خبرگزاری مهر، گروه استانها- ونوس بهنود: اتاق ملاقات از چند صندلی پلاستیکی که میتوانی لبه استخرها یا در سالنهای ورزشی مشابه اش را پیدا کنی تشکیل شده است.
دور تا دور میزهای کوچک چهار نفره سفید رنگی صندلیهای آبی چیده شده و در ورودی در نیز دو نگهبان ایستادهاند.
همهچیز روح آرامی دارد اما زنگی به صدا درمیآید و انگار که یک یک رگهای قلبت از هم بگسلد. زنان چادر به سر برخی تنها، برخی با کودکان خود با چهرههای غمگین هر یک میزی از آن خود میکنند. انگار رقابتی باشد برای تصاحب حریمی خصوصی!
سه چهار مرد میانسال و یک پیرمرد هم در اطراف نشستهاند. جمعیت آنقدری هست که گوشها از نجوا و پچپچه پر شود. اما کمتر کسی صحبت میکند. تنها صدای قدمها و گاهی خندههای کودکان که در لابهلای صندلیها دنبال هم کردهاند شنیده میشود.
نیم ساعت سپری میشود. زنگ دوباره به صدا درمیآید و جمعیت حاضر به نقطه صدا سر خم میکنند و لحظهای خیره میمانند.
اینبار گروه دیگری وارد اتاق شدهاند. مردانی پیر و جوان. از هر سنی که فکرش را بکنید. هر یک چهرههای آشنای اتاق را جستجو میکند و در میزی که یافته با تردید و شادی مینشیند.
حالا زن و مرد رو در روی هم. زن سلام میکند. مرد پاسخ میدهد. بیآنکه سر بلند کند. کودک از مادر به پدر و از پدر به مادر سر میچرخاند و لحظهای که چهره در هم شکسته پدر نمایان شد با سن اندک خود مفهوم زندان را لمس میکند.
۶۲۵ زندانی جرایم مالی در زندانهای اردبیل
حرفها به بغضها، به شادیها، به سفارشها و به امر و نهیها و به گلایهها گره خورده است. حریمهای خصوصی با دایره زخم هر خانواده زندانی مالی شکل گرفته و هر کسی در پی دلداری زندانی خود است.
«مبادا سراغ پدر و مادرت بروی و پول بخواهی». «بگو مسافرت است، خیلی اصرار کردند بگو نمیدانم برای کار رفته». «باباجان گریه نکن، قسمت نبود عروسیات باشم». «من شرمندهام. فکر میکردم عاشق من است. حالا تا ریال آخر مهریهاش را میخواهد».
به گفته مدیرکل زندانهای استان اردبیل ۶۲۵ زندانی جرایم غیر عمد در زندانهای استان وجود دارند.
مراد فتحی در گفتگو با خبرنگار مهر تصریح کرد: این افراد به دلیل دیه تصادفات، مهریه، بدهکاری مالی، چک برگشتی، نفقه و مواردی از این دست زندانی شدهاند و هر چند جرمشان ناخواسته است اما بر اساس قوانین در زندان به سر میبرند.
وی تأکید کرد: این افراد تاوان اشتباهات ناخواسته خود را پس میدهند و متأسفانه اغلب به دلیل وضعیت نامطلوب مالی قادر نبودهاند بدهی خود را بپردازند و امروز در زندان هستند.
صدای خندههای کودکان کور شده است
پنج دقیقه نگذشته زمزمهها بالا گرفته و اشکها در هر میز مربعی رنگ آبی صندلیها را گرفته است. تنها آدمها هستند و صدایی که در اتاق برای همیشه باقی خواهد ماند.
از دنبال کردن کودکان مدتها است خبری نیست. انگشتان کوچک لبه میز سفید را گرفته و از چهرهای به چهرهای نگاههای منتظر و متعجب میچرخد.
