پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۸ بهمن ۱۳۹۶، ۱۲:۱۲

داغ محرومیت برتن حاشیه نشینان فاضل‌آباد

روایت زندگی مردمانی که درگیر فقر و اعتیادند

روایت زندگی مردمانی که درگیر فقر و اعتیادند

گرگان- نزدیک به ۲۰ سال از اسکان مهاجران در حاشیه شهر فاضل‌آباد می‌گذرد و ساکنان این حاشیه بی‌نام و نشان همچنان در شرایط نامناسبی به سر می‌برند.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- مهین نورافروز: آلونک‌هایی شبیه به خانه، پوشیده با کاهگل و پتوهای کهنه آویزان بر پنجره‌ها، کوچه‌های گلی همراه با سنگلاخ، تجمع سگ‌های ولگرد و موش‌ها که تن هر رهگذری را می‌لرزاند، تنها گوشه‌ای از حکایت کوتاه زندگی دردناک مردمانی است که به جرم حاشیه‌نشینی به فراموشی سپرده شده‌اند.

نگاه‌ معصومانه کودکان با صورت‌های آفتاب سوخته و رنگ پریده، اشک‌های مادری که ملتمسانه درخواست کمک دارد، زنان و مردانی که در اوج جوانی گرفتار اعتیاد شده‌اند و ازدواج زودهنگام دختران، همگی گواه رنج  این مردم به حاشیه رفته است.

مردمانی خسته از روزگار که شغل بیشتر آن‌ها کارگری در کوره‌ها و تفکیک زباله‌های بازیافتی از سطل‌های زباله شهرداری است، که اگر نباشد، خدا می‌داند چه بر سرشان خواهد آمد.

این حاشیه شهر فاضل آباد است، با اتاقک‌های ۹ تا ۱۲ متری بدون امکانات گرمایی، حمام و سرویس بهداشتی مناسب، که گه گداری موش و گربه هم به داخل آن رفت و آمد می‌کند.

اعتیاد و بیکاری امانمان را بریده است

سمیرا که زن ۴۵ ساله‌ای است، در ادامه به خبرنگار مهر می‌گوید: اینجا بیشتر از آنکه محل زندگی باشد، شبیه زباله‌دانی است. مردم ساکن شهر، آت و آشغال‌های اضافی خود را اینجا می‌آورند و کنار خرابه‌های خانه‌هایمان رها می‌کنند.

او ادامه می‌دهد: سال‌ها است از نعمت گاز، مدرسه، بهداشت و حمام محرومیم و مسئولان توجهی به مشکلات ما ندارند.  

سمیرا می‌گوید: فرزندانم همین جا در همین اتاق ۱۲متری به دنیا آمدند و بزرگ شدند، اما به اجبار دخترانم را ۱۴ سالگی شوهر دادم، چون توان سیر کردن شکم آن‌ها را نداشتیم.

اشگ‌های گوشه چشمش را با روسری‌ گلدارش پاک می‌کند و ادامه می‌دهد: اعتیاد و بیکاری امانمان را بریده است، بعضی وقتها مجبوریم برای زنده ماندن دست به کارهایی بزنیم که فکرش خودمان را رنج می‌دهد، اما فقر و بدبختی چاره‌ای جز این برایمان نگذاشته است.

زباله‌گردی شغل اصلی مردان حاشیه نشین

 هنگام صحبت با سمیرا مرد میانسالی باصدای بلند و شکایت کنان از وضعیت زندگی‌اش، به طرفم می‌آید و می‌گوید که قبض آب خانه‌اش ۲۰۰ هزار تومان آمده و مجبور به پرداخت آن است.

محمود آقا ادامه می‌دهد: خانه‌ای که حمام و حیاطی برای شستشو ندارد، پرداخت این مبلغ پول آب برای ساکنانش بی انصافی است. خانه‌ای که حمام و حیاطی برای شستشو ندارد، پرداخت ۲۰۰ هزار تومان پول آب برای ساکنانش بی انصافی است

او با گلایه‌مندی از کم توجهی مسئولان شهر فاضل آباد نسبت به ساکنان این حاشیه می‌گوید: آنها فقط هنگام انتخابات و رای گیری مار ا می‌شناسند و وعده رسیدگی می‌دهند، اما همینکه کارشان تمام شد، دیگر ما را نمی‌شناسند و از ما روی برمی‌گردانند.

او که پدر چهار فرزند است می‌گوید: پسرانم با سن بسیار کمی که دارند، با زباله گردی و کارگری به خرج خانه کمک می‌کنند، اما درآمدشان بیشتر از خورد و خوراکمان نیست.

در حال عکاسی از قبض محمود آقا بودم که چند کودک دو تا پنج سال با پاهای برهنه لباسم را کشیدند و از من خواستند تا از آنها عکس بگیرم. ذوقی که آنها برای انداختن این عکس‌ها دارند شاید بر چهره کمتر کودکی با امکانات دیجیتالی امروز برای عکس گرفتن دیده‌ام.

زمان گذشت و همچنان پای درد دل ساکنان غریب حاشیه شهر فاضل آباد نشسته بودم، که هنگام غروب منظره‌ای توجهم را جلب کرد.

درست کنار بی برقی و نبود امکانات در این سکونتگاه بی نشان، کمی آنطرف‌تر، ساختمان‌های نوساز بلند شهرو برگ‌های زرد درختان، با تابش نور چراغ برق‌ها خودنمایی می‌کند.

