به گزارش خبرگزاری مهر، علیرضا گلافشان یوسفی، دانشجوی ۲۲ ساله رشته مهندسی مکانیک، چند ماهی میشود که به ناوگان اسنپ پیوسته و در همین مدت کوتاه با خلاقیتهای خاص خود به یک چهره در بین رانندگان این سامانه هوشمند حملونقل تبدیل شده است. این راننده جوان سوای از رشته تحصیلیاش علاقه خاصی به گل و گیاه و همچنین کتاب دارد.
کار در اسنپ برای علیرضا فضایی بهوجود آورده که بتواند علایقش را با مسافران خود به اشتراک بگذارد. در ادامه پای صحبتهای این راننده خلاق مینشینیم و از تجربیات کار در اسنپ جویا میشویم.
* چه شد که تصمیم گرفتید به ناوگان اسنپ بپیوندید؟
- در وهله اول احساس نیاز مالی باعث شد که به کار در اسنپ فکر کنم. من از کار کردن در اسنپ لذت میبرم و اسنپ برای من از سایر شرکتهای مسافربری آنلاین متفاوت است. یکی به این دلیل که اسنپ فراگیرتر از سایر رقبایش است و دیگری بحث قیمت برای مسافر است.
* پایین بودن قیمتهای اسنپ برای شما به عنوان یک راننده آزاردهنده نیست؟
- هر شب، وقتی به درآمد آن روزم نگاه میکنم، از برآیند کارم راضی میشوم.
* به طور معمول چقدر از اسنپ درآمد دارید؟
- به خاطر دانشگاهم نمیتوانم هر روز کار کنم. ولی روزهایی که با اسنپ کار میکنم حدودا طی ۹ ساعت ۱۳۰ تومان درمیآورم.
* تجربه کار در اسنپ آنقدری برای شما مطلوب بوده که دوست داشته باشید به آن ادامه دهید؟
- اگر بخواهم حداقلش را در نظر بگیرم، باید بگویم که اسنپ به عنوان شغل دوم کمکخرج بسیار خوبی است. بنابراین کار در اسنپ از خانهنشینی خیلی بهتر است. علاوه بر درآمد، اسنپ برای من چند مزیت دیگر هم دارد: از نظر من اسنپ کلاسِ کار و جلوه رانندگی را در ذهن مردم ما بالا برد. قبل از اسنپ، به واسطه سابقه تاکسی، دیدگاه چندان خوبی نسبت به شغل رانندگی وجود نداشت؛ اسنپ به تدریج این دیدگاه را متعادل و حتی مثبت کرد.
* یعنی در جامعه و برخوردهایی که داشتید وجهه رانندگان اسنپ از رانندگان تاکسی متفاوت بوده است؟
- بله. باید بگویم که مزیت اصلی اسنپ برای من این است که وجهه راننده بودن را بالا برده و عضو مجموعه اسنپ بودن برای من بسیار لذتبخش است.
* شما مدیر یک استارتاپ فروش گل و گیاه هم هستید کمی درباره نحوه کارتان توضیح میدهید؟
- حدود یک سال پیش به همراه یکی از دوستانم تصمیم گرفتیم یک استارتاپ در زمینه گل و گیاه راهاندازی کنیم و اسم آن را «نارین» گذاشتیم. یک صفحه مجازی در اینستاگرام و یک کانال تلگرامی داریم و به این ترتیب با مشتریهایمان در ارتباط هستیم. اوایل کار در اسنپ داخل ماشین گل میگذاشتم و بازتاب خیلی خوبی هم از مسافران میگرفتم. ولی یک مقدار خاکش میریخت و ناچار شدم گلها را بردارم. بعد تصمیم گرفتم داخل ماشین کتاب بگذارم تا مسافرها به کتابخوانی تشویق شوند.
* سوال من از شما این است که در همان قالب شغل پارهوقت، بیشتر خودتان را گلفروش میدانید یا راننده اسنپ؟
- من بیشتر خودم را راننده اسنپ میدانم، چون بیشتر وقتم را به کار در اسنپ اختصاص میدهم و بخش عمدهای از درآمدم هم از اسنپ است. من یک دانشجو هستم و درس خواندن اجازه نمیدهد که بتوانم شغل ثابت داشته باشم. با این حال نیاز به یک کار پاره وقت و کسب درآمد داشتم و اسنپ خیلی کمکم کرد. علاوه بر بحث درآمد دوست نداشتم زمانهای خالیام را در خانه به بطالت بگذرانم.
