خبرگزاری مهر- گروه استان ها- عزت الله سپهوند: ۲۰۳۰ متن، سند، مانیفست، منشور تراش خورده و نسخه واحدی است که یونسکو با هدف جهانی سازی (globalization)، از مکتب اومانیسم غربی، استحصال و برای اجرا در حوزه های فرهنگی و آموزشی به کشورهایی مختلف با فرهنگ های متنوع و متکثر دیکته کرده است.
آسیب شناسی
این دیکته نسخه واحد، به مردمانی از سرزمین ها، تمدن ها و فرهنگ های متنوع، «دیکتاتوری فرهنگی» است و در تقابل آشکار با آنچه «پلورالیسم» فرهنگی خوانده می شود؛ قرار دارد.
فارغ از تحلیل و تاویل های منتقدین و توجیهات مدافعین این متن - که غالباً معلول حضور و تحمیل پیش فرض های سیاسی و جناحی آنان است- حقیقت این است که فرهنگ و مسائل فرهنگی را نمیشود تا حد فرمول های عالم فیزیک فرو کاست و مدعی وجود فرمول واحد فرهنگی برای جهانی سازی فرهنگ شد.
ازاین رو بی تردید ریشه این تلاش بدفرجام یا به «فرهنگ ستیزی» طراحان تمدن مهاجم بر می گردد یا به «فرهنگ نشناسی» مجریان کشورهای هدف!
غفلت و تغافل از این نگاه، هم تراژدی جالبی ست؛ پلورالیستها؛ که روزگاری در مقابل ادعای مذهب حقه و فرقه ناجیه بودن تشیع، مدعی پلورالیسم دینی، تکثر مذهبی، لزوم احترام به سایر مکتبها، و حتی اذعان به وجود «صراط های مستقیم» شده بودند، این روزها بیش از همه باید منتقد و مخالف ۲۰۳۰ باشند که به طرز عجیبی نیستند!
یونسکو؛ که باید متولی به رسمیت شناختن تکثر فرهنگی در سازمان ملل و دنیای امروز باشد مدتهاست با علَم کردن «جهانی سازی» دچار تناقض های آشکار شده است؛ و حال در سند ۲۰۳۰ به یکباره تکثر شیوه های آموزشی در مکاتب فرهنگی متفاوت را نادیده گرفته به دنبال تحمیل دیکتاتوری فرهنگی و آموزشی مکتب اومانیسم انسان محورِ غربی به فرهنگ های خدامحور شرقی است!
نتیجه گیری و راهکارشناسی
ایران بی تردید به بازنگری در فرآیند نوزایی و رنسانس علمی- آموزشی و حتی فرهنگی نیاز دارد.
رجعت به الگوی ایرانی - اسلامی پیشرفت (عصر خردگرایی؛ قرن ۳- هجری)، بازخوانی، واسازی، بازآفرینی و نوزایی مکتب فرهنگی- آموزشی که محصولات علمی همچون ابن سینا، بیرونی، فارابی، رازی، فردوسی، خوارزمی، خیام و...را به جهان متکثر علم و فرهنگ پیشکش کرده است، باید در دستور کار متولیان امر و معماران فرهنگی و آموزشی ایران قرار بگیرد.
*کارشناس
نظر شما