به گزارش خبرگزاری مهر، نشست معرفی و بررسی کتاب «اسطورههای کهن فولکلور در قرآن» اثر «آلن داندس» عصر دوشنبه (۱۸ دی ماه) با حضور محمد جعفری قنواتی، نویسنده و پژوهشگر حوزه فرهنگ عامه، ابوالفضل حری، نویسنده، پژوهشگر و منتقد ادبی و مریم حسین گلزار، مترجم کتاب در سرای اهل قلم برگزار شد.
مریم حسینگلزار، مترجم کتاب «اسطورههای کهن فولکلور در قرآن» با اشاره به این که این اثر ماحصل تلاش علمی بنده در مقطع کارشناسی ارشد است، اظهار کرد: پروفسور «آلن داندس» جزء مشاهیر جهان در حوزه فولکلور است که ۳۰ کتاب مستقل یا به صورت ویراستار، تألیفات وی است. این کتاب نخستین پژوهش نویسنده در حوزه اسلامی و قرآن است.
وی ادامه داد: این کتاب در چهار فصل با عنوانهای «قرآن چیست؟»، «نظریه کلیشه شفاهی»، «کلیشههای شفاهی در قرآن» و «قصص عامیانه در قرآن» تدوین شده است. در فصل نخست، هفت اسلام پژوه از دانشگاه های مختلف، درباره قرآن نوشته اند. نقلقولهای ضعیفی در این فصل ارائه شده است.
مترجم کتاب «اسطورههای کهن فولکلور در قرآن» توضیح داد: از صفحه ۱۰ تا ۱۵ این کتاب که فصل نخست را دربردارد، مباحث مختلفی مانند جَدَلی، امی بودن پیامبر، طه حسین و ... ارائه شده اند. فصل دوم (صفحه های ۱۵ تا ۲۳) به کلیشه شفاهی اشاره می کند. مولف بارها در این فصل می گوید که «کلیشه شفاهی چیزی نیست که ارزش خود را به خاطر تکرار از دست داده باشد.» همچنین مولف بارها در این فصل به الهی بودن کتاب آسمانی ما در لا به لای آیه های قرآن اشاره می کند.
حسین گلزار افزود: نویسنده در فصل سوم کتاب با عنوان «کلیشه های شفاهی در قرآن» (صفحه های ۲۳ تا ۵۴) آیاتی که در قرآن کریم ولو با اندک تفاوتی در حروف، برشمرده و لیست کرده است. «قصص عامیانه در قرآن» عنوان فصل چهارم این اثر است که مولف در آن به معرفی چندسطری قصههای بینالمللی آرنه ـ تامسون پرداخته و سه داستان اصحاب کهف، موسی و خضر و مورچه و سلیمان از قرآن را با آن داستانها مقایسه کرده است.
وی ادامه داد: در فصل چهارم، نویسنده براساس تعریفی که ارائه میدهد، قصههای عامیانه را برگرفته از خیال که واقعیت تاریخی ندارد، بیان میکند و بهنظر وی قرآن نیز جزو دسته قصههای عامیانه قرار گرفته است. اما قرآن کریم فاقد قصههای عامیانه و یا افسانههایی است که «داندس» می گوید.
مترجم کتاب «اسطورههای کهن فولکلور در قرآن» اظهار کرد: از نظر بررسی ابعاد محتوایی، کتاب از اسلوب صحیحی برخوردار است اما برداشت های نادرستی که از برخی آیات قرآن دارد و تناقض گویی های وی، به عنوان کاستی های این اثر محسوب می شوند.
حسین گلزار با اشاره نقاط قوت این اثر گفت: تسلط به موضوعهای مشترک قرآن و کتاب مقدس از محاسن این اثر است؛ «داندس» این دو کتاب را محققانه بررسی و مثالهایی از اشتراکات آورده است. همچنین ارجاعات متن براساس استانداردها انجام شده است.
وی گفت: «داندس» چون متخصص رشته زبان و ادبیات عرب نبوده، به منابع عربی و متن قرآن مراجعه مستقیم نداشته و کمتر از محققان مسلمان، اثری بهعنوان منبع در این کتاب ارائه شده است. از دیگر نقاط ضعف کتاب، اشتباه در شماره برخی آیات و اشکالات نگارشی است.
مترجم کتاب «اسطورههای کهن فولکلور در قرآن» در پایان اظهار کرد: بهنظر میآید نویسنده می کوشیده تا محققانه کار را پیش ببرد اما بهنظر من چون قرآن کتاب آسمانی ما است، تمام نظریه وی کاملاً منطبق بر قرآن کریم نیست. بهطورکلی دغدغه و مسأله قرآن با دغدغه «داندس» خیلی متفاوت است. با تمام این موارد، «داندس» در هفته آخر عمر خود با وجود تألیفات بیشماری که داشته است، تأثیر این اثر را بر خود بیش از دیگر آثار عنوان کرده است.