* این نگاه متفاوت شما به کار در اسنپ از کجا میآید؟ به نظر میرسد بیشتر از آنکه بحث درآمد مد نظرتان باشد، آشتی مسافران با گل و گیاه و کتاب برایتان مهم بوده است.
- از نظر من، برخورد با آدمهای مختلف جذابیت زیادی دارد. هر روز کلی آدم با کلی دیدگاه متفاوت میبینم و این برای من راهکاری برای کسب تجربه محسوب میشود. گاهی چهرههای معروف هم در بین مسافرانم داشتم، از یک سلبریتی اینستاگرامی تا یکی از مدیران صنایع دریایی. من روی یک برگه برای مسافرانم نوشتهام «بیکار نشین، کتاب بخون» و دوست دارم آنها در مدتی که داخل ماشینم هستند به جای اینکه سرشان را توی گوشی ببرنند حتی چند خط هم که شده کتاب بخوانند.
* چه کتابهایی برای مطالعه مسافران داخل ماشین گذاشتید؟
- به خاطر علایق شخصی خودم و همینطور کوتاه بودن زمان هر سفر، بیشتر کتاب شعر گذاشتم، به علاوه چندتایی داستان کوتاه و رمان، که تشویقشان کنم به خواندن. کتابهایی از فاضل نظری، علی مقیمی، مهدی اخوان ثالث و قیصر امینپور داخل ماشین دارم.
* به نظرتان این روزها کسی حوصلهاش به کتاب خواندن میکشد؟
- اغلب تورق میکنند، ولی به طور معمول سرشان توی گوشی است. بعضیها که یادداشتِ «بیکار نشین، کتاب بخون» را میخوانند از من میپرسند: «دانشجویی؟» و وقتی میگویم «بله»، میگویند: «از کتابهایی که گذاشتی معلومه»، من هم میگویم: «این کتابها را برای شما گذاشتم که بخوانید.» اغلب مسافرها از این کار استقبال میکنند.
* مسافرانتان بیشتر از خواندن کتاب استقبال کردند یا تماشای گل و گیاه؟
- گل را یک مدت کوتاهی با خودم میبردم. بیشتر از کتاب استقبال کردند.
* دوستانتان میدانند که شما راننده اسنپ هستید؟ واکنش آنها نسبت به کار شما چیست؟
- اوایل نه، ولی الان همه دوستان و آشنایانم میدانند و حتی آنها را به کار در اسنپ تشویق هم کردم. اسنپ به تدریج وجهه راننده بودن را در جامعه تغییر داده است. احتمالا ترجیح خیلی از ما این است که پشت میز بنشینیم تا مسافر در شهر جا به جا کنیم، ولی اسنپ آنقدر بین رانندگان و مسافران همهگیر شده که کار در آن امری پذیرفته و مقبول است.
* از آنجایی که اسنپ اولین شغل رسمی زندگی شما محسوب میشود، میتوان زندگی شما را به قبل و بعد از کار در اسنپ تقسیم کرد؟
- من از پنجم دبستان کار کردم، ولی اسنپ اولین شغل رسمی و ثبت شدهام است. کار کردن در اسنپ برای من به لحاظ درآمد خیلی نمود داشت. من استارتاپ «نارین» را قبل از اسنپ شروع کرده بودم، همینطور مربی بدمینتون بودم و گاهی در مسیر دانشگاه مسافر جابهجا میکردم، ولی هیچ از این کارها به اندازه اسنپ درآمد نداشتند. بعد از اینکه فعالیتم را در اسنپ شروع کردم به یک موقعیت شغلی و درآمد زودبازده رسیدم.
* به نظرتان میشود در اسنپ کار کرد و چشمانداز روشنی برای آینده داشت. یعنی از نظر شما کار در اسنپ جای پیشرفت و ارتقا شغلی دارد؟
- بله، به نظر من میشود. میتوان از درآمدی که از اسنپ دارید سایر کارهایتان را توسعه دهید. مثلا من الان، با درآمدم از اسنپ، قسط دوربینم را میدهم و این برایم یک پیشرفت محسوب میشود. به نظرم اگر به کار کردن در اسنپ و درآمدش با دید بازتری نگاه کنیم، جای پیشرفت برایمان باز است.علاوه بر استقلال مالی، اسنپ برای من یک کلاس درس هم هست. وقتی با انواع آدمهای جامعه برخورد دارید به مرور درست رفتار کردن با مشتری و نحوه راضی نگه داشتن او را یاد میگیرید و این اندوختهای است که بعدها میتواند به کار شما بیاید.
نظر شما