" شعرعرفاني " محصول نگاه و زندگي عارفانه
رضا عبداللهي - شاعر ، گفت : شعر عرفاني محصول نگاه و زندگي عارفانه است ، شاعران امروز بايد بدانند كه با موي بلند و آشفته ، انگشتر عقيق و فيروزه برانگشتان سبابه و شاهد و تسبيح شاه مقصود پيچيده بر دوردست ، شعرعرفاني پديد نمي آيد .
اين شاعرمعاصر در گفتگو با خبرنگار مهر، با بيان اين مطلب افزود : براهل فضيلت و صاحبان معرفت پوشيده نيست كه شعراي ماضي فقط به سرودن شعراكتفا نمي كردند بلكه درحوزه دانش هايي چون : فلسفه ، منطق ، حكمت و عرفان نيز حاضر مي شدند و به ميزان بضاعت خود بهره مي بردند .
رضا عبداللهي ياد آورشد : تذكره ها نيز كرارا از آنها با القابي چون حكيم ، مولانا ، امام ، شيخ ، بابا وغيره ياد كرده است ، به عنوان مثال مي توان ازشيخ عطار، حكيم ناصرخسرو قبادياني ، شيخ ابوالحسن خراقاني ، شيخ اشراق شهاب الدين سهرودي ، حكيم سنايي غزنوي ، مولانا جلال الدين بلخي ، شيخ بهايي ، امام فخر رازي و بابا طاهرنام برد.
وي تصريح كرد : متاسفانه شاعران امروز از نعمت عرفان بي بهره اند و هرگزبوي سبزعرفان مشام شعرهايشان را نمي نوازد . شاعري كه شرح و احوال و آثارعرفا را مطالعه نكرده و ردپاي آنها را درتذكره و تاريخ ادبيات مورد شناسايي قرارنداده است چگونه مي تواند اشعار عرفاني بسرايد ؟
اين شاعرو محقق ادبي اضافه كرد : درك و مطالعه آثارعرفاني براي شاعران امروز، بدون اطلاع از منابع عرفاني ممكن نيست ، اگر مروري كوتاه بر تذكره ها و تاريخ ادبيات ايران داشته باشيم ، در مي يابيم در شريان شعرا ، ادبا و نويسندگان ايام پيشين ، خون عرفان جاري بوده و رساله ها و دواوين آنها دربردارنده مقاله ها و اشعار عرفاني است .
رضا عبداللهي خاطرنشان كرد : عرفان مي بايد درمعنا باشد نه در لفظ ؛ و اين روحيه درشاعران امروز با همايش شاعران عرفاني ، شب هاي شعرهفتگي در محافل فرهنگي و نشرشعرهاي عرفاني امكان پذير خواهد شد .
مدعيان مدرنيته به سراغ عرفان هاي وارداتي مي روند
سعيد بيابانكي - شاعر ، گفت : اگر رابطه ما با گذشته قطع شود مسلما فرهنگ و تفكر ماندگاري نخواهيم داشت ، امروزه خيلي ها ادعاي مدرن بودن دارند ، اما به سراغ عرفانهاي وارداتي مي روند .
اين شاعرمعاصر در گفتگو با خبرنگار مهر ، با بيان اين مطلب افزود : شعرعرفاني درمراحلي ازادبيات كهن ما با ظهور كساني مانند : مولانا و عطار و .. ، به اوج و غنا رسيده است و به عقيده من بعد از اين دوره و ورود به عصرحاضرما تلاش چنداني براي سرودن شعرعرفاني و ورود به عرفان نداشته ايم ، چراكه احساس مي شود همه چيز درمورد عرفان گفته شده و به اوج رسيده و بايد به سراغ چيزهايي برويم كه دنياي امروز به آن احتياج دارد .