معصومه خانم زن میانسال دیگری است که دستم را می‌گیرد و کشان کشان به سمت خانه‌اش می‌برد، ورودی خانه‌اش یک پتوی بلند کهنه است که وقتی آن را کنار می‌زند، منظره آن طرف پتو دل هر ببینده‌ای را به درد می‌آورد.

خانه‌ای بنا شده از چند بلوک با کف گلی و تکه فرشی کهنه به همراه چند تکه اسباب و اثاثیه همه دارایی او از زندگی است.

می‌گوید شوهرش مدت‌ها است که بیمار است و زمین گیر شده، پولی برای دوا و دکتر ندارد، گاهی وقت‎ها هم سهم غذایش را به شوهرش داده و خودش سر بی‌شام زمین گذاشته است.

ازدواج‌های ثبت نشده، درد دخترکان حاشیه نشین

آنچه که در این بین ذهنم را مشغول کرده، حضور دخترکان کم سنی است که نوزاد به دست در گوشه‌ای ایستاده‌اند و گویا منتظرند تا کمی هم پای درد دل آنها بنشینم.

مریم که ۱۴ سال بیشتر ندارد، نوزاد به بغل می‌گوید: ۱۳ ساله بودم که مرا به عقد پسری ۳۰ ساله درآورند.

او ادامه می‌دهد: هنگام وضع حمل از بردن من به بیمارستان امتناع کردند، اما با وخیم‌تر شدن حالم مرا سریع به بیمارستان رساندند که به گفته پزشک، اگر دیرتر رسیده بودم، خودم و نوزادم هر دو در دم جان می‌دادیم.

اینها تنها گوشه‌ای از غم و فقر همه چند خانواری است که در حاشیه فاضل آباد زندگی می‌کنند و به‌رغم همجواری با شهر، اما از کمترین امکانات رفاهی، شهری، آموزشی و بهداشت برخوردار نیستند.

با فرار سیدن شب از آنها جدا می‌شوم. افکارم در فضای غریب و غربت‌زده محله‌های پر از فریاد و ناله‌های گوش خراش جا مانده است. سرنوشت دخترکان این خانه‌ها به کجا ختم خواهد شد؟ سرنوشت کودکان پابرهنه که به جرم گناه نکرده، به آینده‌ای نامعلوم چشم دوخته‌اند و حتی نمی‌توانند با خیال آسوده شب را سر کنند، چه می‌شود؟

شهرداری بودجه ندارد، نیازمند کمک خیران هستیم

در حالی که فقر این مردم سال‌ها است بیخ گوش مسئولان شهری فاضل آباد فریاد می‌زند، عضو شورای این شهر می‌گوید، بودجه شهرداری کفاف رسیدگی به وضعیت حاشیه‌نشین‌ها را نمی‌دهد.  بودجه شهرداری کفاف رسیدگی به وضعیت حاشیه‌نشین‌ها را نمی‌دهد لذا بجای رایزنی با متولیان، دست نیاز به سمت خیران دراز می کنیم، شاید راهگشای حل مشکلات این مردم حاشیه‌نشین باشد

محمدرضا گزمه بابیان اینکه هنوز نامی برای این محله حاشیه نشین در نظر گرفته نشده است، گفت: مشخص نیست چرا تا کنون و به رغم سال‌ها زندگی حاشیه نشینان در این نقطه از شهر، برای آن نامی انتخاب نشده است و ساکنان آن به نوعی بی‌هویت مانده‌اند.

وی ادامه می‌دهد: کمبود بودجه و ضعف فرهنگی، اقتصادی، افزایش اعتیاد و پناه بردن به برخی اعمال آسیب‌زا موجب شده تا بجای رایزنی با متولیان، دست نیاز به سمت خیران دراز کنیم، شاید راهگشای حل مشکلات این مردم حاشیه‌نشین باشد.

گزمه می‌گوید: تامین امکاناتی چون مدرسه، بهداشت، حمام و گاز فقط با کمک خیران امکان‌پذیر است و شورا سعی دارد در برنامه‌های جدید خود با جمع‌آوری کمک، بخشی از مشکلات این ساکنان به حاشیه نشته را حل کند.

عضو شورای شهر فاضل آباد وضعیت دختران و کودکان این منطقه را در معرض خطر عنوان می‌کند و می‌گوید: خطرهای اجتماعی زیادی آنان را تهدید می‌کند و ضرروی است تا هرچه سریع‌تر برای آن چاره‌ای اندیشید.

او می‌گوید: ازدواج‌های بدون ثبت قانونی و فرزندآوری، از معضلاتی است که دختران زیر سن قانونی را تهدید می‌کند و کودکان نیز در معرض سوء تغذیه و اسارت در گروه‌های تکدی‌گری و مافیای اعتیاد قراردارند.

دردهایی که پایان ندارد

مشکلات اینجا همچنان ادامه دارد. کودکان فاقد شناسنامه، بی‌هیچ هویتی در این محلات پرسه می‌زنند و بی‌هیچ آموزشی در فقر رشد می‌کنند. کودکانی که حقشان کودکی کردن، تغذیه مناسب، آموزش، امنیت، بهداشت و عشق است، روزگارخود را در معرض انواع آسیب‌ها و معضلات می‌گذرانند.

امروز فقر ناشی از بیکاری بر پیکره بیشتر حاشیه شهرهای استان سایه افکنده است و بستر مناسبی برای رشد انواع بزه و آسیب شده‌اند.

کد خبر 4189844

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha