به گزارش خبرنگار مهر، سخنرانی حجت الاسلام حیدری تهرانی با موضوع «جامعه زنان مسلمان؛ عفت و عطوفت انفعالی یا عفت و عطوفت انقلابی» در فاطمیه دوم پس از نماز مغرب و عشا و به دعوت مسجد حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) واقع در شهرک پردیسان، هزاره چهارم برگزار شد.
در ادامه متن این سخنرانی از نظر شما می گذرد:
علی بن ابراهیم(ره) در تفسیر قمی و شیخ صدوق(ره) در کمال الدین نقل کردند در شب ولادت نبی اکرم (ص)، اهل مکه دیدند وضعیت آسمان ها و ستارگان دگرگون شد. همه با نگرانی به نزد ولید بن مغیره که بزرگ آنها بود رفتند و سوال کردند آیا روز قیامت فرا رسیده است؟ او گفت: اگر ستارگانی که بوسیله آنها راه را در شب پیدا می کنید هم دگرگون شدهاند، قیامت فرارسیده و الا اتفاقی حادث شده که من از آن اطلاع ندارم. قریش دیدند که آن ستارگان ثابت اند و در نتیجه سوالشان بی پاسخ ماند. همان موقع یک کاهن یهودی به نام یوسف که در مکه زندگی می کرد با مشاهده وضعیت آسمان و ستارگان به قریش ندا داد که آیا امشب نوزادی در میان شما متولد شده است؟ اهل مکه گفتند خیر، چنین خبری نداریم. چرا که حضرت آمنه(س) وضع حمل خود را مخفی نگه داشته بود تا جان نبی اکرم را از خطرات و توطئه ها حفظ کند. کاهن یهودی گفت: حتما مولود خاصی در میان شما متولد شده است. قریش به زنان مکه سپردند تا از یکدیگر پرسوجو کنند و در نتیجه خبر دار شدند که فرزند حضرت عبدالله(ع) و آمنه(س) به دنیا آمده است. سپس کاهن گفت مرا به نزد او ببرید. وقتی قنداقه نبی اکرم (ص) را گرفت و آثار نبوت را در بدن مبارک نبی اکرم (ص) دید، غش کرد. قریش به او خندیدند و او را مسخره کردند. وقتی به هوش آمد ماجرا را پرسیدند، او گفت: «هذا نبی السیف لیبیدنکم» من آثار نبوت را در او دیدم. این «پیامبر شمشیر» است و شما را از بین خواهد برد. در ماجرای بحیرای راهب نیز همین عبارت درباره نبی اکرم(ص) توسط او به کارگرفته شد.
در واقع نبی اکرم(ص) بعنوان پیامبر آخر الزمان در میان علمای یهود و نصاری به «نبی السیف» معروف بود، یعنی همانطور که امروز همه ادیان به پیروان خود وعدهی ظهور منجی عالم بشریت را میدهند که با ظهور خود جهان را از ظلم پاک خواهد کرد، انبیاء سلف نیز به پیروان خود همین وعده را درباره ظهور پیامبر آخرالزمان میدادند که با بعثت او، کفار با عذاب شمشیر از بین خواهند رفت، البته ممکن است برخی منحرفین بخواهند از این روایات سوء استفاده کنند و دین خدا و دستگاه الهی را به خشونت متهم نمایند، اما واقعیت آن است که بعثت نبیاکرم به عنوان نبی السیف، 6800 سال بعد از هبوط حضرت آدم(ع) محقق شد.
