خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_علی زارع: یک تاجر چینی «چهارشنبهسوری» را «عید جنگ ایرانیان» توصیف کرده بود؛ جمع کردن عید با جنگ، نوعی پارادوکس است که البته به نوعی بیانگر ماهیت امروزی چهارشنبهسوری هم است.
و اما ملاحظاتی درباره چهارشنبه سوری؛
۱- چهارشنبه سوری برخلاف تصور عمومی رسم و جشنی مزدایی و مربوط به پیش از اسلام نیست؛
اغلب تصور میشود چهارشنبهسوری از پیش از اسلام رایج بودهاست. حتی بسیاری از متشرعان که مخالف رسم و رسوم امروزی و متعارف چهارشنبهسوری هستند از این منظر از آن انتقاد میکنند و مدعی میشوند چهارشنبهسوری رسمی زرتشتی و مربوط به آتشپرستان! است.
حال آنکه اصولاً در گاهنامه ایرانیان در پیش از اسلام؛ تقسیم ایام به هفته مرسوم نبوده است. ایرانیان سال را به دوازده ماه و ماه را به سیروز تقسیم میکردند؛ و برای هر روز ماه نام خاصی داشتهاند. تقسیم هفتگی منشأ سامی دارد و بعد از اسلام در ایران رایج شد. بهعبارت دیگر ایرانیان پیش از اسلام شنبه، یکشنبهای نداشتند که بتوانند «چهارشنبه سوری» داشته باشند.
۲- برخی از دلایل پیدایش جشن یا رسم چهارشنبه سوری
پژوهشگران برای پیدایش و گسترش رسم چهارشنبهسوری ادلهای آوردهاند که به برخی از آنها اشاره مختصر میشود.
تلفیق افکار عربها و ایرانیان و ظهور رسوم جدید:
از نظر استاد ابراهیم پورداوود، چهارشنبهسوری در واقع تلفیقی از عقاید عرب و سنت ایرانیان است. بهزعم وی ایرانیان قبل از نوروز، «از برای پیشآمد آغاز سال آتش میافروختند و شادمانی میکردند» اما بعد از اسلام متأثر از این اعتقاد عرب که روز چهارشنبه یا یومالارباع را روز شوم و نحسی میدانستند؛ «آیین آتشافروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا با پیشآمد سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه برکنار مانند.
در نقد این نظر میشود گفت درست است که چهارشنبه از نظر عرب نحس بوده و ظاهراً در برخی از روایات اسلامی بر این موضوع صحه گذاشته شده اما این مسئله یعنی نحست چهارشنبه و شبچهارشنبه آنچنان مهم و برجسته نبودهاست که در دیدگاه ایرانیان بزرگ بیاید که بخواهند برای فرار از آثار سوء آن به آیینی کهن (گرامیداشت آتش و استعانت از آن) تقرب بجویند!
وقایع تاریخی:
برخی حوادث تاریخی را منشأ چهارشنبهسوری دانستهاند که در این میان به قیام «مختار ثقفی» در خونخواهی سیدالشهداء و قتل متوکل (خلیفه عباسی) بیشتر اشاره میشود.
—استاد محیط طباطبایی ریشه چهارشنبهسوری را در قیام مختار میداند؛ گفته میشود «مختار پس از حادثه کربلا، هنگامی که از زندان آزاد شد و به خونخواهی شهدای کربلا قیام کرد برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد، دستور داد شیعیان به بالای بام خانههای خود آتش افروزند و این شب مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال و از آن پس مرسوم شد که ایرانیان مراسم آتشافروزی را در شب چهارشنبه آخر سال اجرا کنند.»
—دکتر محمد حسن ابریشمی قتل متوکل (خلیفه عباسی) را منشأ چهارشنبهسوری دانستهاست. (ر.ک ابریشمی، محمد حسن؛ چهارشنبه سوری / منشأ از شبانگاه قتل متوکل دارد؛ مجله بخارا، شماره ۸۵، ص ۶۷۵) از نظر دکتر ابریشمی قتل متوکل عباسی در شبانگاهی از ایام فروردگان اتفاق افتاده است. ایرانیان از یکسو از مظالم متوکل و بیاحترامیهای وی به باورها و اعتقاداتشان به تنگ آمده بودند و از سوی دیگر خصوصیات جانشین متوکل یعنی منتصر؛ برای آنان داستان پیروزی فریدون بر ضحاک را متبادر کردهبود. به همین دلیل ایرانیان به پیروی از سنتهای کهن خود، آتش افروخته و جشن گرفتند. (بر اساس نقلهای موثق تاریخی، متوکل نسل ابوطالب را بهسختی در تنگنا قرار داده بود و در زمان او بود که مرقد امام حسین علیهالسلام را تخریب و شخم زدند.)
برشمردن چنین مواردی برای پیدایش چهارشنبهسوری (قیام مختار ثقفی یا قتل متوکل عباسی) چندان موجه نیست چرا که اصولاً با برخی از واقعیتهای تاریخی انطباق دقیقی ندارد؛ بهطور نمونه همانگونه که میدانیم عموم ایرانیان اگر چه علاقمند به خاندان اهل بیت بودند اما قرنها بعد از رواج آیین چهارشنبهسوری و با صفویه است که تشیع، شیوع وسیع یافته و مذهب غالب ایرانیان میشود.