سعيد بيابانكي با بيان اينكه عرفان و شعر عرفاني بيشتر در جامعه سنتي مورد قبول بوده و متولد مي شود و در عصر مدرن و ماشيني امروز كه انسان روز به روز كوچك تر شده و از مقياسهاي انساني دورتر ؛ طبيعتا از مسائل عرفاني هم فاصله مي گيرد ، تصريح كرد : اگربخواهيم درشعر و ادبيات به عرفان بپردازيم بايد درواقع عرفان را به طوري امروزي و به روز كنيم ، عرفاني كه مد نظر مولانا يا عطار و يا حافظ است امروزه كاربردي ندارد چرا كه انسان امروز ما نيازهاي ديگري دارد كه انسان ديروز نداشت .
وي ادامه داد : سهراب سپهري از جمله شاعراني است كه عرفان دراشعارش مشاهده مي شود و به نظربه روز تر و امروزي تر شده و ملموس تر و قابل درك براي انسان امروز ارائه شده است . اگر ديروز حافظ در شعرش مي گفت كه " يكي هست و نيست كس جز او / وحده لااله الا هو " در شعر سهراب به اين صورت بيان مي شود " به خدايي كه اين نزديكي است / لاي اين شب بوها / پاي آن كاج بلند " كه براي انسان امروز ملموس تر است.
اين شاعرخاطرنشان كرد : مفاهيم و درجات عرفان بسيار دشوار است و كمترقابل درك مي باشد و براي انساني كه روز به روز تهي تر مي شود آن عرفان قابل هضم نيست ، اگر بخواهيم شعرعرفاني ارائه دهيم بايد به طوري ارائه شود كه قابل درك تر و ملموس تر براي انسان امروز باشد .
وي در خصوص لزوم ترويج عرفان اسلامي درجوانان امروز ، گفت : بهترين راه اين است كه ما ارتباطمان را با فرهنگ گذشته خود حفظ كنيم هر چه قدركه درشعركساني كه مدعي شعر مدرن هستند دقت مي كنيم ، در مي يابيم كه نوعي از شعر تبليغ مي شود كه باري از هويت فرهنگي ما پشتوانه آن نيست ، ما بايد خودمان را به گذشته وصل كنيم و ابشخوراصلي خود را در شعرو ادبيات و فرهنگ گذشته غني خود قرار دهيم كه نزديك به هزارسال است و طبيعتا كم سالي هم نيست .
اين شاعراضافه كرد : اگر شعر مولانا 700 سال عمر كرده و هنوز تر و تازه است طبيعتا 700 سال ديگر هم عمرمي كند و اگر قرار بود از بين برود و به نسل حاضر نرسد در همان سالهاي اول از بين مي رفت . تفكر و ادبيات گذشته هم چنان حضور دارد وما هر چه قدر خودمان را به اين ادبيات و فرهنگ متصل كنيم ماناتريم .
سعيد بيابانكي خاطرنشان كرد : در عصر امروز عرفايي مانند فقيه اصفهاني و شهريار و علامه طباطبايي را داشته ايم و اگر توفيقي در اشعارشان است و زمزمه مي شود به اين دليل است كه ما را با گذشته خود كه فرهنگ از ياد رفته ماست به صورتي پيوند و گره زده است .
توجه شاعران امروز به ژرف ساختار روانشناسانه نوعي عرفان است
علي باباچاهي - شاعر گفت : از زماني كه مطلقيت ها و قطبيت ها كنار رفته و آرمانگرايي هاي ايدئولوژيك در سطح جهان كمرنگ شد شعر امروز هم رويكردي به معرفت و خودشناسي از خود نشان داد و به عقيده من توجه شعراي امروز به ژرف ساختار روانشناسانه نوعي عرفان محسوب مي شود .
اين شاعرمعاصر در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : تعريف عرفان به طورعام ، معرفتي است كه معطوف به آسمان و زمين باشد ، يعني همان عرفاني كه در آثار شاعران و نويسندگان كلاسيك زبان فارسي مانند مولانا و حافظ و ... وجود دارد كه اين نوع عرفان خود داراي مايه و پايه اي است كه از نوعي تتبع و تحول خاص برخوردار است .
