پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

یادداشتی از حجت الاسلام خسروپناه؛

چرا نهاد روحانیت در تاریخ ادیان تحقق یافته است؟

چرا نهاد روحانیت در تاریخ ادیان تحقق یافته است؟

پدیده ها و نهادهای اجتماعی، عمدتا معلول علت و گاهی زاییده دلیل هستند. لذا خیلی مهم است که بررسی شود چرا نهاد خانواده نهاد دولت نهاد آموزش و پرورش شکل گرفتند.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام خسروپناه است که در ادامه می خوانید؛

پدیده ها و نهادهای اجتماعی، عمدتا معلول علت و گاهی زاییده دلیل هستند. لذا خیلی مهم است که بررسی شود چرا نهاد خانواده نهاد دولت نهاد آموزش و پرورش شکل گرفتند.
یکی از پرسش های مهم این است که چرا نهاد روحانیت در تاریخ ادیان تحقق یافته است؟

برخی از نویسندگانی که خود را روشنفکر دینی  می شمارند؛ روحانیت را معلول دینداری عوامانه و معیشت اندیش می داند و با دینداری عالمانه و عارفانه نهاد روحانیت زوال می‌یابد و لذا باید تلاش کرد تا دینداری عارفانه جای دینداری عوامانه را بگیرد.

این سخن چند نقد اساسی دارد اول اینکه دینداری را نباید به ساحت عوامانه یا عالمانه منحصر کرد. چون انسانها در جوامع بشری به عالم و عامی تقسیم می شود و این تقسیم یک واقعیت انکار ناپذیر است. انسان عامی با پرسش های عامیانه مواجه است و انسان عالم با پرسش های عالمانه روبرو است و نهاد روحانیت باید با هر دو دسته پرسش ها پاسخ دهد. برای شناخت روحانیت نباید فقط به پاسخ های عامیانه آن بر منابر نگریست. مطالب منبری با روش خطابه در صدد تامین نیازهای عموم مردم و تحقق دینداری عامیانه است و اما روحانیت مباحث عمیق علمی از جمله فلسفه اسلامی و کلام اسلامی و فقه و اصول و تفسیر و حدیث و عرفان اسلانی هم دارد که دینداری عالمانه را تامین می کند.

نقد دوم این است که گمان رفته دینداری عارفانه تنها دینداری معرفت اندیش و عالمانه است در حالی که دینداری عالمانه شامل دینداری مجتهدانه و فقیهانه و دینداری فیلسوفانه و دینداری متکلمانه و دینداری عارفانه و غیره می شود

سوم اینکه مگر ممکن است همه انسانها را به دینداری عارفانه دعوت کرد. عرفان را نباید با اخلاق یکسان شمرد. دعوت همگان به اخلاق هم ممکن و هم مطلوب است و لکن دعوت همگان به عرفان نه ممکن و نه مطلوب است عرفان و اسلام عرفانی مسیر بسیار دشواری است که قابل توصیه به همگان نیست و بسیار صعب العبور و همراه با گرفتاری های است که توصیه کننده هم توان طی آن را ندارد و بزرگان را دچار مصیبت کرده است.

چهارمین نقد مغالطه بی توجهی به کل به جهت گرایش به جزء است.

برخی از مدعیان عرفان که تنها بیان زیبایی در عرفان ادبی دارند و اما از عمق عرفان نظری و سلوک عرفان عملی به جهت دشواری فلسفی و عملی بی بهره اند؛ مرتب به نقد فقه می پردازند تا دینداری عارفانه را ترویج کنند. فقه بخش مهمی از دین است و بدون ظواهر شرع در عبادات، سلوک در اسرار آنها ممکن نیست. دینداری عارفانه بدون دینداری فقیهانه از نظر اسلام محال است. عرفان عملی عبارت از طریقت و توجه به اسرار شریعتی است که فقه به احکامش می پردازد. این مدل از عرفان پژوهی بدون شک به جدایی شریعت از طریقت و در واقع به نفی حقیقت می انجامد. 

کد خبر 4087589

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha