آنچه در اين تحقيق مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد ، تحليل انديشه سكولاريسم است كه نخست در جهان غرب پديد آمد و سپس به نقاط ديگر - از جمله ديار ما - نيز راه يافته است . در اين نوشتار مختصر كوشش شده است تا به اجمال و در عين حال گويا ، ريشه ها و نشانه هاي سكولاريسم ، تحليل و نقد شود . (صفحه 15 و16) .
در گفتار اول ، " سكولاريسم و سكولاريزاسيون " نويسنده به واژه شناسي سكولاريسم و مفاهيم مرتبط با آن ، يعني سكولار ، سكولاريزاسيون پرداخته و تفاوت سكولاريسم و سكولاريزاسيون را چنين تبيين مي كند : دستاورد اين دو پديده اجتماعي يك چيز است و آن حذف دين و آموزشهاي مذهبي از متن برنامه هاي مديريتي و كشورداري است؛ با اين تفاوت كه سكولاريسم به عنوان يك ايدئولوژي و طرز فكر خاص ، آگاهانه براي نيل به اين مقصود تلاش مي كند ، ولي سكولاريزاسيون صرفا يك فرآيند و پديده اجتماعي است كه در شرايط خاص و بر اثر يك سلسله عوامل اجتماعي به جدايي دين از دنيا مي انجامد . ( صفحه 19) . پايان بخش اين گفتار درباره تطورات تاريخي اين مفهوم است .
گفتار دوم ، " علل و زمينه هاي پيدايش سكولاريسم " به بررسي زمينه و علل پيدايش سكولاريسم در دنياي مسيحيت ، و تحليل آن با نظر به مقوله هاي فرهنگي ، ديني، و اجتماعي جهان اسلام اختصاص دارد . نويسنده پس از مقايسه اجمالي دنياي مسيحيت و جهان اسلام راي خود را چنين اظهار مي كند : تبيين مساله سكولاريسم و ريشه ها و نشانه ها و پيامدهاي آن ، براي آگاه ساختن جامعه از جريانات فرهنگي عصر ، كاري پسند يده و لازم است ؛ ولي تبليغ سكولاريسم و معرفي آن به عنوان يك پديده علمي و واقعيت اجتناب ناپذير براي بشر متمدن ، خطايي بزرگ است ، و جز مشكل آفريني در جريان اعتقادي و اخلاقي افراد جامعه - خصوصا جوانان - نتيجه اي در پي نخواهد داشت . (صفحه 27). وي در ادامه اين گفتار، به اعتراف برخي از محققان غربي و ديدگاه دو متفكر مسلمان ( استاد محمد تقي جعفري و استاد شهيد مطهري ) مي پردازد .
در گفتار سوم ، " سكولاريسم و قداست زدايي " مباحثي چون انسان و قداست گرايي، قداست و نقد پذيري ، معيار سنجش پذيري ، قداست و نقد ناپذيري مورد تحليل واقع مي شوند .
گفتار چهارم " سيانتيسم و سكولاريسم " اختصاص به نسبت ميان اين دو مفهوم دارد . نويسنده ابتدا به تعريف و منشاء واژه سيانتيسم پرداخته و سپس به نسبت ميان اين دو مفهوم اشاره كرده است . وي پس از نقل بخشهايي از مقاله معنا و مبناي سكولاريسم نوشته عبدالكريم سروش به ارزيابي و نقد آن مي پردازد . به نظر نويسنده ريشه هاي اشتباه تفكر سكولاريستي غربي عبارتند از : 1. گرايش به اصالت حس ؛ 2. انسانشناسي مادي ؛ 3. نارسايي دستگاه ديني مسيحيت .
در گفتار پنجم " سكولاريسم و اومانيسم " تعريف و پيشينه اومانيسم ، اسباب و زمينه ها ، دئيسم و آتئيسم ، مراحل سه گانه دين عقلاني در عصر روشنگري ، انديويدآليسم / اصالت فرد مورد بحث و بررسي قرار مي گيرند .
گفتار ششم ، هفتم ، وهشتم نيز به ترتيب به نسبت ميان مفهوم سكولاريسم با راسيو ناليسم ، ليبراليسم ، و مدرنيسم پرداخته مي شود .
گفتار نهم و دهم اين مجموعه نيز به نقد و ارزيابي گوشه هايي ديگر از مقاله معنا و مبناي سكولاريسم ، يعني سكولاريسم و تفكر فلسفي ، و سكولاريسم در مقايسه با حق و تكليف مي پردازد .
نظر شما