به گزارش خبرگزاري مهر، عنوان جلسه را "روايت خوبان" نهاده اند و حضور پر رنگ فرماندهان گذشته و حال نيروهاي مسلح كه خود از يادگاران دفاع مقدسند در كنار ديگراني كه تجسد مهر حب دوست را بر بدن خود دارند صحنه اي زيبا از گردهمايي ميراث داران مقدس ترين دفاع ملت ايران را رقم زده بود.
- عده اي از آنها بر صندلي هايي نشسته بودند كه تكيه گاه دنيوي شان بود چون پاهايشان تاب استقامت در برابر عظمتشان را نداشت. گاه به گاه صلوات مي فرستند و ياد سفركرده هاي دوران زندگي واقعي خويش را زنده مي كنند.
- آنها كه براي روايت خوبان آمده اند بر "خامنه اي رهبر خوبان، صلوات" سر مي دهند و در ادامه شفاي ياران خود را كه جز هواي بهشتي بر ريه هايشان ، سرفه برجا مي گذارد، را از خداوند طلب مي كنند.
- مدالهاي افتخار، فراوان است و هركدام تعدادي را بر دست و پاي خويش دارند.
- 15:10 آقا از راه مي رسند و دليرترين مردمان ايران ندا سر مي دهند "اي رهبر آزاده ،آماده ايم ، آماده" و "خوني كه در رگ ماست هديه به رهبر ماست".
- قرائت قرآن با آيه اي است كه هميشه بوي تازگي آن استشمام مي شود و در چنين جمعي صدها بار بيشتر؛ "ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه ان لا تخافوا ..." .
- روايت خوبان با كليپي از تصاوير دفاع مقدس آغاز مي شود و مجري با اذن از رهبر انقلاب برنامه را آغاز مي كند.
- پس از قرائت متني در رثاي عظمت جانبازان، آزادگان و شهدايي كه هزار نفر آنان امروز مهمان رهبرشان هستند، امير خلبان باهري كه ركورد دار عمليات برون مرزي در طول يك روز را دارا ست ، به بيان خاطره خود پرداخت. از شهريور 60 گفت كه بايد پالايشگاه شهر تكريت را با دو فروند ، هواپيماي ديگر هدف قرار مي داد. از جنگ عقل و تعهد سخن گفت در زماني كه سيستم هاي هواپيما همچون رادار به خاطر شليك هاي دشمن از كار افتاده بود و با همان وضعيت ، درحاليكه هرلحظه امكان انفجار وسيله يا اتمام سوخت وجود داشت ، توانست به كشور بازگردد و ساعتي ديگر خستگي اين عمليات را با بوسه بر دستان امامش رفع كند. هنگامي كه از ديدار با امام (ره) مي گويد اشك در چشمانش جاري است و هنگاميكه براي طول عمر رهبرش آرزو كرده و به دستبوسشان مي رود، بازهم همان حال به او دست مي دهد.
- ديگر رزمنده با نام مهدي قزويني از والفجر 8 مي گويد . همين اشاره او كافي است تا حاضران در جمع - كه برخي تا 100 ماه سابقه حضور در جبهه ها را دارند - به ياد دوستان و براداران شهيد خود، رهبرشان را با ديدگاني خيس تماشا كنند. آن رزمنده در سخنان خود به مكانها و افراد مختلفي اشاره كردند كه آقا بسياري از آن افراد و مناطق را دقيقا مي شناختند.
- البته همچون همه مراسمات جبهه و جنگ ، خاطراتي كه لبخند را بر لبان بنشيند نيز زياد بود كه اين جانباز 70 درصد كه نشان فتح را نيز رهبر انقلاب كسب كرده به ذكر يكي از آنها پرداخت و گفت: يكي از شهدا هنگامي كه عراق شهرهاي بي دفاع كشورمان را هدف قرار مي داد مدام غصه مي خورد. هنگاميكه علتش را پرسيدم گفت مي ترسد تا همسرش شهيد شود و اين بار به يك فرمانده عنوان "همسر شهيد" داده شود !