کفار در این قرنهای طولانی در جهان حکومت میکردند و جولان می دادند و موحدین و انبیا و پیروان آنها را می کشتند، تبعید و شکنجه می کردند، به اسارت و بردگی میگرفتند و حسب سوره بروج، در آتش می سوزاندند! در این 6800 سال، «کلمه توحید» امنیت نداشت. یعنی خدای متعال 6800 سال به دستگاه کفر مهلت داد و صبر کرد تا بر آنها حجت را تمام کند. کدام دستگاه است که چنین تحملی داشته باشد؟! در روایات هست حضرت نوح را به نحوی کتک می زندند که چندین روز ایشان در حال اغماء به سر می بردند! ابراهیم ها را با منجنیق در آتش انداختند! بنی اسرائیل را به بیگاری و بردگی کشیدند! در صدد به صلیب کشیدن حضرت عیسی بودند و... . 6800 سال به صرف گفتن کلمه «الله» و طرفداری از انبیاء الهی، موحدین عالم را به قتل و غارت و تبعید و اسارت دچار میکردند. اما بعد از این همه صبر و مهلت و حلم خدای متعال، دیگر زمان آن رسیده بود که امنیت برای «کلمه توحید» محقق شود. اما در طرف مقابل، کفار از ریاست و حاکمیت کفرآمیز و ضدتوحیدی خودشان دست بر نمیداشتند و به صرف بعثت نبیاکرم حاضر نبودند میدان را خالی کنند و خداپرستان را به حال خود رها کنند. لذا برای برداشتن این مانع در مقابل حرکت تکاملی تاریخ، نبی اکرم (ص) بعنوان «نبی السیف» مبعوث شد و جهاد با کفار تشریع گردید. حضرت رسول (ص) در مقابل آنها، با ضربه های نظامی و غزوات متعدد، گرده و قدرت کفر را در شبه جزیره شکست و برای «کلمه توحید» امنیت ایجاد کرد.
اگر مأموریت نبی اکرم (ص) به درستی تحلیل شود، جایگاه و مأموریت حضرت فاطمه زهرا (س) نیز به خوبی روشن می شود چون شبهای گذشته عرض شد که مأموریت اساسی مخدرات و زنان نورانی و الهی به تبع ماموریت انبیا و اوصیاء و در همراهی عاطفی با آنان تعریف میشود. نبی اکرم (ص) نیز مأمور به ایجاد امنیت برای کلمه توحید و شکستن قدرت کفر و فراهم کردن فضای تنفس در منطقه توحید بودند که این بدون کنار زدن حاکمیت کفار ممکن نمی شد. اینها کسانی بودند که اگر در قدرت و حکومت باقی می ماندند: «لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیراً» نه کنیسه یهود و نه صومعه نصرانی و نه مساجد مسلمانان از دست کفار در امان نبودند و منهدم میشدند. دستگاه کفر با خدای متعال دشمن است و گمان میکند که میتواند دستگاه الهی را در روی زمین به درماندگی بکشاند اما به تعبیر قرآن کریم: «واعلموا انکم غیر معجزیالله».
در همین راستا باید توجه داشت هر کسی که نهضتی را رهبری میکند، در اولین دعوت خود مبنا و اساس نهضت خود را اعلام می کند. نبیاکرم (ص) نیز به حکم «و انذر عشیرتک الاقربین» و در اولین اعلام عمومی در یوم الدار، چهل تن از بزرگان قریش را دعوت کرد و به شکل معجزه آمیز اطعامشان کرد و سپس فرمود: «أنا ادعوکم إلی کلمتین خفیفتین علی اللسان ثقیلتین علی المیزان شهاده أن لاإله إلا الله و أنی رسول الله» من شما را به دو کلمه (شهادتین) دعوت می کنم! گفتنش بر زبان آسان است اما باعث سنگینی اعمال شما در روز قیامت می شود. اما اثر تبعیت از دعوت نبوی در این دنیا چیست؟ «تنقاد لکم بهما الأمم و تملکون بهما العرب و العجم» با این دو کلمه، امت ها فرمانبردار شما خواهند شد و شما فرمانروای عرب و عجم خواهید شد. به تعبیر دیگر، این دین وارد معادلات قدرت جهانی خواهد شد و امت ها را به فرمانبری خواهد گرفت و نه فقط عرب بلکه حکومت بر عجم را نیز در دست خواهد گرفت! عجم اعم از اپراطوری ایران و روم آن زمان بود که ابرقدرتهای مادی آن روز بودند و قدرت و استیلای جهانی آنها همانند امریکا و شوروی در عصر حاضر بود. لذا نبیاکرم آمده بود تا اولا قدرت کفر را در شبه جزیره عرب بشکند و با این زمینهسازی، امپراطوری روم و ایران را ساقط کند تا اسلام وارد معادلات قدرت جهانی شود و امنیت برای موحدین برقرار شود. حتی فهم صحابه هم از نهضت پیامبر (ص) همین بود. وقتی حضرت (ص) در پیمان عقبه می خواست با اهل مدینه بیعت کند فرمود: شما قول می دهید همانطور که از خودتان و خانواده تان دفاع می کنید از من و خانواده ام دفاع کنید؟ گفتند: بله. در آن زمان یکی از بزرگان اوس به نام عباس بن نضله برخاست و گفت: می دانید معنای پیمانی که با نبی اکرم (ص) می بندید، چیست؟ «إنما تقدمون علی حرب ملوک الدنیا» شما به جنگ با فرمانروایان دنیا و امپراطورهای عالم اقدام می کنید! گفتند: بله ما می دانیم و همراه او خواهیم بود.
