خبرگزاری مهر، گروه استانها - بهنام عبداللهی: نور سالن را که گرفتند، «جشن دلتنگی» شروع شد. حاضرین میدانستند بعد از مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر تبریز، قرار است دیدن فیلمی را که «جشن دلتنگی» نام داشت مهمان عوامل جشنواره باشند؛ البته مهمان از نوع میزبانش؛ چون اغلب افراد حاضر، در همین سالنهای سنیما قد کشیدهاند.
استقبال اهالی فرهنگ، هنر و رسانه از افتتاحیه بزرگترین جشن سینما ایران، در سالن جا نمیشد؛ برای همین عدهای از جوانان سرپا به تماشای اولین فیلم نشسته بودند. البته وقتی میگوییم جوان، منظورمان حتی دامن محدثه حیرت را که از نامزدهای جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن دوره قبل فجر بود را هم میگیرد.
فیلم که پیش میرفت، صدای پچ پچ حضار در سالن بیشتر میشد؛ پچ پجهای آهستهای که با صدای بلند از حس همذاتپنداری مخاطبان با شخصیتهای فیلم که درگیر تنهاییشان در جمع دوستان بسیار مجازی شده بودند، خبر میداد.
نور سالن که برگشت، خیلیها نبودند، خیلیها برگشته بودند به خانههایشان اما خیلیهای دیگر تا آخرین ثانیههای فیلم نشسته بودند. هوا در محوطه مجتمع 29بهمن حسابی سرد شده بود؛ اما سرما بر صحبتهای صمیمی همکاران سینمایی که بعد از سالها همدیگر را دیده بودند اثر نمیگذاشت؛ سرما در رنگ و نور سلفیهای جوانان با همدیگر و با چهرههای آشنا سینما تبریز تاثیر نمیگذاشت. روز جرقهزنی جشنواره فیلم فجر تبریز حسابی گرم و صمیمی شروع شد؛ آنقدر گرم که آدم را به شعلهور شدن مشعل سینما در این شهر امیدوار میکند.
روز اول؛ پناه بردن به «اتاق تاریک» از «جهنم»
همه صندلیها پر نشده بودند، اما «امپراطورجهنم» روی پرده سینما بهراه افتاد. عدهای که در ابتدا هنوز نمیدانستند چخبر است، مات پرده بودند و وقتی تاحدودی فهمیدند موضوع چیست، کم کم صدای باز شدن بستههای چیپس و پفک و همچنین خرچ خرچ آنها به گوش رسید؛ تا زمانی که «داعش» نقشبسته روی پرده سینما، احساسات هنری حاضرین را منفجر کرد.
در تاریکی هم میشد دید که کمتر پسر و دختر جوانی در سالن حضور دارند و اغلب مردهای مسن و میانسال به چشم میخوردند. حدود ساعت 6 که فیلم به اتمام رسید، عده کمی بلیتهای خود را به صندوق نظرسنجی درمورد کیفیت فیلم انداختند اما همان تعداد اندک نیز بهاتفاق صندوق «بد» را برای بلیت «امپراطور جهنم» لایق دانستند. حتی پسری زیرلب نارضایتی خود را از فیلم بیان کرد و با کوبیدن محکم بلیت به صندوق «بد» احساس خود را ابراز.
هرچند دیگر کسی از سانس قبل در مجتمع حضور نداشت، اما حدود یک ساعت بعد سالن سینمایی که رنگ «خون و داعش و صدای انفجار و داد و بیداد» را دیده بود، وارد «اتاق تاریک» شد یا بهتر است بگوییم «اتاق تاریک» بساط خود را در پرده سینما پهن کرد.
مردم که کاملا خودشان را بهجای شخصیتهای فیلم گذاشته بودند و مدام قضاوت میکردند، هرچند صحنه یکبار میآموختند که نباید به همین سادگی آدمها را قضاوت کرد. اما باز با اتمام فیلم و نمایان شدن اسم کارگردان روی صحنه مردم با تشویقهای خودجوش و بلندشان باز فیلم را مورد قضاوت قرار دادند.
البته سنگینی صندوق «خوب» در بیرون از سالن نیز از اقبال روشن «اتاق تاریک» بین مخاطبان خبر میداد. روز اول جشنواره فیلم فجر تبریز با استقبال و شور و شوق نسبی مخاطبان تبریزی به کار خود پایان داد؛ اما پایانی که باید آغاز روزهای بهتر برای سالنهای سینما تبریز باشد.
نظر شما