همین که پدر حالش را پرسیده نقاشی را به او نشان میدهد. این بزرگترین گنجی است که برای پدر آورده اما دریغ که نمیتواند پدر را از پشت میلههایی که گاهی آنقدر تکرار میشود که سرگیجه میگیری، نجات دهد.
روی نوک انگشتان پا بلند میشود و از گونه پدر میبوسد. اشکها دیگر سدی ندارد. اگر آن یک تکه کاغذ نبود سر همان سفره گرم و ساده مینشست. چه فکری با خود کرده بود که دل به دریا زد و چک کشید. آن هم برای چند عدد خرتوپرتی که گمان میکرد آخرین فوت کوزهگری بازار را بلد است و همه را آب خواهد کرد و سودی کلان هم رویش.
نقاشی دخترک مثل هزاران چک امضا دار دور سرش میچرخد. کاغذها میآیند و میروند و مثل میلههای زندان تکرار میشوند.
دیگر مجال ماندن نیست. بی خداحافظی بلند میشود و خود را با ته مانده زور و غرور به در خروجی میرساند.
دخترک فریاد میزند: بابا کی برمیگردی؟
پدر بیآنکه رو برگردانده باشد. بغض ترکانده و در هم شکسته چارچوب در خروجی را طی کرده و رفته است.
رئیسکل دادگستری استان اردبیل معتقد است هر فرد زندانی علاوه بر اینکه خود آسیب دیده منجر به آسیب خانواده خود نیز میشود.
حجتالاسلام محمدعلی قاصدی تصریح کرد: متأسفانه آمار زندانیان جرایم غیر عمد که به جرم ناخواسته در زندان هستند رو به افزایش است و خانواده این افراد نیز با مشکلات متعددی مواجه هستند.
در عین حال مدیرکل زندانهای استان تأکید کرد: بسیاری از خانوادههای زندانیان جرایم غیر عمد از ترس حفظ آبرو زندانی بودن سرپرست یا عضو خانواده را کتمان میکنند.
فتحی تأکید کرد: موارد متعددی از پدرانی داریم که برای هزینه جهیزیه دختر خود چک کشیده و امروز به عنوان بدهکار مالی در زندان است.
وی افزود: در برخی مواقع خانواده ها از ترس آبروی دختر اعلام میکنند که پدر به مسافرت رفته است.
دردهایی که در سینه میماند و میخشکد
اتاق ملاقات پر از توصیهها و سفارشها شده است. زنان چادر به صورت گرفته و به راه بازگشت زندان آن هم بی مردی که شریک زندگی است میاندیشند. دلداریها فایده ندارد. بیش از سه سال است یک میلیون تومان پول جور نشده و حالا دست به دامن خیرین شدهاند. شاید ترحمی و شاید رحمی برای بخشش.
بسیاری از خانوادههای زندانیان جرایم غیر عمد از ترس حفظ آبرو زندانی بودن سرپرست یا عضو خانواده را کتمان میکننددخترک در حالی که میگرید میگوید: کاش خانواده شوهرم جهاز نمیخواست.
در میز دیگری مرد به زن توصیه میکند دیگر زندان نیاید. میگوید: محل آبرو داریم. کسی بو ببره برای بچهها و خودت بد می شه. دیگه نیا.
سفارش اصلی همین یک جمله آخر است. دیدار اتاق ملاقات آنقدر تنگ شده که کسی دیگر نمیخواهد تکرارش کند. وقتی در زندان بود و به خاطر کمبود جا کتابی میخوابید هر روز به خانهاش، به زنش به دو دختر و پسرش فکر میکرد اما حالا که زن در مقابلش نشسته نمیخواهد دیگر او را ببیند. نمیخواهد در این حال و هوا نگاهش به نگاه زن گره بخورد.
نایبرئیس انجمن حمایت از زندانیان استان با اشاره به اینکه متأسفانه قانون منع بازداشت بدهکاران مالی اجرا نمیشود و تعداد قابلتوجهی از زندانیان، بدهکاران مالی هستند، اضافه کرد: این در حالی است که عموم مردم برای کمک به خانواده زندانیان ذهنیت منفی دارند.