در واقع دین خدا بعد از 6800 سال حلم، باید وارد معادلات قدرت جهانی شود تا حاکمیت کفر نتواند به «کلمه توحید» ضربه بزند و خداپرستی را در انزوا قرار بدهد. رسالت اصلی نبی اکرم (ص) بر همین اساس استوار شد که این امر نیز ممکن نبود مگر به قدرت نظامی و شمشیر «نبی السیف» که این سیف نیز شمشیر امیرالمومنین (ع) بود. لذا مکررا در زیارات امیرالمومنین عرض می کنیم: «هزم جیوش الشرک بإذنک و اباد عساکر الکفر بامرک» ارتش های مشرکین را شکست داد و لشکرهای کفر را نابود کرد. «قد وتر فیه صنادید العرب و قتل ابطالهم و ناوش ذوبانهم» قهرماانان عرب را به قتل رساند و با کفار گرگصفت درافتاد. این مأموریتی سنگین و پیچیده بود که اولین بار در طول تاریخ انبیاء الهی به این کیفیت و وسعت جهانی، بر عهده نبی اکرم (ص) قرار گرفت.
از طرف دیگر باید ملاحظه کنرد که این مأموریت سخت در فضایی محقق شده که قبیلهگرایی و نژادمحوری، رکنی اساسی در روابط اجتماعی است و مرکز تکیه گاه قدرت هر فرد و جامعهای در آن زمان، قبیلهها و عشیرهها بوده است و قرآن کریم نیز به همین مطلب اشاره دارد: «و فصیلته التی تؤویه». یعنی معادلات قدرت آن روز، مبتنی بر قوم گرایی و قبیله گرایی و نژاد بود که نبی اکرم (ص) آن را نیز در اختیار نداشت چون برای خدای متعال، در مقابل قوم خودش یعنی ابولهب ها و ابوجهل ها و ابوسفیان ها و تیره های قریش ایستاد. در واقع حضرت رسول با اینکه از نظر معادلات قدرت سیاسیِ آن زمان دست خالی محسوب میشدند، این ماموریت سخت را به انجام رساندند. لذا در صحیفه سجادیه (دعای حضرت سجاد در صلوات بر نبیاکرم» می خوانیم: «حارب فی رضاک أسرته ئ قطع فی إحیاء دینک رحمه... أقصی الأدنین علی جحودهم و قرّب الأقصین علی إستجابتهم لک... والی فیک الأبعدین و عادی فیک الأقربین» با خانواده خودش در راه رضای تو در افتاد، در راه احیاء دین خدا قطع رحم کرد، نزدیکان را از خودش دور کرد چون توحید را انکار کردند. آنها که دور بودند و عجم بودند، به خودش نزدیک کرد چون دعوت توحید را استجابت کردند. در راه خدا دورها را دوست گرفت و با نزدیکان خود ـ که مرکز قدرت مادی آن روز بودند ـ قطع رابطه کرد و جنگید. نه تنها خود به مجاهدات بینظیر اقدام کرد بلکه یک جامعه تازه مسلمان شدهی مانوس به روابط جاهلی و قبیلهای را در این راه به نحوی بسیج کرد که حاضر شدند با برادران و پدران خود بجنگند. چقدر این مأموریت پیچیده است؟! در جنگ بدر با 313 نفر در مقابل 1000 نفر از کفار جنگید و سپاه اسلام تنها دو اسب داشت و سپاه مکه صد اسب به همراه خود آورده بود این وضعیت از لحاظ معادلات نظامی به این معنا بود که سپاه مدینه، یک لقمه چرب و نرم برای سپاه قریش به نظر می رسید. مجاهدات بی نظیر نبی اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) در راه «کلمه توحید» چگونه بود که مسلمانان را به میدان میآورد در حالیکه عقلانیت سیاسی و معادلات نظامی، مرگ و شکست را برای آنان حتمی نشان میداد.
