از سوی دیگر بیشترین انتظار از تیم امید تحت رهبری سیموئز این بود که این تیم بتواند در بازیهای آسیایی فوتبالی برزیلی را به نمایش بگذارد اما نه تنها این اتفاق روی نداد وبازیکنان تیم امید فوتبال برزیلی را به نمایش نگذاشتند بلکه همان فوتبال ناب ایرانی را هم از یاد بردند و به هیچ وجه نتوانستند کارنامه قابل قبولی را از خود به نمایش بگذارند.
هر چند می توان پذیرفت که ماجرای تعلیق فوتبال ایران بر روی عملکرد تیم ملی تاثیر منفی گذاشت اما نمی توان این توجیه را از مسئولان کمیته المپیک و سازمان تربیت بدنی پذیرفت که همه عوامل بد بودن تیم امید به این موضوع برمی گردد.
تیم فوتبال امید ایران دراین دیدارها بسیارناپخته وغیرحرفه ای بازی کرد که برگزار نکردن دیدارهای تدارکاتی قابل قبول و دیدار با تیم های صاحب نام از جمله دلایل این بد بودن است. ضمن اینکه این تیم اردویی دو هفته ای را در برزیل برگزار کرد تا با آمادگی کامل در بازیهای آسیایی شرکت کند اما این اردوعلاوه بر اینکه هیچ سودی به حال تیم امید نداشت باعث شد ماجراهایی از قبیل صغر سن بودن برخی بازیکنان نیز برملا شود و زمینه تغییر نفرات تیم امید در آستانه حضور در دوحه را فراهم کند.
سیموئز مدعی است بازیکنانی را با خود به قطر برده است که اکثر آنها در لیست او نبوده اند وآنهایی که مورد نیازش بوده اند در تهران جا مانده اند. شاید دراین مورد حق با مرد برزیلی باشد اما در فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی چه کسی باید به این مشکل رسیدگی کند و به این پرسش پاسخ بدهد که چرا ماهها قبل از اعزام تیم امید به مسابقات آسیایی به این موضوع رسیدگی نشده بود.
هرچند تمام این توجیهات در بد بازی کردن تیم امید قابل پذیرش باشد اما گل خودن از تیمهای درجه چندم آسیا چون هنگ کنگ و مالدیو ، 78 دقیقه ناکامی در باز کردن دروازه هند و یا حتی تساوی 2 بر2 برابر تیم 10 نفره چین در این باور نمی گنجد. تیم سیموئز بیمار بود و بیماری آن را با وجود بازیکنانی بی انگیزه و اشباع شده دو چندان می شد.
او درانتخاب نفرات تیمش به بیراهه رفته بود. آرش برهانی و اولادی بدون آنکه در سال گذشته حتی یک جلسه با تیم امید تمرین کرده باشند در آخرین لحظه مسافر دوحه شدند تا زوج خط حمله تیمی را بسازند که بی جهت به آن امید بسته بودیم. در تیم سیموئز کم نبودند بازیکنانی که بازی در رده های اول باشگاهی فوتبال ایران در اندازه قامت شان نیست و حالا ردای ملی پوشیده بودند!
همه عواملی که به آن اشاره شد از تیم امید ایران شمایلی ساخت که هیچ علاقمند به فوتبالی از دیدن بازیهایش لذت نبرد. هر چند همه رشته های ورزشی حاضر در بازیهای آسیایی برای کسب مدال تلاش کردند و برخی رشته ها باعث شادی بیش از حد مردم و رقم خوردن نتایج قابل قبول شدند اما فوتبال به عنوان پرطرفدارترین رشته ورزشی در ایران نتوانست انتظارات را برآورده کند.
این در حالی است که همین تیم امید باید تا چند ماه دیگر در مسابقات مقدماتی بازیهای المپیک 2008 گوانگجو چین شرکت کند و قطعا شکستن طلسم 32 ساله نرفتن تیم امید ایران به المپیک باید در اولویت همه مسئولان کمیته ملی المپیک وسازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال باشد. فرصت برای آماده سازی این تیم بحران زده بسیار اندک است. خصوصا اینکه این تیم هنوز نمی داند باید با کدام مربی در این بازیها شرکت کند! فوتبال ایران فرصت های طلایی برای آماده سازی را مثل تمام اتفاقات سالهای اخیر ازدست می دهد و درآستانه حضور دراین بازیها به فکر راه حل وپیدا کردن مقصرمی گردیم تا شاید بتوانیم یکباردیگر عملکرد مان را توجیه کنیم.
نظر شما