به گزارش خبرگزاری مهر؛ مسلمانان و کروات های بوسنی وهرزگوین در این ایام ازسویی به شادمانی پایان موفق جنگ کشور شان با یوگسلاوی مشغول بودند و از دیگر سو به آینده و راه پرپیچ و خمی می اندیشیدند که پیش روی یک کشور تازه استقلال یافته قرار می گیرد.
در این میان و در حالی که غبار نبردی سنگین چهره شهرهای با اهمیت یوگسلاوی سابق را پوشانده بود و در شرایطی که دیگر یوگسلاوی مقتدر، بخش های دیگری از قلمرو سرزمینی اش را بر باد رفته می دید، کرواسی و اسلوونی به دو کشور مستقل و الگویی برای سایر مناطق بالکان که داعیه جدایی را داشتند، تبدیل شده و آرمان پیوستن به اتحادیه اروپا را در سر می پروراندند.
پس ازجدایی اسلوونی وکرواسی ازجمهوری فدراتیوسوسیالیستی یوگسلاوی سابق(SFRJ)درسالهای 1990و 1991، رفراندومی درتاریخ 29 فوریه و 1 ماه مارس 1992 درباره موضوع استقلال مسلمانان بوسنی و کروات های ساکن آن، برگزار شد که برمبنای آن مسلمانان و کروات ها که اکثریت قاطع شهروندان بوسنی وهرزگوین را تشکیل می دادند، دارای کشوری مستقل می شدند؛ بر این اساس روز پنجم آوریل همان سال، مجلس بوسنی و هرزگوین استقلال این کشور از یوگسلاوی را اعلام کرد و این حرکت جرقه آغاز یکی ازخونین ترین جنگ های تاریخ اروپا پس از جنگ جهانی دوم را رقم زد که آمار موجود از هزاران کشته و میلیون ها آواره در جریان آن حکایت کرده اند.
سرانجام پس از گذشت حدود سه و سال و نیم از آغاز جنگ بالکان، مذاکراتی با حضور اسلوبودان میلوشوویچ، رییس جمهور صربستان، علی عزت بگوویچ، رییس جمهور بوسنی و هرزگووین و فرانیو توجمان، رییس جمهور کرواسی به عنوان طرف های اصلی این جنگ و با حضور و نظارت پطروس غالی، دبیرکل سازمان ملل متحد، خاویر سولانا دبیرکل ناتو، بیل کلینتون، رییس جمهور آمریکا، ژاک شیراک، رییس جمهور فرانسه، جان میجر، نخست وزیر انگلیس، هلموت کهل، صدراعظم آلمان و ویکتور چرنومیردین، نخست وزیر روسیه و از سوی اتحادیه اروپا نیز کارل بیلت، نخست وزیر اسبق سوئد و در محل پایگاه نظامی "رابرت پترسون" که در شهرک دیتون ایالات متحده قرار داشت، آغاز شد.
نهایتا پس از انجام سه هفته مذاکرات فشرده، در روز سه شنبه 21 نوامبر مقدمات ظهور تفاهم نامه ای فراهم شد که بر مبنای آن بوسنی و هرزگوین به عنوان کشوری مستقل شناخته و به دوبخش "فدراسیون بوسنی و هرزگوین" و "جمهوری صربسکا" تقسیم می شد؛ بر مبنای این سند که در 14 دسامبر 1995 و در پاریس به طور رسمی به امضای روسای جمهور یوگسلاوی، بوسنی و هرزگوین و کرواسی رسید و به "تفاهم نامه صلح دیتون" ملقب گشت، صلح در بوسنی و هرزگوین برقرار می شد.
این تفاهم نامه مشتمل بر 11 بند بود که با اشاره به مسایل نظامی، سیاسی و شهروندی بر لزوم تامین امنیت و ثبات منطقه ای تاکید داشت.