به همه اینها باید این مطلب را اضافه کرد که غزوات و سریّه های حضرت رسول(ص) تنها در طول 10 سال، به 60 و اندی می رسد، اگر فقط غزوات در نظر گرفته شوند، حداقل در هر سال، دو جنگ را مدیریت کردند و اگر تنها جنگهای بزرگ و اصلی محاسبه شود، در هر سال یک جنگ عظیم را به سرانجام دادند. روشن است که «جنگ» بحرانی ترین وضعیت سیاسی یک کشور است و در آن باید مردان کشور را برای میدان مرگ بسیج کرد! همان کسانی که «حدیثوا عهد بالجاهلیه» و تازه مسلمان بودند. حضرت(ص) چگونه آنها را بسیج کردند که با کمترین امکانات نظامی، در مقابل قوم و خویش و پسرعموها و برادرها و پدران خود بایستند و در جامعه ای که تمام قدرت بر اساس قبیله گرایی و نژاد و... رقم می خورد، بجنگند؟! نبی اکرم (ص) چه مأموریت سخت و سنگینی بر عهده داشت! و امیرالمومنین (ع) چطور دوشادوش ایشان حرکت کرد! و حضرت زهرا(س) چطور بسیج عاطفیِ جامعه زنان را در این عرصه به عهده گرفت! بُعد اصلی شخصیت حضرت زهرا(س) باید بر این اساس تعریف شود.
باید توجه کرد که این تعداد از جنگ و درگیری نظامی، چه عوارض و پیامدهایی برای خانواده های شهدا و مجروحین و أسراء در پی خواهد داشت. زنانی که همسران و فرزندان و پدران و برادرانشان را به میدان نبردی فرستادند که با معادلات قدرت آن روز، خطر مرگ قطعی برای آنها متصور بود. این همراهی نه یک بار و نه دو بار بلکه بیش از 20 غزوه و 40 سریه تکرار شد. فشارهای وارده به جامعه زنان در این فضای سخت و سنگین را چه کسی می تواند ساماندهی کند؟! موضعگیری های بی نظیر حضرت زهرا (س) بود که جامعه زنان را منفعل می کرد و با آرمان های بعثت همراه می نمود. لذا به نظر میرسد یکی از دلایل این علوم الهی و آن مقامات علمی که برای ایشان نقل شده، ناشی از این واقعیت بود که همگامی با نبی اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) در این میدان سخت، بدون علوم الهی و مقامات روحی ممکن نیست. نباید اراده خدای متعال را فارغ از حکمت او معنا کرد و تصور نمود که خدای متعال صرفا خواسته تا مجموعه ای از اطلاعات و علوم را به ایشان اعطاء کند و به دیگران ندهد! بلکه کسی جرات نداشته و ندارد که چنین مسئولیتی را بپذیرد و لذا «ایتها المحدثه العلیمه» در بخش اصلی آن باید متناسب با این ماموریت و مدیریت معنا شود.
اگر یک جامعه مبتلا به این همه جنگ باشد، طبیعتا این جامعه گردش اقتصادی ندارد. نه تنها رفاه ندارد بلکه نیازمندی های اولیه خورد و خوراک و پوشاک را نخواهد داشت. وقتی با این تعداد کم با قطب تجاری جزیره العرب جنگ می کنند، چنین تبعاتی دارد. کسانی که تا پیش از این زندگی عادی داشتند، چطور می توانند این وضعیت جدید را تحمل کنند؟! موضع گیری های حضرت زهرا (س) در خانه و در جامعه بود که همه زنان مسلمان را همراه می کرد. وقتی نبی اکرم (ص) دخترشان را در خانه زیارت کردند فرمودند: «کیف تجدینک!» حضرت (س) پاسخ دادند: من درد گرسنگی دارم، خیلی اوقات غذایی در خانه نداریم! این ورع ها و زهدها ناشی از فضای مبارزه و جهاد است.