مقابله با سلطه عرب و تلاش در جهت احیاء سنن و میراث ملّی:
گروهی ایجاد و احیاء برخی رسوم با رنگ و لعاب ملّی از قرن سه هجری به بعد را نتیجه تلاش قومی ایرانیان برای رهایی از استیلای کامل فرهنگی قوم مهاجم –عربها- میدانند. از نظر این عده، ایرانیان بعد از «دو قرن سکوت» بهتدریج تلاش میکنند به بازتولید جدیدی از هویت تاریخی خودشان دست پیدا کنند؛ ... .
اینکه عربها و دستگاه خلافت (قدرت رسمی) در پی برتری عرب بر عجم (از جمله ایرانیان) بودند اگر چه مطلب صحیحی است اما پیش از سقوط دستگاه ساسانی و فتح ایران بهدست مسلمانان، ایران خود دچار انحطاط و زوال درونی شده بود؛ قیام مزدک؛ سرکوب شدید مانویان و مهاجرت آنان از ایران، رواج شدید مسیحیت در سرحدات غربی و مناطق مجاور با روم و ... نشانههایی از این اوضاع پریشان است.
همچنین باید توجه کرد برخلاف تصور عام؛ مهاجمان عرب در ابتدا درصدد تحمیل اسلام به ایرانیان نبودند و در واقع در کل دوره امویان (به جز عمربنعبدالعزیز که ظاهراً تقید عمیق دینی داشت) اصولاً دستگاه رسمی خلافت تمایل داشت اسلام وجه عربی داشته باشد تا بدین طریق از غیر عربها؛ بتوانند «جزیه» دریافت کنند. بنابراین پذیرش اسلام از جانب ایرانیان از روی اجبار نبود و آنان خیلی زود، خود مروج دین اسلام شدند (زبان دوم اسلام بعد از عرب بیگمان فارسی است). حال آنکه بهطور نمونه وقتی اسکندر ایران را اشغال کرد در فرهنگ ایرانی به «اسکندر گجسته» (اسکندر ملعون) شهرت پیدا کرد.
اصولاً تازیستیزی و اسلامستیزی محصول تفکر جدید (از جمله رواج ناسیونالیزم) و نیز تأثیرگذاری مستشرقان است. با این اوصاف تصور اینکه خرد قومی ایرانیان آگاهانه و یا ناآگاهانه در جهت مخالفت با عربها و حتی در رجوع به باورهای پیشین، رسمی مانند چهارشنبهسوری را جعل کردهاست دور از واقعیت بهنظر میرسد.
۳-چرایی مانایی و استمرار چهارشنبهسوری
بهنظر میرسد بهجای اینکه تنها در پی دلیل متقنی برای ایجاد رسم چهارشنبهسوری باشیم بهتر است قدری هم درباره این تأمل کنیم چرا این رسم و سنت در طول تاریخ البته با فراز و نشیبهای فراوانی، رواج و استمرار یافتهاست.
پیش از اینکه به چهارشنبهسوری بپردازیم لازم است اشاره شود «نوروز» مهمترین جشن ایرانیان بودهاست. ظاهراً گرامیداشت نخستین روز فصل بهار، ریشه مزدایی (در اوستا نامی از جشن نوروز برده نشدهاست) و حتی آریایی نداشتهاست و سابقه آن در نجد ایران به پیش از استقرار و غلبه آریاییها برمیگردد. غالب پژوهشگران ضمن اینکه یادآور شدهاند بسیاری از فرهنگها و تمدنها به روز نخست بهار توجه داشتند اما توجه ویژه به آن را بینالنهرینی میدانند.
در زمانهای قدیم تعیین دقیق نوروز دشوار بودهاست و بنابراین با گردش سالها، گاهی نوروز حتی در فصولی دیگر از بهار میافتادهاست! این موضوع ضرورت تدوین تقویمی دقیقتر را پیش آورد. اشاره شد در گاهنامه ایرانیان، سال به دوازده ماه سی روزه تقسیم شده بود. با توجه به اینکه هر سال خورشیدی، ۳۶۵روز و چند ساعت است بنابراین در هر سال ۵روز اضافی را خارج از ماههای سال قرار دادند و به آن نام «پنجه وه» دادند (پنجه دزدیده).
