به گزارش خبرگزاری مهر متن یادداشت به این شرح است:
دولت ترامپ در ۱۵ اکتبر بایستی برای سومین بار تصمیم بگیرد که پایبندی کشور من، ایران، به برنامه جامع اقدام مشترک – توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ بین ایران، ۵ عضو دائم شورای امنیت بعلاوه آلمان- را گواهی کند یا خیر! این گواهی بخشی از خود توافق نیست که سازمان بینالمللی انرژی اتمی را به عنوان تنها نهاد صالح برای راستیآزمایی پایبندی ایران میداند. ایده گواهی کاخ سفید را کنگره ایالات متحده در ۲۰۱۵ مطرح کرد. به طورخلاصه، این یک مساله داخلی آمریکا است اگرچه مسالهای است که بصورت بالقوه میتواند تعهدات آمریکا وفق توافق هستهای را متاثر نماید.
دولت ترامپ تاکنون دو مرتبه در آوریل و ژوئیه پایبندی ایران را تایید کرده است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از صدها بازرسی پایبندی ما به تعهدات مان تحت توافق را در ۸ گزارش خود تایید کرده است. کشورهای اروپایی نیز نگرانی ندارند. باوجود این، در آستانه ۱۵ اکتبر گزارش شده است که دولت ترامپ از گواهی پایبندی ایران خودداری خواهد کرد که این امر میتواند باعث تحمیل تحریم ها توسط کنگره در نقض توافق گردد.
رئیس جمهور و تندروها در واشنگتن دلایلی دارند که فکر میکنند کاخ سفید بایستی این مسیر را تعقیب کند. اما دیدگاه آنها براساس یک سری مفروضات نادرست در مورد توافق شکل گرفته که لازم است در مورد آنها توضیح داده شود.
اول اینکه برخی مخالفین توافق ادعا میکنند برجام "بدترین توافق ایالات متحده با یک کشور دیگراست". این ادعا یک واقعیت مهم را فراموش می کند: توافق هستهای یک توافق دوجانبه بین تهران و واشنگتن نیست. در واقع، توافقی چندجانبه که نیازمند تصویب کنگره آمریکا یا مجلس ایران هم باشد، نیست. بلکه یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد است. علت حمایت گسترده اعضای شورای امنیت و آنتونیو گوترس، دبیرکل ملل متحد، از توافق نیز همین امر است.
مفروض نادرست دوم این است که توافق به معنای دیکته کردن سیاستهای ایران در مسایل غیرمرتبط با برنامه هستهای است. مطلب هرگز اینگونه نبوده است. همیشه روشن بوده که مسیر دستیابی به یک توافق هستهای به معنای جدا کردن دیگر نگرانی های ژئوپلتیک است. تمام کسانی که در سالها گفتگوی منجر به برجام دخیل بودهاند، این امر را تصدیق می کنند. بطور مثال، حتی زمانی که روسیه و ایالات متحده بر سر بسیاری از مسایل دیگر در خاورمیانه اختلاف نظر داشتند، قادر به همکاری در این میز مذاکرات بودند.
گزارشهای کنونی بیانگر تمایل دولت ترامپ به ارتباط توافق هستهای با برنامه موشکی ایران هستند که کاملا ورای هدف برجام است. قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که توافق هستهای را در برگرفته، از ایران "دعوت میکند" که روی "موشکهای طراحیشده برای داشتن قابلیت حمل سلاح هستهای" کار نکند. اما کشور من به دنبال توسعه یا دستیابی به سلاح هستهای نیست و این عبارتپردازی که به دقت مذاکره و تدوین شده، ما را از توسعه فنآوری نظامی متعارف بازدارنده که بسیاری کشورهای دیگر دارند، باز نمیدارد.
مفروض نادرست سوم مربوط به وجود " مقررات زوالپذیر" sunset clause در توافق است بدین شکل که ایران ظرف یک دهه از هرگونه بازرسی یا محدودیتی در برنامه هستهایش فارغ خواهد شد. درست است که برخی مقررات مربوط به محدودیتها خاتمه خواهد یافت اما جوانب مهم بازرسیها خاتمه نخواهد یافت. علاوه بر این، توافق مقرر داشته که ۶ سال دیگر از الان – با فرض اینکه همه طرفهای به تعهداتشان پایبند بمانند- ایران بایستی پروتکل الحاقی به پادمانهای هستهای را به عنوان بخشی از معاهده عدم اشاعه تصویب نماید. این امر بازرسیهای گسترده آژانس بینالمللی اتمی ایران در کشور من را در پی خواهد داشت. پس از دورههای زمانی مندرج در برجام، ایران به برنامه هستهایش برای اهداف پزشکی و انرژی به عنوان عضو عادی جامعه بینالمللی و امضاء کننده معاهده عدم اشاعه ادامه خواهد داد.
ما ایرانیها – همانند دیگر ملت های حاضر در مذاکرات برجام، جامعه بینالمللی و کارشناسان عدم اشاعه- توافق هستهای را یک دستاورد مهم دیپلماتیک میدانیم که اعتباری برای رژیم بینالمللی عدم اشاعه به همراه دارد. از میان ۷ کشوری که توافق هسته ای را مذاکره کردند، انعقاد توافق فقط در آمریکا بحث برانگیراست.
هرآنچه که رئیسجمهور و کنگره در مورد گواهی مجدد انجام میدهند نهایتا یک مساله داخلی است. اما اگر ایالات متحده میخواهد در مذاکرات چندجانبه آتی معتبر باقی بماند نمیتواند علیه اجماع بینالمللی اقدام کند و تلاشهای دیپلماتیک گذشته را کنار بگذارد اعم از اینکه تلافی سیاسی علیه دولت قبلی یا بخشی از ارزیابی مجدد منافع ملی آمریکا باشد.
نظر شما