وقتی دختر رئیس حکومت اسلامی و همسر فرمانده لشگر، غذایی برای خوردن ندارد و این را اعلام می کند و با افتخار بر سر آن می ایستد، ببینید چه موجی از بسیج عاطفی در جامعه زنان مسلمان آن زمان بوجود می آید و چه «حادثهسازی در راه اعلاء کلمه توحید» شکل میگیرد و دیگر زنان را منفعل و همراه میکند. یا نقل شده که امیرالمومنین (ع) به خانه آمدند و دیدند چیزی در خانه نیست که با آن غذا مهیا شود، گفتند چرا به من اطلاع ندادید؟ پاسخ دادند: می خواستم شما را شرمنده نکنم! در فضای جامعه امروز که بعضا هویت ها بجای مبارزه با کفر، بر اساس دستیابی به درآمد روزافزون تعریف شده، در منابر به بانوان توصیه می شود که از شوهرانتان چیزی نخواهید در حالکیه هویت اجتماعی مردان به کسب درآمد و همین رفاه مادی تعریف شده است! بله؛ اگر هویت مردان در راه مبارزه با کفر و دفاع از پرستش خدای متعال تعریف شود، قطعا این توصیه به بانوان آنها معنا پیدا می کند. همانطور که زنان و همسران شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی، سختی های مبارزه را تحمل می کردند.
در واقع امیرالمومنین(ع) دائماً مشغول جنگ و مدیریت امنیتی و دفاعی مدینه بودند. به برکت انقلاب اسلامی میتوان برخی موارد را برای تقریب ذهن به فضای صدر اسلام مطرح کرد. به عنوان نمونه، در جنگ تحمیلی 8 ساله در افتادن با ماشین جنگی صدام که دنیا از او پشتیبانی می کردند، بسیار سخت و وقتگیر و به صورت شبانهروزی بود به نحوی که فرماندهان جنگ ما نمی توانستند به خانواده هایشان سر بزنند. لذا خانواده های خود را به نزدیک خط مقدم بردند و در اهواز ساکن کردند تا بتوانند هر چند هفته یکبار همسرانشان را ببینند. زندگی امیرالمومنین و صدیقه طاهره در چنین فضایی بود و لذا در مناقب آل ابی طالب (ع) نقل شده: «تمنت وکیلا عند غزاه علی». از آنجا که حضرت امیر (ع) همواره در حال نبرد و متمرکز بر امور دفاعی و امنیتی بود، حضرت زهرا (س) آرزو کرد که هنگام غیبت ایشان کسی باشد که در کارهای خانه به ایشان کمک کند که خدای متعال این آیه را نازل کرد: «رب المشرق و المغرب لاإله إلاهو فاتخذه وکیلاً». خدای متعال را یار و وکیل خود بدان. یعنی حضرت زهرا (س) در اوج استغناء به خدای متعال و کنارگذاشتن اسباب و شئونات مادی و متداول قرار گرفتند تا جامعه همراه شود. وگرنه امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) بهترین توانایی ها را برای تامین زندگی عادی و حتی مرفه داشتند، اما فضای جنگ برای شکستن گرده کفر در شبه جزیره عرب چیز دیگری را اقتضاء می کرد. یا نقل شده روزی حضرت زهرا (س) دستبند نقرهای ـ و نه طلا ـ و پردهای برای خانه فراهم کردند و لذا نبی اکرم (ص) وارد خانه ایشان نشدند و به مسجد رفتند. در همان لحظه حضرت زهرا (س) دستبند و پرده را خدمت نبی اکرم (ص) فرستاد و گفتند: هر چه شما راضی باشید! این عکس العمل ها در جامعه موج ایجاد می کند و حادثه میآفریند و انفعال و همراهی در پی میآورد.
