پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

یادداشتی از سید جواد طاهایی؛

چیستی ایدۀ ایران/ رهیافتی در پرتو انقلاب ۵۷

چیستی ایدۀ ایران/ رهیافتی در پرتو انقلاب ۵۷

انقلاب٥٧ در ایران ظهوری یکّه و بی‌سابقه، سراسری و جامع و یکباره وقیام‌گونه بود. این انقلاب به تعبیری، سوژۀ ایرانی را آفرید و ارادۀ استعلا و آفرینندگی را در اجتماع ایرانی خلق کرد.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه-سیدجواد طاهایی: تکثر و تنوع  در اجتماع ایرانی هم ابعاد جغرافیایی و قومی دارد  یعنی متنوع و گسترده است(ویژگی افقی) وهم ازجنبۀ زبان‌ها و مذاهب دارای ریشه‌های تاریخی و عمیق است (ویژگی عمودی). تجربۀ مدرنیزاسیون معاصر هم از جنبه‌هایی بر این تکثر افزود… . اما طی انقلاب ایران این گوناگونی بی‌کرانۀ مادی و معنوی به یک وحدت سراسری تبدیل شد؛ تبدّلی حیرت‌آور از گوناگونی بزرگ به وحدت بزرگ.

انقلاب٥٧ در ایران ظهوری ۱- یکّه و بی‌سابقه، ۲- سراسری و جامع و،  ۳- یکباره وقیام‌گونه بود. این انقلاب به تعبیری، سوژۀ ایرانی را آفرید و ارادۀ استعلا و آفرینندگی را در اجتماع ایرانی خلق کرد. پس، انقلاب ایران واقعیتی غایت‌شناسانه یا نهایی است؛ یعنی روایتگر پایان صیرورت تاریخ ایران، یا به یک تعبیر، پایان تاریخ ایران است و از آن به بعد تحولی در این حد از عظمت و معنامندی رخ نخواهد داد. انقلاب ایران درمقامِ روایتگر نهایتِ تاریخ ایران، نمی‌تواند جز سرریزِ ناهشیارِ همۀ محتوا (یا محتواهای) اصیل تاریخ ایران به درون زمانۀ حال آن باشد. در چنین حالتی، تاریخ ایران ازطریق انقلاب ایران قابل درک و تعریف می‌شود، نه انقلاب ایران ازطریق تاریخ ایران؛ آنگونه که گرایش‌های پژوهشی رایج متضمن آنند. نظر به همین اهمیت مرکزی، انقلاب ایران زمینۀ سیاسی اجتماعی لازم برای تعقل فلسفی دربارۀ تاریخ ایران و درک ایران به‌مثابۀ یک ایده را فراهم می‌آورد. بنابراین یک مسأله و دغدغۀ فکری پژوهشی بزرگ می‌تواند این باشد  که درک شود انقلاب ۵۷ چگونه بر فلسفه‌ای از تاریخ ایران یا فلسفۀ تاریخ ایران مبتنی است وچنین فلسفه‌ای چه حقایقی را دربارۀ کلیت ایران بر ما منکشف می‌سازد.

در واقع شایدجدّی‌ترین ‌پرسش پژوهشی درایران کنونی آن است  که چه عاملی در انقلاب٥٧ آنقدر ریشه‌ای و تعیین‌کننده بود که سبب شد ایرانِ سخت متنوع، ایرانِ سخت یکپارچه شود؟وچرا یک عامل و نه عوامل متعدد؟

بافرض‌اینکه محتوای یگانۀ تاریخ ایران و ایرانیان، گرایش به امر مطلق یا شوق اتصال به آن است، یک پاسخ به پرسش فوق آن است که تحرک سیاسیِ ایدۀ مطلق، وحدت اعجاب‌آور ایرانیان در انقلاب و خودِ انقلاب را ممکن ساخت. اما ما ازعلت تحرک سیاسی ایدۀ مطلق یا علت ظهور آن در این زمان، بی‌اطلاعیم و احتمالاً هیچ‌گاه به این دانایی(دانایی به علت ظهور وحدت مندرج در تجربۀ انقلاب) نخواهیم رسید. زمینه‌ها و بسترهای جامعه‌شناسانۀ پدیداریِ انقلاب نیز چیزی دراین‌باره به ما نمی‌گویند؛ به ما نمی‌گویند که چرا یک ایدۀ خفته و بالقوه در تاریخ و فرهنگ ایران، ناآگاهانه و ناگاه خیزش سیاسی یافت و همگان را به سربازی خود گرفت.

بنابراین در پاسخ به این پرسش که چه عاملی سبب شد که طی انقلاب، ایرانِ سخت متنوع ایرانِ سخت یکپارچه شود می‌توان گفت ظهور اراده عمومی برای اتصال سیاسی به مطلق، سبب یکپارچگیِ بی‌سابقۀ همه ایرانیان در انقلاب گردید. اما این پاسخْ خودْ پرسشی بزرگ یا بزرگتر است: مگر ایدۀ مطلق در تاریخ و فرهنگ ایران، در ناخودآگاه اقوام به غایت متنوع ایرانی، چه نقشی دارد که سرزندگی‌یافتن و شعله‌ورشدنش به نحوی تام و بی‌سابقه موجب یک‌کاسگی ارادۀ سیاسی «همه ایرانیان» گردید؟ یک پاسخ،کمی جسورانه، آن است که باورعمومی به امکان نزدیکی و همجواری با مطلق، «ایران» را برساخته است یا آن، فلسفۀ تاریخ ایران است. البته می‌توان این پاسخ (یا نظریۀ عمومی) را، این پاسخ که ایدۀ مطلق، ایدۀ امکان اتصال جمعی یا قومی به مطلق، بنیادِ تاریخیِ شکل‌گیری اجتماع ایرانی است، را نپذیرفت. اما از اهمیت آن پرسشی که این پاسخ را برانگیخت، به هیچ‌روی نمی‌توان درگذشت.

ما به این پرسش که فلسفۀ هستی ایرانیان چیست و آیا هدفی درطول تاریخ ایران جستجو می‌شده است، نیازمندیم. ما به این پرسش که بنیاد شکل‌گیری ایران چیست، نیاز داریم.ما احتیاج به دانشی از کیستی خود و نه از چگونگی‌های خود، نه از نحوه‌های زندگی و تجربیات جمعی خود، داریم. ایران اگر ایدۀ مرکزی یا فلسفۀ تاریخی نداشته باشد، عینیتی بی‌معنا و تصادفی ست. پس، بحث ایدۀ ایران نه مفید، نه حتی ضروری، که حیاتی است زیرا به دلیل هستی ایران ارجاع دارد.    

دراین‌میان، مجدداً جا دارد که بر ایدۀ امکان مطلق، امکان حصول اجتماعیِ (و بنابراین سیاسی) مطلق و نقش آن در تکوین ایران تأکید گردد.می‌توان اندیشید که تمایل اتصال به قداست امر مطلق و شوقِ زیستن در جوار آن، خود را تاکنون بجز عرصه سیاست  تقریباً در همه عرصه‌های حیات تاریخی و فرهنگی مردم ایران مانند عرفان، هنر و ادبیات و معماری، تدریجاً جاری یا متعیّن ساخته بود که در بهمن ٥٧، این تمایل و شوق به مطلق، در سیاست یا نهاد دولت ایرانی هم جاری شد.

کد خبر 4210707

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha