پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۶ آبان ۱۳۸۵، ۱۵:۵۳

/ به بهانه اعطاء جايزه بهترين فيلم جشنواره كوهستان آلمان به "اشك سرما" /

احياء يك الگوي قديمي در سينماي جنگ

احياء يك الگوي قديمي در سينماي جنگ

خبرگزاري مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: فيلم سينمايي "اشك سرما" به كارگرداني عزيزاله حميدنژاد هم در حيطه سينماي دفاع مقدس و هم در كارنامه خالقش اثري متفاوت و جديد است. پرداختن به جلوه‌اي از دفاع مقدس در شهرهاي مرزي كه به طور خاص بر درگيري‌هاي زيرپوستي سربازان ايراني و گروههاي محارب كرد متمركز است، اولين ويژگي متفاوت فيلم است.

به گزارش خبرنگار مهر، نگاه خاص فيلمساز به اين روابط درون‌گروهي كه مخاطب كمتر با آن آشناست، علاوه بر واقع‌نمائي نياز به زيرداستاني دارد كه اين ناآشنائي را ملموس كند. فيلمساز با آگاهي از اين نكته پايه داستانش را بر يك الگوي آشنا و قديمي استوار كرده، البته با تغييراتي جديد و خاص كه به احياء اين الگو كمك مي‌كند.

همجواري اجباري دو انسان كه دچار ضديت درعرصه مرزهاي بين‌المللي هستند، تمي است كه در آثار آشنايي مانند "امريكائي آرام" و "سرزمين هيچكس" مورد استفاده قرار گرفته است. نكته مشترك در اين آثار ايجاد موقعيت و فضائي است كه دو انسان دچار تضاد در عرصه مرزهاي بين‌المللي مجبور مي شوند با هم تنها بمانند. اين تنهائي اجباري سيري خاص دارد كه تدريجاً اين دو فرد از خلال تضادها به مشتركاتي به وسعت  مفاهيم بشري مي‌رسند.

در چنين موقعيتي است كه مرزبندي‌هاي جهاني و جنگ‌هائي كه به واسطه زياده‌خواهي روساي ممالك طراحي مي‌شوند زير سئوال مي‌روند. به خصوص كه شركت‌كنندگان در اين جنگ‌ها اكثراً از اين اهداف به دور هستند و تنها با تكيه بر روحيه ميهن‌پرستي به ميدان مبارزه مي‌روند.

در فيلم "اشك سرما" اين الگو با قرار گرفتن در بستر فضائي نو از روابطي كه براي مخاطب امروز تازگي دارد به نوعي به روز شده است. ويژگي ديگري كه به اين به روز شدن كمك كرده، تغيير كليشه اين الگو از همجواري هميشگي دو مرد به يك مرد و يك زن است. با ورود اين رابطه و عشقي كه از دل اين تضاد شكل مي‌گيرد، الگوي قديمي كه وجه امتيازش نقب به مفاهيم انساني بوده، ماهيتاً احياء و البته بدون تاريخ مصرف مي‌شود.

شكل‌گيري رابطه بين سرباز كاوه كياني و روناك چوپان با چند برخورد آغاز مي‌شود كه در دل همان تضاد ماهيتي است. كاوه سرباز مين‌يابي است كه پس از مرگ سرباز مين‌ياب قبلي آمده تا اين كار را تخصصي دنبال كند. روناك هم دختري از كردنشينان منطقه است كه مبارزه منفي خود را در پوشش چوپاني انجام مي‌دهد. نياز دراماتيك اين دو شخصيت به گونه‌اي در تضاد با هم قرار مي‌گيرد كه منجر به درگيري و چند برخورد اوليه كه لازمه آشنائي اوليه است مي‌شود.

هر چند طراحي نويسنده از تنهائي اجباري اين دو نفر كمي عجولانه به نظر مي‌آيد، طوري كه به نظر مي‌آيد چند ديدار اتفاقي كه در منطق قصه جاي زيادي ندارد (در كتابفروشي، وانت و ...) تنها مقدماتي براي رسيدن هر چه سريعتر به اين موقعيت هستند. ولي به هر حال موقعيت تنهائي و مواجهه تضادها در شرايط بسيار بحراني چيده مي‌شود.

زنداني شدن در غار در شرايطي كه كولاك و برف اجازه فرار نمي‌دهد و زنده ماندن روناك با توجه به آسيب‌ديدگي‌اش فقط به مدد تلاش‌هاي كاوه امكانپذير است و در چنين موقعيتي دستور مي‌رسد كه بايد كاوه را از بين ببرد. اين شرايط كه مبارزه مرگ و زندگي را هم در پي دارد، منجر به برخورد انساني كاوه و روناك مي‌شود و البته اين روناك است كه از خشم و نفرتي كه به طور غيرمستقيم به او منتقل شده، چهره انساني و واقعي دشمنش را مي‌بيند و نمي‌تواند كاوه را به راحتي و مانند مين‌ياب‌هاي قبلي نابود كند.

به گزارش مهر، وقتي دو دشمن از مرز مرگ و زندگي به كمك هم عبور مي‌كنند، ديگر آنچه آنها را به هم پيوند مي‌دهد چيزي فراتر از ضديت‌هاي جناحي و عقيدتي گذشته است. شريك شدن در مسابقه‌اي كه زنده ماندن هر دو را در پي دارد تجربه منحصر به فردي است كه جرقه آغاز عشق است. عشقي كه وراي مرزها و جناح‌بندي‌هاي سياسي حركت مي‌كند و روبان‌هاي قرمز را به سرزمين مين‌كاري‌شده هديه مي‌دهد.

نفس حضور عشق در سرزميني كه مركز جنگ و مرگ و خونريزي است، فضاي جديدي براي بروز شخصيت‌ها به وجود مي‌آورد و اين جلوه‌هاي جديد است كه به شخصيت‌ها بعد مي‌دهد و از آنها چهره‌هائي ماندگار مي‌سازد. سرباز مين‌يابي كه به جهت تخصص ويژه‌اش به منطقه آمده و تنها به خنثي‌كردن مين فكر مي‌كند، دختري كرد كه كتاب مي‌خواند و صاحب انديشه و تفكر است و زير پوشش چوپاني وظيفه دارد حواس سربازان مين‌ياب را پرت كند تا مين زير پايشان منفجر شود.

نياز دراماتيك اين دو شخصيت به گونه‌اي در تضاد با هم قرار دارد كه هر كدام مستلزم مرگ ديگري است. در چنين فضائي وقتي جرقه عشق بين اين دو دشمن زده مي‌شود، نياز دراماتيك اوليه در مقابل نياز فطري ديگري رنگ مي‌بازد: عشق مادي و زميني.

طراحي فيلمساز از اتفاقات بعد از همجواري اجباري اين دو فرد هم به تبع مقدمات اوليه كمي عجولانه و بدون منطق داستاني است؛ تا جائي كه قرينه‌پردازي بازجوئي كاوه و روناك در جبهه‌هاي سياسي خودشان هر چند ظرافت دارد، اما كاركرد پيدا نمي‌كند. ولي از آنجا كه هدف اوليه فيلم پرداخت جديدي از رابطه اجباري دو انسان و به نوعي احياء اين الگو است، پس مي‌توان با تمركز بر اين هسته اصلي و تلاش فيلمساز در اين مسير به اثري تازه و متفاوت در محدوده سينماي دفاع مقدس رسيد.

سينمائي كه نياز به اين نگاههاي جديد و زواياي ناديده دارد تا به عرصه جديدي گام بگذارد. سينماي دفاع مقدس هنوز قابليت‌هايي ناشناخته دارد كه خطر كردن در اين عرصه را مي‌طلبد.
کد خبر 398895

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha