به عقيده تحليلگر ادبي مهر ، " شعر " از يگانه هنرهايي است كه دستيابي مخاطب به آن ، امري سهل و درساحت ارائه - به اصطلاح مديران فرهنگي - " كم هزينه " است ، اما بنا به گواهي حافظه تاريخي ملت ما ، همين هنرمي تواند بيشترين تاثير را بر افكار و رفتارمخاطب داشته باشد و در ژرفاي باور وي نقش بربندد .
اين درحالي است كه در ارائه هنرهاي ديگر ، نيازمند صرف بودجه ها و هزينه هاي بعضا هنگفتي هستيم ، زيرا مثلا پيش بيني اين كه ساخت يك فيلم يا اجراي يك نمايش و يا ساخت يك اثر موسيقايي ( كه با اتكا به شعر و تصنيف متولد مي شود ) تا چه ميزان در جذب مخاطب موثر خواهد بود و يا در فرهنگسازي و ابلاغ پيام هاي انساني ، توحيدي و ... اصولا به توفيقي دست خواهد يافت يا خير ، هنوز كاري دشوار و گاه ناشدني است ؛ اما " ادبيات " كه مجموعه اي از شعر و داستان و رمان و ... است و غالبا در " كتاب " بروز و ظهور مي يابد ، با صرف نازل ترين هزينه در جهان مادي امروز توسط مخاطب قابل دسترسي است و در نوع خود مي تواند رسانه اي توانمند و پويا در انتقال يا ابلاغ انديشه هاي مختلف باشد و خلوت مخاطب را چنان تصاحب كند كه اساسا چنان پيوندي ميان او و ديگرهنرها بي سابقه يا حداقل كم سابقه باشد .
گذشته از اين ، شمار متنوع و متعددي از فيلم هاي پر مخاطب ومعناگرا در تاريخ سينماي جهان كه بعضا به فراخور حال و هواي عمومي ، رونق بخش گيشه ها هم بوده اند ، وامدار و بدهكار بلا منازع كتاب و ادبيات و شعرهستند ، بدون آنكه قصد نفي عمليات هنري و اهتمامي را داشته باشيم كه در حوزه تبديل داستان به فيلمنامه و مراحل ساخت فيلم و ... صورت گرفته است ، هر چند يك تفاوت عمده بين ديروز و امروز وجود دارد و آن اينكه امروز در راستاي تضعيف حق معنوي اثر و مادي مولف ، داستان در مراحل بعدي به طور ناگهاني دستخوش تغييرحوادث و تعدد شخصيت ها و تغيير اسم ها و ... مي شود و اي بسا كه در راستاي رفع سوء تفاهم در جامعه ادبي ، تغييراتي كلي اتفاق بيافتد تا مبادا مدعي يا مدعياني پيدا شوند ! مخاطب هم بي خبر از آنچه گذشته است ، ناچار است سازنده فيلم را در قد وقامت متفكري ببيند كه مثلا جهان معنا را از لنز دوربينش به نظاره نشسته است ! و ازحكايت هاي تلخي از اين دست در اين سالها در سينماي داخل كم نداشته ايم .
درباب كم عنايتي به كتاب و ادبيات ، مصاديق ديگري نيز قابل ذكر است و نيازمند مجالي ديگر ، اما آنچه امروز بايد گفت ، تاكيد بر حفظ جايگاه شعر و ادبيات مكتوب و تلاش در فرهنگسازي ريشه اي با مشاركت اهل قلم و ادب است ، نكته اي كه حقيقتا مغفول مانده و كار را به جايي رسانده است كه قريب به اتفاق فعالان ، پيش آهنگان و حتي نو آمدگان وادي فرهنگ و ادب ، عمر " قلم " را فرجام يافته دانسته و مانند بسياري ديگر، به تماشاي " پا ورقي هاي متحرك تصويري " تن در دهند ! درحالي كه اگر به شعر و داستان و مجموعه ادب توجه هوشمندانه و در خوري مي شد ، طبيعتا مي بايست شاهد ظهورفصل تازه اي از داستان ها و حكايت هاي اصيل و پيوند خورده با گذشته خيره كننده فرهنگ و ادب كهن اين سرزمين مي بوديم ، نه تجربه تلخ و ديگرباره پاورقي هاي سطحي كه درونمايه و اصل و فرع آنها چيزي به جز به مسلخ بردن عواطف و روابط سالم انساني و تبديل هنجار به ناهنجار نيست ، آثاري كه متاسفانه بدون نظارت كارشناسي درسطحي فراگيرو در قالب فيلمنامه و ... نيز طرح مي شوند غافل از اينكه حقيقتا عمر هنري و محتوايي آنها به پايان رسيده و اصرار بر اين تكرار، شائبه ترويج دوباره " پاورقي نويسي " و " فيلمفارسي سازي " را قوت مي بخشد .
***
حال كه نويد برگزاري جشنواره اي ملي و بين المللي از سوي متوليان فرهنگ داده شده ، جامعه ادبي كشور درعين اينكه از اين فكر درخشان اظهار خرسندي مي كند ، اما چنين حركتي را فراتر از اموري سمبوليك و نمادين مي داند كه در گذشته با سياست ها و افرادي ثابت دنبال شده ، اديبان كشور در مقطع فعلي سياستگذاري جديد و برنامه ريزي قابل قبول را از مسئولان و متصديان امر انتظار دارند .
جامعه ادبي در وهله اول ، ضمن ياد آوري كمبود فرصت تا اولين دوره برگزاري اين جشنواره ملي ( حداكثر سه ماه ) خواستار به صحنه آمدن همه نحله ها ، گروه ها و طيف هايي است كه با پذيرش قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و تنفس در هواي اعتقادات اسلامي و انساني ، به اهتمام درحوزه شعر و ادب پرداخته و در جهت اعتلاي محتوايي و ارتقاي تكنيكي اين حوزه فرهنگي و ادبي مي كوشند .
آنچه در اين مقطع بايد مورد توجه نهاد برگزار كننده جشنواره شعر فجر يعني " وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي " قرار بگيرد ، پاسخگويي به موقع به ابهامات و روشنگري در اعلام برنامه هاي اين جشنواره ملي و بين المللي است ، آيا اهل ادب بايد به شكل رايج ، اشعار و كتابهاي خود را براي داوري و ارزيابي ارسال كنند و يا دبيرخانه جشنواره خود به اين امر مي پردازد ؟ و يا در ارزيابي آثار ، مقطع و زمان خاصي مد نظر است ، يا ... ؟
" تفكر جمعي وشورايي " دغدغه ديگر اهل شعر و ادب كشور است ، چرا كه اين خيل معتقدند فرد گرايي و يا گروه گرايي در طول سالهاي گذشته بيشترين لطمه را متوجه بدنه ادبيات نموده است ، اينكه گروهي از گروه ديگر به نيكي ياد كند و يا فردي ، فرد ديگر را بستايد و همين امرنصيب العين و دستمايه قرار گيرد تا ستايش كننده " برگزيده " جشنواره اي ملي هم باشد يا به نوعي در دايره انتخاب ها و داوري مداخله كند امري نكوهش برانگيز است ، ديگرآنكه هم سويي ها يا ناكامي ها و بغض و بخل هاي گذشته ، به شدت گلوگاه ادبيات را متورم ساخته و نبايد راه به دايره ارزشيابي در جشنواره شعر فجر پيدا كند ، خلاصه اينكه آثارهمگان مورد سنجش علمي ، ادبي و محتوايي قرار گرفته و براي گزينش يا عدم گزينش آثار ، استدلال علمي و منطقي شود .
اميد است جشنواره بين المللي شعر فجر در نخستين گام ، بتواند ضمن سامانبخشي به حوزه ادبيات معاصر در شاخه شعر ، شكوفايي بيشتر اين شاخه ادبي و زايا را تداوم بخشد و شعر را مانند روزگاران پيشين اين سرزمين فرهنگمدار، دوباره به ميان مردم ببرد ، يا حداقل تحقق آن روزهاي طلايي را براي شاعران ما نويد بدهد ، چنين باد !
نظر شما