تفاهم نامه دیتون بوسنی و هرزگوین، کرواسی و آن چه که از یوگسلاوی سابق باقی مانده بود را ملزم می کرد تا ضمن احترام به استقلال یکدیگر ازهرگونه درگیری پرهیز کرده و به حل صلح آمیز مسایل فی مابین شان بپردازند؛ این تفاهم نامه هم چنین طرف های مختلف را به رعایت حقوق بشر و احترام به حقوق آوارگان یا پناهندگان تشویق می نمود. به علاوه بر اساس تفاهم نامه صلح دیتون کشورهای بالکان موظف شدند تا ضمن تحکیم مناسبات منطقه ای شان درتمام عرصه ها، از تداوم فعالیت سازمان هایی که تهدیداتی را متوجه صلح منطقه ای می کردند، ممانعت به عمل آورده و در روند رسیدگی به مسایل مربوط به جنایات جنگی نیز همکاری های لازم را با نهادهای بین المللی به انجام برسانند.
بوسنی و هرزگوین امروز بوسنی و هرزگوین پیش از استقلال ( سال 1991)
یک روز پس از امضای رسمی تفاهم نامه دیتون در پاریس، شورای امنیت سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه 1031 ناتو را به اداره نظامی بخش های استقلال یافته یوگسلاوی موظف نمود؛ پیرو این قطعنامه در روز 21دسامبر 1995 حدود 60هزار تن از نیروهای چندملیتی ناتو( متشکل از نیروهای نظامی و غیرنظامی) موسوم به نیروهای اجرایی(IFOR) به بوسنی و هرزگوین گسیل شده تا بزرگترین عملیات تاریخ همکاری های چندملیتی را سازماندهی نمایند.
این نیروها پس ازگذشت یک سال و دردسامبر 1996عنوان "نیروهای ثبات" (SFOR) را به خود گرفتند؛ در ابتدا نیروهای ثبات مستقر دربوسنی و هرزگوین از 32 هزارنیروی نظامی تشکیل شده بود که به مرور زمان این میزان به هفت هزار نیروی نظامی در آغاز دسامبر 2004 کاهش یافت که البته پس از این تقلیل و بر اساس توافق نامه ای، امور مربوط به بوسنی از نیروهای ناتو به نیروهای اتحادیه اروپا(EUFOR) منتقل شد.
شاید اگر آن روز میلوشوویچ روز سقوط، دستگیری و انتقال به دادگاه لاهه و محاکمهاش را میدید، از امضای تفاهمنامه دیتون به هر قیمتی سرباز میزد اما به هر تقدیر و به واسطه فشارهای بیامان بینالمللی که رهبری آن را آمریکا بر عهده داشت به پذیرش این تفاهمنامه مجبور شد. |
امروز، پس از گذشت یازده سال از امضای تفاهم نامه صلح دیتون، هیچ یک از امضاکنندگان اصلی آن در قید حیات نیستند و شاید اگر آن روز میلوشوویچ روز سقوط خود، دستگیری و انتقال به دادگاه لاهه و محاکمهاش را میدید، از امضای این تفاهم نامه به هر قیمتی سرباز میزد اما به هر تقدیر و به واسطه فشارهای بیامان بینالمللی که رهبری آن را آمریکا بر عهده داشت به پذیرش این تفاهم نامه تن درداد
دو چهره شاخص در میان افراد سرشناس بازمانده از آن دوران یعنی "رادووان کاراجیچ" رییس اسبق جمهوری صربسکا و "راتکو ملادیچ" فرمانده اسبق ارتش جمهوری صربسکا همچنان تحت تعقیب دادگاه جنایات جنگی لاهه قرار دارند.
این دو متهم فراری ازسوی دادگاه لاهه، عوامل اصلی جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت از جمله قتل عام بیش از هشت هزاران تن از شهروندان بی گناه شهر مسلماننشین "صربرنیتسا" شناخته شدهاند و تلاش برای بازداشت و محاکمه آنها هم چنان ادامه دارد.
امروزپس از گذشت یازده سال از امضای تفاهم نامه دیتون، صربستان همچنان پشت دروازههای اتحادیه اروپا نگاه داشته شده و مسایلی چون موضوع استقلال کوزوو، مباحث مربوط به تعامل بلگراد با دادگاه بینالمللی لاهه وتحویل جنایتکاران جنگی از جمله مسایلی هستند که مسیر ورود صربستان به اتحادیه اروپا را با دشواریهایی مواجه میسازند.
مسلما صربستان امروز، قدرت یوگسلاوی سابق را نداشته وبا جدا شدن مونتهنگرو ضعف این کشور درحفظ جمهوریهای سابق بیش از پیش نمایان شده است و این کار تا بدان جا پیش رفته که کوزوو نیز مصرانه استقلال کامل از صربستان را دنبال میکند.
