به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر گفتاری از شیخ حسین انصاریان است که در ادامه می خوانید؛
برای اینکه مایه و محور بحث را عنایت کنید بحث درباره جایگاه عظیم و الهی و عرشی و ملکوتی امامت است و ذات مقدسی که به اراده حضرت حق و جعل حضرت حق در این جایگاه قرار دارد.
از دو آیه قرآن استفاده میشود که ارتداد از اسلام الهی و رویکرد به اسلام زمینی و ساختگی تحقق پیدا خواهد کرد و تحقق هم پیدا کرد. یک آیه در سوره مبارکه آل عمران است، آیه صد و چهل و چهار، که کاملا از آیه استشمام میشود پروردگار تلویحا خبر ارتداد به اسلام زمینی را و پشت کردن به اسلام آسمانی را خبر میدهد.
أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلیٰ أَعْقٰابِکُمْ اگر عمر پیغمبر من به مرگ یا به شهادت سربیاید، که سر هم میآید، به جامعه زمان پیغمبر میگوید، انقلبتم علی اعقابکم به روزگار جاهلیت و پدران جاهلیتان و فرهنگ پلید و منهت جاهلیت برمیگردید؟
در علم خدا بود که بله برمیگردند لذا میفرماید وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلیٰ عَقِبَیْهِ آنهایی که ارتداد از اسلام حقیقی پیدا میکنند فَلَنْ یَضُرَّ اَللّٰهَ شَیْئاً هیچ زیانی به پروردگار نمیرسانند با ساختن یک اسلام قلابی ولی برگرداندن فرهنگ جاهلیت زیر لغت اسلام، اما بدانید وَ سَیَجْزِی اَللّٰهُ اَلشّٰاکِرِینَ ﴿آلعمران، ۱۴۴﴾، سین سین تحقیق است، یقینا شکرگزاران را، یعنی شکرگزاران اسلام واقعی را یعنی عملکنندگان به اسلام واقعی را آنهایی که میایستند و نعمت اسلام الهی را عمل میکنند، چون شکر حقیقتش جنبه عمل دارد، من پاداش میدهم. یعنی همه مرتد نمیشوند یک عدهای میمانند حوادث تلخ را تحمل میکنند صبر میکنند و به خاطر فشار مشکلات از اسلام الهی فرار نمیکنند و به اسلام جاهلیت نمیپیوندند این یک آیه.
آیه دوم آیه ۵۴ سوره مبارکه مائده است دارد با امت زمان پیغمبر سخن میگوید، مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ ﴿المائدة، ۵۴﴾، اگر شما از دین ارتداد پیدا بکنید، ارتداد از دین هم میوه بسیار تلخ ارتداد از ولایت اهل بیت است، چون دین الهی بعد از پیغمبر بیکم و زیاد پیش اهل بیت بود، وقتی از اهل بیت برگردند یعنی از دین الهی برگشتند، از دین الهی که برگردند باید بشینند یک دین جاهلی برای جذب مردم و به خصوص نسلهای بعد بسازند، اما پروردگار میفرماید شما اگر برگردید که برگشتند فَسَوْفَ یَأْتِی اَللّٰهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی اَلْکٰافِرِینَ یُجٰاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ لاٰ یَخٰافُونَ لَوْمَةَ لاٰئِمٍ.
از اصحاب امیرالمومنین را شامل میشود آیه تا شیعه واقعی این زمان را، و بعد از این زمان را، چون این چهار تا خصلتی که در ابتدای آیه شریفه هست یحبونهم و یحبونه، اذلت علی المومنین اعزت علی الکافرین و دو خصلت جهاد و مقاومت در برابر ملامتگران شرق و غرب فقط در شیعیان واقعی اهل بیت ظهور داشته و ظهور دارد.