به باور ایرانیان، «آفرینش انسان» در «گهنبار همسپتمدم» یعنی در سیصد و شصتمین روز سال صورت گرفته است. پیش از آغاز جشن همسپتمدم، آتشی بزرگ تدارک میدیدهاند. همچنین این اعتقاد پیش آمد روان مردگان (فرورهای نیاکان) در طی ایام پنجهوه بهزمین فرود میآیند «و برکت و نیکروزی برای خاندان میآورند ... برای راهنمایی آنان بههنگام آغاز شب در بالای بام یا صحن خانهها آتش میافروختند و مایه آتش را هم از آتشدان ویژه خانه فراهم میآوردند تا آنها راه خاندان خود را بازیابند و بهسوی خانواده شتابند» (جهان فروری: بخشی از فرهنگ ایران کهن؛ فرهوشی، بهرام، دانشگاه تهران)
پس تا پیش از اسلام اگر چه سنتی بهنام چهارشنبهسوری نداریم اما در آستانه سال نو روشن کردن آتش بهویژه با هدف یادکردن روان نیاکان فوت شده، مرسوم بودهاست. بعد از اسلام بهتدریج این رسم به دو صورت استمرار پیدا میکند؛ یکی گرامیداشت یاد درگذشتگان با رفتن سر مزار آنان در پنجشنبه آخر سال و دیگر اینکه بر پا داشتن آتش در صحن و پشتبام منازل در شب چهارشنبه آخر سال(تا چند دهه پیش روشن کردن آتش در بام خانهها همچنان در برخی از مناطق مرکزی ایران و روستاها رواج داشت).
این تفکیک بهنوعی در باطن خود، بیانگر خصلت ایرانیان بودهاست که از یکسو به مرگ و مرگآگاهی و نیز آخرتگرایی توجه داشتند {بر اساس رویکرد نگاه نقد تاریخی به ادیان؛ دین مزدایی نخستین دینی است که به صورت جامع و تفصیلی به رستاخیز و فراشکرت، بهشت و دوزخ، پل صراط (پل چینوت)، ظهور منجی در آخرالزمان، سرگذشت روان (روح) پس از مرگ و ... میپردازد} و از سوی دیگر از توجه به دنیا و زندگی سرخوشانه و شادکامی غافل نبودهاند {زندگی و حیات در دین مزدایی تحسین شده و از این رو آلوده کردن عناصر زندگی بخش یعنی آب، خاک، هوا و آتش بهشدت در این دین نهی شدهاست و حتی کشتن حیوانات و جاندارانی که مضر فرض شدهاند مانند وزغ، مار، لاکپشت، مورچه، مگس و ... سفارش و کفاره گناهان دانسته شدهاست.} با قدری تسامح و صرفاً جهت تشبیه میتوان رسم زیارت قبور را یکی از وجوه «آپولون»ی فرهنگ ایرانی دانست و برپایی آتش و جشن سرور پیرامون آن را میشود از وجوه «دیونیزوس»ی این فرهنگ برشمرد.
چنانکه اشاره شد آن بخش از خصلت ایرانیان که توجه به مرگ و آخرتگرایی دارد را میتوان در زیارت قبور و فاتحهخوانی در پنجشنبه آخر سال ملاحظه کرد و توجه به زندگی، جشن و سرور و پایکوبی را میشود در برپایی آتش در چهارشنبهسوری و رسوم مرتبط با آن مشاهده کرد.
جشن چهارشنبهسوری در ضمن مبدل به مستمسکی میشود که برخی از خلقوخوی ایرانیان از جمله نوشخواری {که در دین جدید یعنی اسلام بهشدت نهی و تقبیح شدهاست} در آن امکان تظاهر و استمرار پیدا میکند. همچنین برخی از آثار و رسومات «ادیان طبیعی» که در گوشه و کنار نجد ایران دیده میشد در این مناسبت و مناسبتهای دیگر که گاهی ظاهرا کاملاً دینی-اسلامی دارد امکان ادامه حیات پیدا کرد.
۴-چهارشنبهسوری در عصر حاضر
تا قبل از عصر حاضر، وجوه آپولون و دیونیزوسی (مجدد تأکید میشود کاربرد آپولون و دیونیزوس در این متن با تسامح به کار رفته و در واقع از فقر واژگانی نویسنده ناشی شدهاست) فرهنگ ایرانی کموبیش مسالمتآمیز در کنار هم به سر میبردند؛ بسیاری از افراد ضمن تقید به آداب و تعالیم شرعی، مقید به رعایت رسوم رایج چهارشنبهسوری (مانند برپا کردن آتش و ...) بودند و اصولاً تعارضی میان این دو نمیدیدند وحتی برخی از متشرعان در مناسبتهایی مانند سیزدهبهدر یا همین چهارشنبهسوری از هنجارهای مرسوم شرعی قدری فاصله میگرفتند. در آنسو تا همین دو و سه دهه پیش کسانی که چندان متشرع نبودند عموماً در زمانهایی مانند ماه مبارک رمضان، ایام سوگواری محرم و صفر و ... «حرمت»هایی قایل میشدند.
امروزه چهارشنبهسوری مانند بسیاری از رسم و رسوم ما از اصالتهای خود فاصله گرفته است و بهتعبیر یکی از نویسندگان فلسفی جوان کشور، در واقع به بهانهای برای «خوشگذرانی و مصرفگرایی» صرف تقلیل پیدا کردهاست.
همچنین اینکه برگزاری چهارشنبهسوری چگونه باید بشود به معضل و مسئلهای جدی مبدل شدهاست شاید «نشانه»ای باشد از اینکه وجوه فرهنگی ما برخلاف گذشته از انسجام و همپوشانی لازم برخوردار نیست!
نظر شما