربي ها در تمامي مطالعات خود دراي روش و متد هستند . به نظر من ، فلسفه اسلامي اگر مي خواهد در روزگار معاصر مورد توجه قرار بگيرد بايد روشمند شود .
دكتر احمدي باذكر اين كه كتاب « منظومه » ملا هادي سبزواري كه مدتي كتاب درسي فلسفه اسلامي بود ، متاسفانه داراي روش خاصي نيست و مباحث و مسائل فلسفي را به صورت دسته بندي شده و ترتيب منطقي مورد بحث قرار نداده است . در حالي كه كار علامه طباطبايي در كتابهاي « بدايه الحكمه» و « نهايه الحكمه» روشمند است .
وي در پايان سخنان خود از اساتيد فلسفه اسلامي ، به ويژه دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني، خواست كه كتابي تطبيقي درباره فلسفه اسلامي تدوين كنند . همچنين از كساني كه در علم اصول به مطالعه مي پردازند در خواست كرد تا در زمينه علم اصول و برخي از فلسفه هاي غربي به مطالعه و تدوين كتابهاي تطبيقي همت گمارند .
گفتني است كه در زمينه مطالعات تطبيقي فلسفه اسلامي و فلسفه هاي غربي تا كنون چندين كتاب به زبان فارسي منتشر شده است كه برخي از آنها عبارتند از : خدامحوري (اكازيوناليسم)/ دكتر قاسم كاكايي، انتشارت حكمت ، كه به مطالعه تطبيقي مالبرانش و متكلمان اشعري درباره مسئله اكازيوناليسم مي پردازد؛ هستي شناسي تطبيقي / از يك نويسنده ترك / ترجمه : دكتر محمد رضا جوزي ، كه در آن آراي ملاصدرا و مارتين هيدگر مورد مطالع تطبيقي قرار گرفته است ؛ وحدت وجود به روايت مايستر اكهارت و محي الدين ابن عربي/ دكتر قاسم كاكايي، انتشارات هرمس، كه در آن آراء و نظرات عارف آلماني با يك عارف مسلمان مورد تحقيق و پژوهش قرار گرفته است ؛ و فلسفه تطبيقي / هانري كربن/ دكتر سيد جواد طباطبايي، انتشارات توس، كه مجموعه چند سخنراني كربن در انجمن فلسفه ايران است .
همچنين در علم اصول نيز مطالعات تطبيقي توسط حجت الاسلام صادق لاريجاني انجام شده است كه متاسفانه تا كنون منتشر نشده است . از ميان كارهايي كه توسط ايشان انجام شده كتابي تحت عنوان « دلالت و ضرورت» است كه در برخي از قسمتهاي آن آراي اصوليون با فيلسوفان تحليلي مقايسه شده است . همچنين حجت الاسلام علي عبداللهي رساله پايان نامه خود را با راهنمايي حجت الاسلام لاريجاني به مقايسه نظريه افعال گفتاري ( speech act ) جان سرل، و علم اصول اختصاص داده است .
نظر شما