شما غیرشیعه را با همین آیه ۵۴ بسنجید ببینید این اوصاف ششگانه در جوامع غیرشیعه هست ما که نمیبینیم، این دو آیه. و اما از روایات صحیحه محکم صحیح بخاری، که به نظر خودشان از روایات صحیحه است این ارتداد از اسلام واقعی و تغییر دین صریحا استفاده میشود. که من با لطف خدا تلفیقی از احادیث جلد هشتم صحیح بخاری، مجلدات تازه چاپ شده، و جلد پنجم و جلد یکم این واقعیت را که هم قرآن خبر داده و هم این روایات برایتان بیان میکنم و اما جلد هشتم.
بخاری با رجال قوی خودشان و با سند نقل میکند، و جالب این است که راوی اولیه هم ابوحریره است، این خیلی جالب است، خود ابوحریره ضد دین بوده ضد توحید بوده و جزو سازندگان اصلی پیکر جاهلیت بعد از پیغمبر زیر پوشش اسلام، ایشان میگوید وجود مبارک رسول خدا فرمود قیامت ایستادم کجا ایستاده؟ در پیشگاه پروردگار اذا برحت من اصحابی، ناگهان یک جمعی یک گروهی نه همه، گروهی از اصحاب من آشکار میشوند در مقابل من و میآیند به طرف من، اما از کنار کوثر تمام اینها را برمیگردانند، میگویند اینجا جای شما نیست بودن در محضر پیغمبر هم در لیاقت شما نیست برگردید، وقتی اینها را برمیگردانند من با دلسوزی میگویم یا رب اصحابی، پروردگار من مالک من، مربی من، اصحاب هستند فیقال انک لا تقری ما احدثوا بعدک، حبیب من نمیدانی که اینها بعد از مرگ تو چه کردند، و چه مسائل جدیدی را به نام اسلام به خورد بندگان من دادند، ارتدوا بعدک، حبیب من اینها بعد از تو از آن اسلامی که تو تبلیغ کردی برگشتند و رو برگرداندند و حبیب من اینها نه اینکه لیاقت آمدن پیش تو را ندارند و نه اینکه نباید از حوض سیراب بشوند اینها باید بروند به طرف آتش. وقتی که خدا خبر جنایات اینها را به پیغمبر میدهد رسول خدا با رنج روحی و ناراحتی برمیگردد و فریاد میزند سحقا سحقا لمن غیّر بعدی، دور باشید دور باشند دور باشند مترود باشند کسانی که بعد از من تغییر در دین من ایجاد کردند.
یک چند تا از تغییراتی که در دین ایجاد شد باز از کتاب صحیح بخاری برایتان عرض بکنم، و تفسیر فخر رازی چاپی که این روایت در جلد یازدهمش است این کتابها همه چاپهای مختلف خورده الان هم وسایل الکترونیکی راحت کرده پیدا کردن روایات را در چاپهای مختلف.
آیه ششم سوره مائده شکل وضو را کاملا بیان میکند بیابهام، إِذٰا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاٰةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرٰافِقِ ﴿المائدة، ۶﴾ این برای دو تا عضو، صورت دست غسل باید بشود، آب بریزید بشوئید، و دستتان هم همینطور الی المرافق غایت را میخواهد بگوید نه ابتدا و انتها را غایت در مغیا است، من ندارد که بگوییم صرت من البصرة الی الموفه از سر انگشتانتان تا اینجا را بشوئید، نه الی المرافق یعنی غایت در مغیا است این یک مسئله غیرقابل تردید است و اما سرتان و دو تا پایتان را وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ، مسح در آیه غیر از غسل است یعنی دو تا باب است دو تا باب.
اینجا انس ابن مالک نقل میکند که نزل القرآن بالمسح، آیه شریفه به مسح سر و قدم نازل شده و السنة بالغسل اما اینها آمدند گفتند که نه پا و دست را باید شست اصلا از نظر علم اصول خودشان، سنت در مقابل صریح قرآن تاب مقاومت دارد؟ اگر در روایت یا در سنت چیزی مخالف صریح کتاب خدا بود که خودشان به ما دستور دادند فاضربوه علی الجدار پرتش کن طرف دیوار هیچ ارزشی ندارد. این کلام بزرگان آنهاست نزل القرآن بالمسح، لا بالغسل، اگر غسلی در کار آوردند ضد قرآن مجید است این یک تغییر.