همان طور که این رشادت ها و این فداکاری های زنان و مادران شهدای انقلاب و جنگ بود که بالای جسد شهدای عزیزشان می ایستادند و می گفتند: اگر چندین فرزند دیگر هم داشته باشم در راه خدا فدا می کنم! این موضع گیریها جامعه را منفعل می کرد. یا نقل شده که حضرت زهرا لباس عروسی خود را در شب زفاف به مستمند بخشیدند. باید این فعل را به این صورت معنا کرد: ما در اوج استغنای بالله هستیم و با تکیه به قدرت خدای متعال می خواهیم معادلات مادی نظام کفر را بشکنیم و کلمه توحید را محقق کنیم و به لوازم آن در اعلی درجات ملتزم هستیم! در واقع صدیقه طاهره در اوج فداکاری نسبت به اسلام و بدون هیچ توقع مادی قرار داشتند و همه را همراه می کردند. پس برای تبیین صحیح از خانهداری و تربیت فرزند و شوهرداری ایشان، باید این امور را مبنا قرار داد و آن رفتارها را به تبع همراهی با مسئولیت سخت و سنگین نبی اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) و مدیریتکردن جامعه زنان در این راستا تشریح کرد. لذا از امیرالمومنین نقل شده که فرمودند: «لقد کنت أنظر إلیها فتنکشف عنی الهموم و الأحزان» به فاطمه (س) نگاه می کردم و همّ و غمّ هایم برطرف می شد. همّ و غمّ های ایشان که آب و نان و خانه و... نبوده است. همِّ و غم حضرت امیر این بود که چطور به نبی اکرم (ص) کمک کند و چگونه این قدرت نظامی و سیاسی کفار قریش را به زباله دان تاریخ بفرستند و عمربن عبدود ها را چطور به هلاکت برساند و مدیریت جنگ ها را چطور سامان دهد و «مفتاحاً لظفره» برای پیامبر باشد. حضرت زهرا (س) وظیفه همراهی با چنین مأموریت سنگینی را بر عهده داشتند.
به نظر میرسد خطبه فدکیه نیز از همین مطلب حکایت می کند. حضرت زهرا (س) چون در اوج همراهی با این نهضت بزرگ و ماموریت سنگین حرکت کردند و خودشان در در تکتک این موقعیتها و پیچیدگیهای تاریخی آن حضور داشتند ، به دقیقترین وجه و زیباترین بیان آن را به تصویر میکشند! بلافاصله بعد از آن حمد الهی و توصیف شرائع دین می فرمایند: «فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ، صَادِعاً بِالنِّذَارَةِ، مَائِلًا عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکِینَ، ضَارِباً ثَبَجَهُمْ، آخِذاً بِأَکْظَامِهِمْ، دَاعِیاً إِلَی سَبِیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَکْسِرُ الْأَصْنَامَ، وَ یَنْکُثُ الْهَامَ، حَتَّی انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ، حَتَّی تَفَرَّی اللَّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ أَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، وَ نَطَقَ زَعِیمُ الدِّینِ، وَ خَرِسَتْ شَقَاشِقُ الشَّیَاطِینِ، وَ طَاحَ وَشِیظُ النِّفَاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَ الشِّقَاقِ، وَ فُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ فِی نَفَرٍ مِنَ الْبِیضِ الْخِمَاصِ.... فَأَنْقَذَکُمُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتِی، وَ بَعْدَ أَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجَالِ، وَ ذُؤْبَانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ أَهْلِ الْکِتَابِ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ، أَوْ نَجَمَ قَرْنٌ لِلشَّیْطَانِ، وَ فَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ، قَذَفَ أَخَاهُ فِی لَهَوَاتِهَا، فَلَا یَنْکَفِئُ حَتَّی یَطَأَ صِمَاخَهَا بِأَخْمَصِهِ، وَ یُخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَیْفِهِ» دقیقا زندگی خودشان را توصیف می کنند: شکستن قدرت کفر و از بین بردن حاکمیت طغیان و ایجاد حاکمیت الهی برای امنیت کلمه توحید! این مأموریت را نبی اکرم (ص) و امیرالمومنین (س) در میدان جنگ با بسیج مردان، و از سوی دیگر حضرت زهرا (س) با بسیج و مدیریت عواطف جامعه زنان محقق کردند. با این رفتار و موضع گیری های خود در مدینه حادثه سازی می کردند و همه را مجذوب این نهضت می کردند تا مردم حاضر می شدند برای آن خون بدهند. این سه بزرگوار (ع) فرهنگ جهاد با کفار و ایجاد امنیت برای کلمه توحید را به نحوی نهادینه کردند که گرچه منافقین حکومت را غصب کردند اما مجبور شدند علی رغم دنیاپرستی شان و میلشان به سازش با کفار، این جهاد را ادامه دهند. از روی حسادت به اهل بیت (ع) که نکند مردم دور آنها جمع شوند! چون مردم خون داده بودند و شهید داده بودند! عظمت کار را ببینید! منافقین مجبور شدند فرهنگ جهاد با کفار را ادامه دهند! وقتی حضرت موسی موفق به تشکیل امت دینی شد، سامری فضای گوسالهپرستی را به آن شکل واضح و صریح به راه انداخت؛ اما غاصبین با اینکه قطعا از سامریها شقیتر بودند مجبور شدند جهاد با کفار را به نحوی ادامه بدهند که امپراطوری روم و ایران ساقط شد و ماشین جنگی ابرقدرت های آن روز توسط مسلمین نابود شد.
این عظمت کار نبیاکرم (ص) و امیرالمومنین و حضرت زهرا و ائمه هدی است که در توازن میان نظام کفار و نظام نفاق و نظام ایمان، هر کدام را طوری مدیریت کردند که اراده الهی محقق شود. یعنی گرچه منافقین توانستند خلافت را غصب کنند اما کفار را از بین بردند تا برای کلمه توحید، امنیت ایجاد شود. اینها مدیریت ها و مأموریت های پیچیده و بی سابقه است، لذا مأمون ملعون در طرطوس و در خلال لشگرکشی به مرزهای امپراطوری روم غربی هلاک شد، یعنی تا آن مناطق به جهاد با کفر ادامه دادند. این جهادها تا زمان غیبت کبری هم ادامه داشت و حتی حضرت نرجس خاتون (س) بر اثر جنگ و جدال با رومی ها در ظاهر به اسارت در آمد و به خدمت امام حسن عسکری(ع) مشرف شد.
پس از غیبت کبری هم دولتهای نفاق به اسم حکومت اسلامی، این فرهنگ مبارزه با کفر را تا هزار سال ادامه دادند و حفاظت از کلمه توحید و دفاع از مرزهای دار الاسلاام را ـ و لو به قرائت نفاق ـ انجام دادند و از ظواهر دین چون مسجد سازی و نشر قرآن و ... محافظت کردند! لذا اسلام در معادلات قدرت جهانی حضور داشت. آن آرمان نبی اکرم (ص) که «تقدمون علی حرب ملوک الدنیا» و «تنقاد لکم بهما الأمم و تملکون بهما العرب و العجم» محقق شد و ادامه پیدا کرد تا چند قرن گذشته که رنسانس اتفاق افتاد و قدرت های جدید نظامی و سیاسی و علمی و اقتصادی برای جامعه کفر مهیا شد و آن قدرت ها در جریان جنگ جهانی اول موفق شدند امپراطوری عثمانی را که در ظاهر پرچم دار اسلام بود ساقط کنند. در نتیجه بلاد اسلامی به 50 کشور تجزیه شد و تحت استعمار کشورهای کفر انگلیس و روس و فرانسه و ایتالیا و... قرار گرفت. یعنی آرمان نبی اکرم (ص) به خاطر وادادگی دولت های نفاق مخدوش شد. در این زمان بود که فقهای شیعه قیام کردند. تا قبل از این دوره، دولت های اهل تسنن بمثابه مرزدار اسلام در مقابل کفر بودند و فقهای شیعه نیز در مقابل منافقین تقیه