- مجري در ادامه از 34 هزار شهيد سپاه پاسداران ياد كرد و ترابي از بسيجيان دزفول را به جايگاه فراخواند. اين آزاده و جانباز گفت كه مي خواهد بدون كوچكترين نوع تعارفات و با لهجه شيرين مردم جنوب سخن بگويد. در ابتدا گفت كه از هركس وصف روي آقا را پرسيده فقط توانسته بگويد انگار هزار سال است مي شناسدش و با همان لهجه شيرينش كه اين بار بغضي هم در آن شكفته بود. به رهبرش گفت كه "انگار هزارسال است مي شناسمت". همانطور اشك ريخت و گفت "آقا ! انگار 8 سال اسارت با من بوديد". جمله بعدي اش به سادگي همان مردمان روستايي كه بارها از آنها در سخنانش ياد كرد اين بود كه آقا دوستت دارم. آنقدر اين جمله را زيبا و بي تكلف گفت كه ناگهان صداي گريه از همه جاي حسينيه بلند شد. با همان حال خوبش ادامه داد كه به نيابت از همه شهداء و ملتمسين دعا بازهم مي گويد كه دوستت دارم به خدا. "ما در ره دوست نقض پيمان نكنيم گرجان طلبد دريغ از جان نكنيم" آن آزاده دزفولي اين را گفت و به ذكر خاطره خود پرداخت كه او هم تشييع جنازه خود را در عالم رويا ديده بود. در آخر نيز دعا كرد محبت ولايت را هيچگاه از ما نگيرند و به دست بوسي آقا همچون ديگر راويان رفت و بر زانوي ايشان اشك ريخت.
- پس از نمايش فيلمي كوتاه، حسين مظفر - كه در آن فيلم ديده شد- به بيان خاطره خود پرداخت كه نوجواني در خط مقدم مراعات اصول حفاظتي را نكرده و هنگاميكه متوجه مي شود او معلم است سه بار آتش خود را به روي دشمن مي گشايد و صدا مي زند كه عشق كردي آقا معلم ؟ و لحظاتي بعد آن نوجوان به عشق خود رسيد.
- چند تن ديگر از جانبازان و فرماندهان دفاع مقدس نيز در حضور رهبر انقلاب روايت خوبي كردند تا بازهم نوبت به تبسمي ويژه برسد. فيلمي به نمايش درآمد كه در آن رزمندگان در سالروز ميلاد حضرت زهرا (س) به ورزش باستاني مي پردازند اما از نوع جنگي آن ! يعني به جاي ميل از كلاشينكف، آرپي جي به جاي كباده و قابلمه به جاي ضرب. باني مراسم آن شب در حضور آقا به توضيح مراسمشان پرداخت و گفت كه به جاي زنگ مخصوص زورخانه نيز از زنگوله اسب استفاده كرده بودند و اكنون كه اين فيلم را مي بيند به ياد شهدايي مي افتد كه آن شب در كنار يكديگر بودند.
- سردار فتحيان مشاور فرمانده كل سپاه نيز به بيان خاطره اي مي پردازد كه رهبر انقلاب به ديدار مناطق دفاع مقدس در آخرين روزهاي جنگ آمدند و از نماز صبح تا نيمه هاي شب به ديدن همه امكانات امدادي و بهداري آمده و هنگاميكه به ديدار جانبازان شيميايي رفتند و به همه آن 750 نفر ، يك هزارتوماني و يك شاخه گل مريم دادند. اين فرمانده دوران دفاع مقدس از تاكيد رهبري براي ملاقات همه جانبازان و بوسيدنشان سخن گفت كه اشاره مي كردند اگر آنها بفهمند بهشان سرنزده ايم دلخور مي شوند.
- وقت رو به پايان بود و مجري از رهبر انقلاب كسب تكليف كرد كه آقا نيز از وقت خويش به ديگر راويان بخشيدند.
- تعدادي ديگر از جانبازان نيز همچون فردي كه عكس معروفش ورودي بهشت زهرا را مزين كرده به ذكر خاطره پرداخت و پس از دوساعت سخن گفتن از يادگاران مردي و مردانگي نوبت به آقا رسيد كه ايشان در سخنان خود مسئله توجه به نقل خاطرات دفاع مقدس و ثبت آنها را گوشزد كردند. همچنين مثالي را عنوان كردند كه براي جنگ 4 ساله داخلي امريكا موسوم به جنگ انفصال بيش از 100 هزار كتاب نوشته شده درحاليكه آن جنگ هيچ افتخاري دربرنداشت.
- افطار پايان روايت خوبان است و همانطور كه رهبر انقلاب روزه خويش را بازمي كنند برخي از رزمندگان كه سابقه آشنايي با ايشان دارند به حضور مشرف شده و دقايقي به نقل روزهاي خوش دفاع مقدس مي پردازند و البته چفيه را به يادگار با خود مي برند تا اين بار جانبازان براي دوستان و نزديكان خود روايت يك خوب را بيان دارند.
نظر شما