یعنی بعد از پیغمبر البته چند سال بعد از پیغمبر این تغییر را در وضو دادند، فخر رازی از ابن عباس اکرمه شعبی، انس ابن مالک، حضرت باقر، ذیل آیه ششم مائده نقل میکند که مسح درست است غسل باطل است این تغییر در وضو. و اما باز بخاری نقل میکند این هم روایت عجیبی است که ظهری میگوید من در دمشق به دیدن انس ابن مالک رفتم یبکی همینطور گریه میکرد نه اینکه یک لحظه گریه کند و بند بیاید یبکی فعل مضارع و دلالت بر استمرار هی گریه گریه گفتم چه شده؟ گریه داشته، آن هم گریه مستمر، چه شده؟ گفت ما ادرکت شیئا چیزی را نیافتم غیر هذه الصلاة که سالم مانده باشد از کل دین پیغمبر غیر از این نماز و قد ضیعت الصلاة این نماز را هم به هم ریختند و عوض کردند به هم ریختند.
بسم الله را نمیخوانند اگر هم بعضی از مذاهبشان بخواند جهرا نمیخواند احتیاطا میخواند فخر رازی در جلد اول تفسیر میگوید چقدر درباره این بسم الله علمای مذاهب ما بحث کردند بحث کردند حرف زدند، من تابع این را فخر رازی میگوید این دیگر آخوند خیلی باسوادشان است من تابع فتاوای مذاهب خودمان نیستم، من نمازم را که میخوانم هم بسم الله میگویم و هم بلند میگویم در تمام نمازها چرا؟ میگوید برای اینکه فخر رازی قرن هفتم بوده، میگوید برای اینکه علی ابن ابیطالب تمام بسم الله را میخوانده و جهرا هم میخوانده بلند و بعد این جمله زیبایی طلای بیست و چهار عیار را در جلد اول تفسیرش آورده، خیلی جالب است این جمله خیلی.
من اتخذ علیا خیلی دقت بفرمایید خیلی من اتخذ علیّا اماما فی دینه و دنیاه فقد استمسک بالعروة الوثقی، پس فخر رازی دنبال نماز ساختگی و قلابی و تغییر داده شده نرفت، و اما عمران ابن حصین میگوید من این را در جلد اول صحیح بخاری است، میگوید من یک بار آمدم به علی ابن ابیطالب اقتدا کردم، نمازی که علی خواند ذکرنا صلاة صلینا مع رسول الله دیدم این نمازهایی که دیگران میخوانند اصلا نماز پیغمبر نیست، و هم بااقتدای به امیرالمومنین یاد نمازهای زمان پیغمبر افتادم چون نماز علی مساوی با نماز پیغمبر بود و نمازهای بعد از پیغمبر همه قلابی و به هم ریخته و بینظم شده و غیر از نماز قرآن و پیغمبر است.
بقیش هم که ما در دروس خارج در تطبیق فقه شیعه فقه اهل بیت، با فقه مذاهب دیگر میفهمیم که بعد از مرگ پیغمبر کل دین را به تغییر کشیدند و یک دینی ساختند که مغز این دین جاهلیت است روکشش نه کلمه اسلام است. داخلش تلخ و دوزخ است اما ظاهرش اسمهای قشنگی دارد نماز است حج است، روزه است و موارددیگری که در فقه بیان شده مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در مدت عمر فقه و اصولشان هم در درس هم در غیردرس خیلی توجه به فقه غیر اهل بیت داشتند که از طریق آن تغییرات سلامت دین را بیشتر بتون آرمه میدیدند.