می کردند؛ اما وقتی منافقین با وادادگی خود فروپاشیدند و آرمان های نبی اکرم (ص) در معرض خدشه قرار گرفت، نظام ایمان (اسلام به قرائت حقه شیعه) مستقیما در مقابل کفر قرار گرفت و لذا دوران تقیه به پایان رسید و فقهای شیعه به قیام مکلف شدند. از میرزای شیرازی در نهضت تنباکو تا شیخ فضل الله نوری در نهضت مشروطه و مرحوم مدرس و سپس آیت الله کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت در مقابل انواع و اقسام نمونه های تسلط کفار بر جامعه اسلامی قیام کردند. این حرکت در طول صدوپنجاه سال گذشته، فراز و فرودها و آزمون و خطاها و شکست ها و پیروزی هایی داشت و آن کسی که از شکست ها و پیروزی ها یک جمع بندی صحیح کرد و با بهکمالرساندن این قیامها، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و نظام اسلامی را برپا کرد، حضرت امام خمینی (ره) بود که مانع از ارتجاع امت دین به قبل از بعثت شد و از خدشه به آرمان های نبی اکرم (ص) جلوگیری کرد. جمهوری اسلامی پرچمدار پرستش خدای متعال در قرن 20 و 21 شد و اسلام دوباره وارد معادلات قدرت جهانی شد و آرمان های نهضت نبی اکرم (ص) مبنی بر امنیت کلمه توحید در مقابل هجمههای کفر محقق گردید.
اما کفر در عصر حاضر دیگر به شکل کفر در قرون گذشته نیست. تفاوت عمده ای که میان کفر و جاهلیت اولی با جاهلیت و کفر مدرن وجود دارد این است که در جاهلیت اولی اگر کسی شهادتین می گفت، مورد تعدی قرار میگرفت و به صرف اعتقاد فردیاش مجازات میشد. اما امروز کفر مدرن کاری به اعتقادات فردی ندارد و همه اعتقادها را محترم میداند. ولی وقتی این افراد یک جامعه ای بر محور خداپرستی و آخرت گرایی تشکیل می دهند و نظم دنیاپرستانه دستگاه کفر را نپذیرند، آتش عداوت و کینه خود را بر سر آنها می بارد؛ همان کاری که با انقلاب اسلامی کردند. آنها در هدف گذاریها و ساختارهای اجتماعی و استراتژیها و برنامه های جهانی هیچ نظمی جز نظم مادی خود را نمی پذیرند و هیچ گزاره ای از منابع وحیانی را به رسمیت نمی شناسند و اگر جامعه ای بخواهد خلاف آن عمل کند، جنگ و صلح در شورای امنیت به دست آنهاست و چنین جامعه ای را به خاک سیاه می کشانند. لذا انواع و اقسام توطئه های سیاسی و امنیتی و کودتا و تحریک اقوام و به هم ریختن مرزها و در نهایت جنگ نظامی را بر ضد نظام جمهوری اسلامی به راه انداختند و با تمام وجود به ما حمله ور شدند. همان طور که امروز تمام جهان بر ضد ملت یمن متفق شدند؛ یا با مستکبرین عالم همراهی می کنند و یا در سکوت کامل به سر می برند تاا هزاران هزار کودک و زن و مرد و پیر و جوان زیر بمباران و با گرسنگی و وبا و ... قتل عام شوند! حضرت امام(ره) در مقابل این هجمه وحشتناک ایستاد و به پیروزی رسید و ملت و نظام امروز از آن فشارهای سیاسی و دفاعی و امنیتی عبور کرده اما در مقابل جنگ فرهنگی و جنگ اقتصادی قرار گرفته که ان شاء الله در ادامه به آن پرداخته خواهد شد تا روشن شود پیام فاطمیه برای زنان مسلمان در عصر حاضر همان مأموریت حضرت زهرا(س) بوده که تمام هویت خودشان را خرج مبارزه با دستگاه کفر و ایجاد امنیت برای کلمه توحید در همراهی با آرمان های نبی اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) کردند و این امر در دوران کنونی، چه تکالیفی را برای جامعه اسلامی خصوصا زنان رقم میزند. و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین
نظر شما