در ادامه این نشست، جعفری قنواتی اظهار کرد: شاخهای از فولکلور، فولکلور دینی است. این کتاب را در شاخه فولکلور دینی میتوان بررسی کرد. این اثر مبتنی بر تئوری ادبیات شفاهی است اما نباید فراموش کرد که کلیشههای شفاهی به آن صورت که در غرب وجود دارد، قابل انطباق با متنهایی که در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی وجود دارد، نیست.
وی افزود: زبان قرآن بسیار بلیغ و فصیح است و قابل مقایسه با متنهای فولکلوریک نیست. جنبه اصلی قرآن، تعلیمی است و طبیعتاً کلیشه های ادبیات شفاهی را در آن میتوان دید. تقریبا هیچ متن تعلیمی نیست که این کلیشهها در آن دیده نشود. موضوع تکرار در قرآن نیز مسئله تازهای نبوده و در قرنهای پیش هم این موضوع مورد نقد و بررسی قرار گرفته و علمای اسلامی درباره آن کتاب نوشتهاند.
قنواتی ادامه داد: اساس قصه های دینی در قرآن با افسانه و تخیل متفاوت است؛ قصهها را معمولاً افراد باسواد نقل میکنند اما افسانهها را ممکن است باسوادان نقل کنند اما بیشتر از سوی افراد بی سواد نقل می شوند. افسانهها برای سرگرمی بیان میشوند اما قصه برای ترویج دین و مذهب است.
قنواتی در پایان سخنانش گفت: ترجمه اثر با دقت انجام و در تمام صفحات، زیرنویس ارائه شده است. اما ترجمه برخی واژهها چندان درست نیست و در برخی موارد نیز نامگذاریها دچار اشکالاتی است. همچنین شایسته بود مترجم برای پیشگیری از بروز برخی اشتباهات، در کنار سالهای میلادی، تاریخ معادل هجری شمسی یا قمری را نیز ارائه می کرد.
ابوالفضل حری از دیگر سخنرانان این نشست، با اشاره به برخی آثار «داندس» اظهار کرد: شاید نخستین کتابی که در زمینه فولکلور از سوی «داندس» ارائه شده، «ریختشناسی قصههای عامیانه سرخپوستان آمریکایی» است. اگر بگوییم وی پدر فولکلور جهان است، خیلی اغراق نکرده ایم.
وی ادامه داد: برای «داندس» قرآن تنها یک متن بوده اما از دیدگاه ما، قرآن از قداست ویژه ای برخوردار است که به جنبههای قداست آن نگاه نکرده است. همین موضوع شاید روششناسی وی را اندکی چار اشکال کرده است.
حری با بیان این که این اثر می تواند برای دانشجویان مقطع دکترا به ویژه در رشته علوم قرآن مورد استفاده قرار بگیرد، اظهار کرد: به نظر می رسد «داندس» در قرآن دنبال الگوهایی بوده که سعی کرده است آن ها را در قصه های قرآن پیدا کند اما غافل از آن بوده که قرآن خودش را ام الکتاب می داند و در یک فضای شفاهی نازل شده است.
وی با بیان این که قرآن یک گفتمان زنده است و اساس گفتمان شفاهی نیز تکرار است، عنوان کرد: اگر نویسنده، قرآن را یک متن منسجم می دید شاید از اشکالات کتاب کاسته می شد. اگر «داندس» قدری با زبان قرآن آشنا بود، شاید از روششناسی اشتباه بهدور میماند.
حری توضیح داد: قصهها با ورود به قرآن بهعنوان یک نظام اخلاقی، کاملا مذهبی میشوند. «داندس» در این اثر سه قصه مورچه و سلیمان، اصحاب کهف و موسی و خضر از قرآن را بررسی و با دیگر قصههایی از این دست مقایسه کرده که مقایسه اشتباهی است.
این منتقد افزود: مترجم به لحاظ واژگان الحق که همه واژه گان را خوب برگردانده است اما وفاداری بیش از اندازه وی به متن اصلی، پاشنه آشیل ترجمه این کتاب شده است؛ خواننده فارسی حق دارد، متن روان و سلیس بخواند و در دستانداز نیفتد. باید اذعان کرد که بسیاری از جملات ترجمه این کتاب، در زبان فارسی مفهوم نیست. اگر این کتاب در چاپ دوم خود ویراستاری شود، کتاب خوبی خواهد شد.
حری با بیان این که وجود اینگونه کتابها برای مطالعات قرآن ما بسیار مورد نیاز است، گفت: در نظام دانشگاهی و مراکز دینی و پژوهشی به وجود چنین پژوهشهایی نیاز است. برخلاف ادعایی که وجود دارد، قرآن در کشور ما مهجور مانده است. از صدر اسلام چیزی حدود ۴۰۰ کتاب درباره بلاغت قرآن نوشته شده اما حتی یک کتاب درباره خود قصههای قرآن نوشته نشده است. خداوند برای این که خود را نشان دهد، بهترین قصهها را در قرآن بیان کرده است. شیوه روایتگری قرآن، قابل مقایسه با دیگر کتابها نیست.
نظر شما