ناصر عتباتی تصریح کرد: متأسفانه کمک به زندانی به درستی تعریف نشده و به ویژه زندانیان جرایم غیر عمد که مرتکب جرم ناخواسته هستند اغلب به دلیل ناتوانی مالی در زندان به سر میبرند.
وی افزود: برخی از این افراد سالها است برای نرخ اندک بدهی زندانی هستند و به قدری شرمنده خانواده خود هستند که تمایلی به ملاقات آن ها ندارند.
عتباتی تأکید کرد: اقدام ستاد دیه و انجمن حمایت از زندانیان، حمایت از زندانیان به واقع نیازمند است تا بتوان با بازگرداندن آنها به آغوش خانواده مشکلات متعددی را حلوفصل کرد.
مدیری که هزینه عروسی پسرش را صرف آزادی زندانی کرد
امسال نیز به مانند سالهای گذشته جشن گلریزان ویژه زندانیان جرایم غیر عمد در ماه رمضان برگزار میشود.
هر چند برای برخی شغل و حمایت زندانی تعریف نشده است اما هستند کسانی که دستگیری کرده و کمک حال زندانیان جرایم غیر عمد شدهاند.
به گفته مدیرکل زندانهای استان سال گذشته ۲۶۶ زندانی جرایم مالی در جشن گلریزان آزاد شدند که بدهی آن ها ۹ میلیارد تومان بود.
فتحی تصریح کرد: ۷۵۰ میلیون تومان از این مبلغ توسط خیرین تأمین شده بود و موجب شده این تعداد زندانی به آغوش خانواده باز گردند.
در بین خیرین مدیری داشتیم که در گمنامی هزینه تالار عروسی پسرش را برای آزادسازی سه زندانی صرف کردوی با اشاره به رفتارهای انسانی برخی خیرین تصریح کرد: در بین خیرین مدیری داشتیم که در گمنامی هزینه تالار عروسی پسرش را برای آزادسازی سه زندانی صرف کرد.
چه بسیار سکهها و اسکانس هایی که از لابهلای انگشتان دست متمولین سر خورده و تنها اسباب تجمل شده است.
زندانیان مالی که برخی برای چند میلیون زندانی هستند گوشه زندان دست از همه جا بریده و نگاه به رحمت خدا دوختهاند. کمی آنطرفتر انگشتر برلیانی برای مهمانی آخر هفته خریداری میشود. ماشین سفارشی وارداتی از راه میرسد. ظرفهای نقره دور تا دور خانه را محاصره میکند و فرشهای ابریشمی چند صدمیلیونی دل خانم خانه را به هم میزند.
شاید اتاق ملاقات در قلک کوچک سفالی دخترک تا خورده باشد. گوشه میز مربی که منتها الیه اتاق در نقطه کوری قرار گرفته است. زوج آرام در کنار دخترک پنجساله شیرین دست یکدیگر را به مهر گرفتهاند. دخترک زبان میریزد و لبخندهای فراموش شده گوشه لبهای پدر زنده میشوند.
ته قلک سفالیاش چند عدد سکه بیشتر ندارد. هدیهای است برای پدر آن هم درست زمانی که مادر گفته به پول احتیاج دارد. همین چند وقت پیش بود که این قلک را برای دخترک خریده تا مفهوم پسانداز را بیاموزد. اما دخترک تمامی دارایی خود را پیشکش میکند. حالا که همه دست رد بر سینه پدر زدهاند با یک وجب قد در مقابل دنیا ایستاده است.
اتاق ملاقات دقایقی بعد خالی و خالیتر میشود. امیدهایی که به دعا گره خورده و آرزوهای ساده با هم بودنها که تنها با همت خیری میتواند به واقعیت بپیوندد. شاید باید خود را محک زد که میتوان در ماه خدا دل چند کودک را از بازگشت پدر شاد کرد.
نظر شما