علي باباچاهي ياد آور شد : شعر مدرنيته بيشتر سعي دارد به مسائلي بيانديشد كه كمتر در اختيار او قرار داشته است ، به عبارتي مدرنيته فرمان نفي عرفان را صادر مي كند اما بدان معنا نيست كه مدرنيزم هم سفارش مدرنيته را بپذيرد . يعني در دل مدرنيته علاوه بر شاعران دهري ، شاعراني مانند اليوت را نيز مي توان يافت .
وي تصريح كرد : شعر امروز ما ( از قبل و بعد از نيما ) در چالش با جوانبي از شعر كلاسيك فارسي بود كه به اشباع رسيده ، ما تقريبا در شعر كلاسيك با تكرارها روبرو هستيم و اين تكرار ها مجال نگاه تازه اي به فضاي پيرامون را به شاعر نمي داد ، حال شاعر معاصر و مدرن مي خواست كه كمبودهاي خود را كه به دليل وجود عينك شعر كلاسيك پنهان شده بود جبران كند .
اين شاعر ادامه داد : شعر امروز مي دانست كه ما داراي عرفان غني هستيم و از طرفي هم از تجربه هاي ملموس زندگي محروم بود ، يعني به جاي اين كه شعر بر روي زمين قدم بردارد و به هستي و سرنوشت انسانها توجه كند ، ميان آسمان و زمين معلق مانده بود و شعر امروز بايد خلاء جامعه و هستي شناسانه خود را پر كند .
وي اضافه كرد : وجود و يا نبود عرفان به خواست ما تحقق نمي پذيرد ، چرا كه پاره اي از مسائل ، فرا خواستي است يعني بايد زمينه و شرايط و موضوعيت كار حس شود تا عرفان مورد نظر تحقق پيدا كند ، اما به عقيده من شعر امروز ايران از فقدان عرفان رنج نمي برد .
باباچاهي خاطرنشان كرد : نوعي مفاهيم ايدئولوژيك وارداتي به دليل دهكده اي شدن جهان و روشن شدن تكليف روشنفكر ايراني ، اهتزاز جسته است و همين موضوع فرصت تامل دوباره بر امور انساني - معرفتي ، خود نوعي عرفان به شمار مي آيد ، بدين ترتيب از دو نوع عرفان برخورداريم ، عرفان زميني و آسماني ، منتهي عرفان زميني ما در شعر معاصر تعارضي با عرفان آسماني ندارد .
زمان شعر عرفاني سپري شده است
ضياءالدين ترابي - شاعر ، گفت : انسان امروز با عرفان بيگانه شده و شاعران هم جزء همين انسانها هستند ، پس نبايد در زندگي ماشيني و مدرن امروز به دنبال عرفان و شعر عرفاني باشيم ، به عبارت ديگر زمان شعر عرفاني گذشته است .
اين شاعرمعاصردرگفتگو با خبرنگارمهر ، با بيان اين مطلب افزود : شاعران امروزي اگردرعالم عرفان بودند مسلما شعرعرفاني نيز مي گفتند ، چراكه نمي توان كسي را به زور وادار به سرودن شعر عرفاني كرد .
ضياءالدين ترابي ياد آورشد : اگر در ادبيات امروز شعر عرفاني وجود ندارد به دليل نبودن شاعران عارف است .
وي ادامه داد : البته درگذشته اشعارعرفاني وجود داشت مانند اشعار" مولوي " كه به معناي واقعي عارف كامل و شاعري عارف بود ، با اين وجود شاعران عارف نماهايي نيز وجود داشتند و دارند كه تنها از واژه هاي عرفاني دراشعارشان استفاده مي كنند و زندگي شان رنگي ازعرفان ندارد .
اين شاعراضافه كرد : عارف كسي است كه از زندگي بريده و قيد جهان را زده و در زندگي خاص خود با خداي خدا راز و نياز مي كند و زندگي اش هم درعشق الهي خلاصه مي شود ، امروزه برخي ازشاعران به دنبال مشهوريت و مطرح شدن و مسائل مادي و ... هستند ، اين شاعران ازانسانيت فاصله گرفته اند چه برسد به عرفان و سرودن اشعار عرفاني !
وي در خصوص شباهت و تفاوت عرفان اسلامي و غير اسلامي ، گفت : شباهت درنقطه آغازاست چه عرفان اسلامي و چه غيراسلامي ، به دنبال رازي است و آن هم اينكه از كجا آمده ايم و به كجا مي رويم . زندگي عارف در خدا و خودش خلاصه مي شود ، عاشق و معشوق در شعرعرفاني شاعر و خداي اوست .
ضياء الدين ترابي تصريح كرد : اگرقرارباشد درجهان گفتگويي بين ادبا و شعرا داشته باشيم بايد ازعرفان آغاز كنيم ، چون همه به دنبال وحدت و وحدانيتي هستند ، هرعارفي چه مسلمان وغيرمسلمان خدا را مي شناسد يعني به خداشناسي رسيده و تفاوت تنها درنوع نگاه ، برداشت و توسل و سلوك آنهاست ، يعني نقطه و مقصد پاياني يكي است اما نوع رسيدن به آن متفاوت است .
وجود تفكر توحيدي در شعر
پرويز بيگي حبيب آبادي - شاعر گفت : شاعري كه انديشه توحيدي داشته باشد و شعر آييني بگويد ، آثارش در مجموعه اشعار عرفاني قرار مي گيرد ، چرا كه در جاهايي حماسه و عرفان با هم پيوند مي خورد .
اين شاعرمعاصر در گفت و گو با خبرنگار مهر، با بيان اين مطلب ، افزود : حتما نبايد اصطلاحات و واژگان گذشته كه در اشعار عرفاني وجود داشته است ، در شعر امروز هم باشد تا آن را شعر عرفاني ناميد ، شاعري كه از زمين فاصله گرفته و حس و حال معنوي پيدا مي كند و فضاي معنوي در شعرش جلوه گر مي شود ، نشان دهنده حس عرفاني در او و شعر اوست .
پرويز بيگي حبيب آبادي تصريح كرد : به عقيده من امروز نگاه عرفاني در اشعار معاصر وجود دارد ، البته ممكن است شيوه هاي گفتاري تغيير كرده باشد ، اما آيا شعري كه در وادي عاشورا و حضرت سيد الشهدا (ع) سروده شده تفكر و نگاه عرفاني ندارد ؟ در حقيقت بخشي از عرفان اتفاق افتاده و نمي توان براي آن يك مرز خاصي در نظر گرفت .
وي خاطرنشان كرد : عرفان هاي وارداتي ، عرفان انفعالي هستند ، يعني وارد ادبيات ما شده و ممكن است شاعري را نيز تحت تاثير خود قرار بدهد اما به آن شكل نمي تواند جايگاه واقعي خود را داشته باشد ، چرا كه عرفاني كه در تفكر ماست ، يك عرفان عملي است و به كارگرفته مي شود .
اين شاعر ادامه داد : مثلا درلحظه هاي از حماسه اين عرفان اتفاق مي افتد و به سراغ رزمنده آمده و او را به صحنه روانه مي كند ، يعني عرفاني كه فعال بوده است اما عرفان هاي هندي و سرخپوستي و ... نوعي انفعال به شخص و جامعه مي دهد .
عضو شوراي شعر وزارت ارشاد ياد آور شد : به عقيده من ، هرگونه نگاه وتئوري و تفكر كه وارد شعر ما شود جاي نگراني ندارد ، چون بعد از مدتي كه نمي تواند با مخاطب خود سازگاري داشته باشد خود به خود محو مي شود . خيلي از تئوري ها در شعر مطرح مي شود و نبايد با آن مقابله كرد ، بلكه بايد گذاشت راهش را ادامه دهد و اگر توانست جايگاهي به دست بياورد آن گاه بايد به دنبال راهكار باشيم .
بيگي اظهار داشت : عرفاني كه در اشعار " مولانا " وجود دارد ، در سراسر اروپا شايع و مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است ، بنابراين آن چيزي كه اصل ، حقيقت و زلال است ، با گذشت زمان كهنه نمي شود و هميشه مطرح خواهد بود و دلالت بر آن دارد كه ضمير نا خود آگاه مخاطب رويكردي به اصل داشته است .
نظر شما