تیم امید کشورمان در دیدار با قطر بی هیچ طرح و برنامه ای بازی می کرد و به قول گزارشگر قطری، یک تیم گیج بود که همه اینها به سرمربی تیم بازمی گردد. در واقع تمام شکست های تیم ها به مربیان آن بازمی گردد و این اصل از قدیم الایام ثابت شده است. اما وضعیت ورزش و فوتبال ما به طور کلی با همه جای دنیا متفاوت است. بنابراین تبصره هایی شامل حال این فوتبال می شود. برانکو یک مثال بارز و یک دلیل روشن برای این موضوع است. این مربی کروات موفق شد تیم امید ایران را در بازی های آسیایی بوسان با اقتدار به عنوان قهرمانی برساند . برانکو در جام ملت های آسیا 2004 هم نمایش خوبی داشت و اگر با میزبان رقابت ها دیدار نمی کردیم چه بسا به قهرمانی می رسیدیم. اما او در رقابت های مقدماتی جام جهانی 2006 و بدتر از آن جام جهانی ، بلایی به سر فوتبال ما آورد که کمتر به یاد داریم.
باید نشست و تامل کرد که چگونه می شود یک مربی اینچنین در عرض مدت کوتاهی تغییر کند و از اصول خود فاصله بگیرد. برانکو که یک مربی معقول و منطقی بود پس از باخت ایران به اردن در ورزشگاه آزادی ، گرمای هوا را بهانه کرد و پس از اینکه نتوانست بحرین را در منامه شکست دهد گفت بحرین تمام تیم ها را در خانه شکست می دهد اما این تیم ، هم به ژاپن باخت و هم به کره شمالی. براستی چه بر سر برانکو آمد و چطور او به یکباره از این رو به آن رو شد؟ امروز سیموئز نتوانسته با تیم امید موفقیتی کسب کند اما او کارنامه نسبتا درخشانی دارد و بهتر آن است برخلاف همیشه ، به خود و آنچه کرده ایم نظر افکنیم و نه به غیر. سیموئز 54 ساله در سال 1998 برای نخستین بار جاماییکا را به جام جهانی برد و در المپیک 2004 آتن هم با تیم زنان برزیل جام قهرمانی را بالای سر برد. با این همه او در فوتبال ایران کمترین موفقیتی ندارد ؛ جایی که به زعم او استعداد موج می زند.
بر هیچکس پوشیده نیست که تیم حال حاضر ما از ضعف یک مدیر فنی و یک مربی توانمند در کنار سیموئز رنج می برد. بعضی از بازیکنان ما در تیم امید با یکدیگر مشکل داشتند و این اختلاف در طول بازی نمود پیدا می کرد. سیموئز یک مربی برزیلی و بیگانه است و براستی اگر ما خودمان برای فوتبال خودمان دل نسوزانیم چطور می شود یک اجنبی برایمان این کار را انجام دهد. مشکلات درون تیمی به مدیران و مسوولان تیم بازمی گردد و تمرکز یک مربی باید بیشتر بر روی اجرای بازی تیمش باشد و مسائل حاشیه ای ، او را از پای درمی آورد.
اکنون انگشت اشاره به سمت سیموئز است غافل از اینکه سه انگشت فرد اشاره کننده همواره خودش را نشانه رفته است. باید ساختار فوتبال اصلاح شود و آن گاه از مربی توضیح خواست. کاری که کره جنوبی سال ها انجام می دهد. سیموئز یک بازنده است و باید در این خصوص توضیح دهد اما او بعد از دو سال حضور در ایران اکنون تجارب ارزنده ای دارد و می تواند به فوتبال ما کمک کند. آری هان مربی سابق پرسپولیس لز این تیم رفت چراکه متوجه شد کار کردن در فوتبال ایران سخت است و چه بسا در آینده نتایجی بگیرد که سابقه او را به زیر سوال ببرد. فوتبال ما آنقدر مشکل دارد که کمتر مربی ای می تواند اهداف خود را در آن پیاده کند و سیموئز هم یکی از آنهاست. به راستی اگر مربی خارجی خوب نیست پس چرا دیگر کشورها با استفاده از این مربیان سر به آسمان می سایند. در اینکه مربیان خارجی مثل دیگر اجناس خارجی ، مرغوب و نامرغوب دارند تردیدی نیست پس بیاییم از این پس با اصلاح وضعیت فوتبال خود مربیان مارک دار را به خدمت بگیریم و یا اینکه با شرایط فعلی از مربیان درجه دو بهترین استفاده را ببریم. خود شکستن همواره بهتر از آینه شکستن است.
نظر شما