به گزارش خبرگزاری مهر، سیامین نشست علمی گروه فلسفه مجمع عالی حکمت اسلامی مشهد با همکاری اداره کل آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی در سالن اجلاس این دفتر برگزار شد. در این نشست تخصصی جمیله علم الهدی، رئیس پژوهشکده علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی با موضوع «مدیریت استعدادها با تاکید بر حرکت جوهر ملاصدرا» به ارائه نظر پرداخت.
دبیری علمی این نشست تخصصی را حسین باغگلی عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی بر عهده داشت و اعضای محترم مجمع عالی حکمت، جهانگیر مسعودی، عباس جوارشکیان، جعفر مروارید و ایمانیکیا ناقدان این نشست بودند.
اکنون گزارشی کوتاه از این نشست را با هم می خوانیم:
مقوله مدیریت استعداد در حوزههای روانشناسی، مدیریت و علوم تربیتی مطرح میشود، این مقوله که بیشتر در مدیریت و روانشناسی مورد بررسی قرار میگرفت، امروزه در حوزه تعلیم و تربیت و مباحث مربوط به برنامهریزی آموزشی و تحصیلی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در تعلیم و تربیت به طور معمول طبقهبندی استعداد به ترتیب زیر است:
۱- استعدادهای «یادگیری» که خود شامل یادگیریهای شناختی و یادگیریهای مهارتی (در علوم ورزشی و فنی و حرفهای) میشود
۲- استعدادهای ارتباطی و اجتماعی
۳- استعدادهای مربوط به خلاقیت و ابتکار
در تعلیم و تربیت و برنامهریزیهای آموزشی و تحصیلی، اساس تبیین استعدادها، نخست طبقهبندی استعداد است و دیگری تعامل محیط(فرهنگ، دین، خانواده، جنسیت و..) و وراثت(زمینههای ژنتیکی، استعدادهای شناختی و...)
در روانشناسی و علوم تربیتی معمولا از صرف بیان طبقهبندی استعداد فراتر نمیروند و به بررسی مفهوم و تعریف استعداد نمیپردازند در حالی که هدف ما تبیین ماهیت استعداد از منظر فلسفه صدرایی است.
مبانی دیدگاه ما در مدیریت استعدادها با تاکید بر حرکت جوهری عبارت است از:
یکم: النفس فی وحدتها کل القوی
دوم: حرکت جوهری که خود مبتنی بر پذیرش دو اصل مهم فلسفه صدرایی یعنی اصالت وجود و تشکیک در وجود است.
سوم: بر اساس وحدت تشکیکی و اصالت وجود، اولا نفس شان مختلفی دارد و ثانیا دائم در حرکت است.
اما نکته حائز اهمیت در خصوص حرکت جوهری این است که باید تعریف خود را از حرکت شفاف نماییم، تعریف حرکت به خروج از قوه به فعل، استمرار حرکت را نمیرساند زیرا فعلیت یافتن به معنای پایان یافتن است و با حرکت در جوهر سازگار نیست. هر فعلیتی و هر صورت حاصلهای هم متضمن قوایی هست و هم متضمن قوایی نیست.
پس باید تعریف خود را از حرکت به معنای تغییر قوه به فعل را به تغییرات مستمر قوا تغییر دهیم و فعلیت را تظاهرات و امارات حرکت جوهری بدانیم، که بر این اساس حرکت جوهری، میشود حرکتی که در قوا رخ میدهد؛ از این رو، استعدادها اموری موهبتی نیستند که به مرور به شکوفایی برسد بلکه ما با پیدایش استعداد مواجه هستیم یعنی مرتب شاهد به وجود آمدن استعدادها هستیم. خود این استعداد نیز به واجب الوجود، ممکن الوجود و ممتنع الوجود تقسیم میشود.
تاثیر حرکت جوهری با این تعریف، در تعلیم و تربیت آن است که؛ دیگر نباید دنبال کشف و تثبیت یک فعلیت در شخص باشیم بلکه هدف و غایت تعلیم و تربیت عبارت میشود از «تنظیم و سازماندهی حرکت استعدادها و ما به دنبال وصول به قوای جدید هستیم».
در تقسیمبندی رایج، الگوی زنگولهای وجود دارد که از بدو تولد، دوران رشد و بالندگی آغاز شده سپس در دوران میانسالی کاهش مییابد و با شروع دوران پیری شخص به سمت توقف و انحطاط میرود.
در حالی که بر اساس حرکت جوهری، وقتی در جستجوی قوای تازه باشیم این حرکت استکمالی پایان ناپذیر است و نمیتوان دوران پیری را دوران انحطاط نامید؛ و این سخن کاملا منطبق با منابع و آموزههای دینی ماست.
به عبارت دیگر وقتی حرکت جوهری عبارت باشد از: «مقدار تغییرات استعدادی که در فعلیتها ظهور و بروز میکند و زمینه خلق استعدادهای تازه را به وجود میآورد و هر فعلیت در آن ثمرۀ تغیییرات استعدادی قبل و زمینهساز استعداد بعدی است»، با اندازهگیری مقدار تغییرات، رشد یافتگی و انحطاط را سنجش میکنیم.
اندیشمندان معمولا از ماهیت و تعریف استعداد سخنی به عمل نمیآورند بلکه تنها استعداد را بر اساس دستاوردهای بشری طبقهبندی میکنند یعنی استعداد امر مضاف به مهارتهای بشری است یعنی چنین میگویند که شخصی در شعر استعداد دارد، شخصی در رانندگی و... استعداد دارد، که در سنین بزرگسالی بر اثر تجربه به دست میآید، اما در تعریف ما، انسان موجودی است که حرکت استکمالی او بینهایت است و قوایی که در او به وجود میآید حد یقف ندارد؛ و ما شاهد اینهمانی استعدادها با شمول نفس هستیم.
در ادامه این نشست تخصصی علم الهدی به تبیین بیشتر نظریه خود پرداخت و پس از ارائه نظر ایشان، اساتید حاضر در جلسه به نقد و بررسی این دیدگاه پرداختند.
نظر شما