امروزمردم صربستان پس ازسقوط میلوشوویچ و با روی کار آمدن دولتی نسبتا دموکراتیک با توجه به مشکلات فراوان اقتصادی و اجتماعی در عین از دست رفتن شکوه و اقتدار گذشته، این سوال اساسی را مطرح میکنند که به واقع شرایط ما با دیروز چه تفاوت بنیادینی کرده است؟
مسلمانان و کرواتهای بوسنی و هرزگوین نیز گویا تنها به تجربه استقلال اکتفا کرده و از آن فراتر نرفتهاند چرا که با نیم نگاهی به روند توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشوربوسنی رکود کامل در تمامی عرصهها کاملا مشهود است. اما همانگونه که پیش از این نیز ذکر آن رفت، کرواسی و اسلوونی علیرغم تمامی مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکنند همچنان به عنوان دو الگوی موفق از استقلال جمهوریهای یوگسلاوی سابق به شمار میآیند و کشورهایی چون بوسنی و هرزگوین یا جمهوری تازه استقلالیافته مونتهنگرو آرزوی رسیدن به جایگاه آنها را دارند.
شاید بتوان علت عدم توفیق کشورهایی چون بوسنی و هرزگوین در روند جدایی از کشور مادر را دخالت مستقیم بیگانگان دراین روند (همانند آنچه که در عراق شاهد بودهایم) و حضور مداوم آنها در این کشور دانست |
قطعا مثبت بودن نتیجه استقلال کروواسی و اسلوونی دلایل مختلفی دارد اما شاید بتوان علت عدم توفیق کشورهایی چون بوسنی و هرزگوین در روند جدایی از "کشور مادر" را دخالت مستقیم بیگانگان دراین روند (همانند آنچه که درعراق شاهد بودهایم) و حضور مداوم آنها در این کشور دانست.
پرواضح است که هزینههای کلانی که ازسوی ناتویا نیروهای اتحادیه اروپایی در بوسنی صرف میشود با خیرخواهی و با منظور یاری رساندن به ملت ستمدیده بوسنی نیست و اهدافی در لایههای پنهان چنین ظاهری زیبا نهفته است اما آن چه که به وضوح می توان در این میان مشاهده کرد، اثبات ناکارآمدی "الگوی عراق" ( به معنای حضورمستقیم نیروهای بیگانه ودخالت بی واسطه در امورداخلی کشورها) حداقل برای کشوراستقلال یافته یا رها شده از سلطه دیکتاتورها ست
قاعدتا دخالت بیگانگان در روند جدایی کرواسی و اسلوونی از یوگسلاوی سابق نیز وجود داشته اما این امر اغلب غیرمستقیم و مقطعی بوده است و اگر هم بعدا ادامه یافته از طریق اهرمهای دست نشانده یا مواردی از این قبیل انجام میشده است.
به هرحال میتوان تفاهمنامه صلح دیتون را در شرایط دشواری که یازده سال پیش بر بالکان حاکم بوده، یک تفاهم دیپلماتیک و جمعی با نظارت مستقیم کشورهای خارجی دانست که هر چند تبعاتی را برای یوگسلاوی که ازجمله اهداف اصلی آن بوده در پی داشت اما توانست کشورهای حوزه بالکان را در مقطعی دشوار از باتلاق درگیریهای داخلی و قومی نجات دهد.
هر چند این الگو در فضای پیچیده سیاسی وامنیتی حوزه بالکان با توجه به تنوع قومیت ها در سالهای اولیه دهه 90 میلادی به راه حلی کوتاه ومقطعی منجر گردیده ولیکن این رویه به دلایل بسیاری امروزه نمی تواند غربیها بویژه آمریکا وانگلیس را در برون رفت از بحران عراق رهنمون باشد.
البته نجات این کشورها از ورطه درگیریهای داخلی قومی - منطقهای امری فی نفسه مثبت بوده است اما بازتر شدن دست غرب به طور عام و آمریکا به طور خاص برای دخالت در این کشورها را می توان از مصادیق خروج بالکان از "چاله درگیریهای داخلی" و درافتادن به "چاه دخالتهای خارجی" دانست.
------------------------------------
گزارش : حامد وفایی
نظر شما