خب این مقدمه بحث، اگر خداوند مهربان اراده جعل امامت نمیکرد، انبیاء میآمدند و دین را ابلاغ میکردند و از دنیا میرفتند یکیش هم پیغمبر عظیم الشأن اسلام خدا اگر به مستحفظه قرار نمیداد که دین را حفظ بکنند و با گذشتن از جان به مردم بگویند دین این است توحید این است، نماز این است، احکام این است، حلال و حرام این است، حالا یا آشکارا بگویند غیر از اینی که ما میگوییم دین خدا نیست و باطل است یا با همین اعلامشان به مردم بگوینددین واقعی این است و آنها ساختگی و قلابی است. اگر این جعل اتفاق نمیافتاد یعنی خدا بعد از پیغمبر امامانی را اوصیایی را، معصوم قرار نمیداد یقیناامروز از دین خدا هیچ اثری نمانده بود. یقینا.
یعنی اگر امام نبود ما هم الان دینمان دین جاهلیت بود ولی با رنگ روکشی اسلام. ولی خداوند متعال در قرآن اعلام کرد إِنّٰا نَحْنُ نَزَّلْنَا اَلذِّکْرَ وَ إِنّٰا لَهُ لَحٰافِظُونَ ﴿الحجر، ۹﴾، حفظ قرآن با ولایت اهل بیت است حفظ قرآن با امامت ا هل بیت است وقتی به ابوحنیفه حضرت صادق فرمود شنیدم کلاس تفسیر قرآن باز کردی گفت بله، امام فرمودمعنی این آیه چیست؟ فِیهِ آیٰاتٌ بَیِّنٰاتٌ مَقٰامُ إِبْرٰاهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کٰانَ آمِناً ﴿آلعمران، ۹۷﴾، گفت یعنی هر حاجی بیاید مقام ابراهیم امنیت کامل دارد فرمود این آیه که در قرآن است چطور امنیت یاران عبدالله ابن زبیر و خود زبیر را کنار بیت تامین نکرد همه را کشتند، چطور تامین نکرد؟ پارسال در افتادن جرثقیل دوازده تا از ایرانیها کشته شدند همه هم کنار مقام بودند، چیست معنی این آیه؟ گفت من نمیدانم فرمود پس چطور قرآن تفسیر میکنی گفت حالا خودتان بگویید و من دخل آمنا یعنی چی؟ فرمود دخل فی ولایتنا کسی که معترف به امامت ما بشود و اقتدای به امامت ما بکند آمنا من عذاب الاستیصال فی الدنیا و عذاب الآخرة نه هر کسی برود کنار یک سنگ بنشیند کاملا از حادثه در امان است نه این نیست.
خب این امامت چیست؟ حالا خدا قرار داد مقام امامت چیست؟ برادرانم، حتما حتما برای درک عمقی مقام امامت به روایت مسلم مرزی در جلد اول اصول کافی باب الاضطرار الی الحجه مراجعه کنید امام هشتم در این روایت غوغا کرده در شناساندن مقام امام و امامت، یعنی جایگاه امام، ما روایتی را نظیر این روایت در تمام کتب حدیث نداریم. و ای کاش یک لجنهای، یک دو نفری یک یک نفری این روایت را در پانصد ششصد صفحه توضیح عمقی میداد حداقل شیعه بداند امام کیست جایگاه امامت چیست. چه کسانی به امامت انتخاب شدند وَ إِذِ اِبْتَلیٰ إِبْرٰاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمٰاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ کلمات به فرموده امام باقر که سه آیه را معید حرفشان میآورند یعنی کل تکالیف و مسئولیتهایی که بر عهده انسان است، ما ابراهیم را در معرض تمام مسئولیتهای بدنی، فکری، عقلی، قلبی روحی مالی زن و بچه و مردم قرار دادیم، فاتمهن، خالص کامل، با همت، با معرفت، با محبت، تمام تکالیف را ادا کرد ذرهای در ادای تکالیف کم نیاورد ابراهیم.
خودش را نشان داد، گفتم قٰالَ إِنِّی جٰاعِلُکَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً، تو مقدم بر کل انسانها و پیشوای همه هستی ابراهیم به من گفت قٰالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی؟ این شکل امامت آیا در نسل من هم جریان دارد؟ گفتم که جریان دارد قطع نمیشود، دلیل بر جریان داشتنش قٰالَ لاٰ یَنٰالُ عَهْدِی اَلظّٰالِمِینَ ﴿البقرة، ۱۲۴﴾ ظالم را بینداز دور خالص از ذریهات عارف از ذریه تو، عاشق از ذریه تو، موحد از ذریه تو، عملکننده به تکالیف الهیه از ذریه تو حائز این مقام هستند بله جریان دارد.
خب امامت ابراهیم در وجود مقدس حضرت جواد تجلی کامل دارد، براساس لا ینال عهدی الظالمین یعنی جریانش در افراد غیرظالم است، که نه ظلم فکری دارند نه ظلم نیتی نه عملی نه اخلاقی و به کل تکالیف هم عمل کردند.
خب حالا ببینیم ابراهیم چگونه بوده که حضرت جواد را بفهمیم چگونه بوده اواخر سوره مبارکه نحل عین امامت هویت امامت ابراهیم در ذریه معصومش در جریان بوده یعنی هر چی ابراهیم داشته انتقال پیدا کرده بیکم و زیاد. ان ابراهیم کان امة به به، این چهار تا معنا دارد یکیش این است که ابراهیم به تنهایی همه بود یک امت بود، یک معنیش این است که یک مربی واقعی بود، یک معنیش این است که سازنده یک امت سالم پاک و درجه یک بود. خب این امت بودن در حضرت جواد یقینا جلوه کامل دارد، چون خدا هم بهش خبر جریان این نوع امامت را داد، قانتا لله، او یک بندهای بود که تمام بندگیاش آمیخته به فروتنی و تواضع بود، حالا شما باید بروید در کتابها عبادت حضرت جواد را ببینید حظ میکند آدم زنده میشود آدم، جان میگیرد آدم از خواندنش چه برسد به اینکه آدم اقتداکننده هم بشود و دنبال آن بندگی سلوک بکند و حرکت بکند.
حنیفا ابراهیم یک مسلم خالص بود و لم یک من المشرکین برای یک چشم به هم زدن شرک به خدا نیاورد، موحد خالص، توحید از افق وجودش تجلی داشت عین همان توحید هم از افق وجود حضرت جواد متجلی است شاکرا لانعمه، ابراهیم هر نعمتی را بهش دادم در همان جایی هزینه کرد که خودم نقشه داده بودم، حضرت جواد هم همین بود اجتباه، من ابراهیم را به امامت انتخاب کردم خب امام جواد را هم به امامت انتخاب کردم و هداه الی صراط مستقیم، ابراهیم را در صراط مستقیم خودم قرار دادم خودم. صراط مستقیم.
حضرت جواد در صراط مستقیم است و طبق روایاتمان خود صراط مستقیم است. و آتیناه فی الدنیا حسنة، تمام خوبیهایی که در دنیا باید به یک بندهام دادم به ابراهیم دادم خب همین هم هویتا به حضرت جواد انتقال پیدا کرد و انه فی الآخرة لمن الصالحین او در قیامت از شایستگان است، این ارزشهای وجود ابراهیم البته خلاصهای از ارزشهایش فقط یک سوال میماند که ممکن است کسی الان به ذهنش رسیده باشد اگر هم نرسیده من به ذهنش تجلی بدهم که وجود مقدس حضرت جواد در سن هفت سالگی در جایگاه امامت قرار گرفت، و امام واجب الاطاعه شد، ابراهیم را میگوید بعد از اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات قال انی جائلک للناس اماما حضرت جواد را خدا کی در معرض همه تکالیف قرار داد و دید که امام جواد کل تکالیف را عارفا بتکلیف محبا للتکلیف و با همت کامل تکلیف را ادا کرد بعد امامت را به او داد خدا.
این چطوری قابل حل است خیلی آسان، بشنوید روز جمعه است برای اثبات این مسئله یک سلامی به محضر مبارک حضرت صدیقه کبری بدهیم ما را زیارت حضرت به این مسئله راهنمایی میکند السلام علیک یا ممتحنه دقت کنید سلام خدا بر تو ای خانمی که تمام امتحانهای لازم را از تو داشت، یعنی تمام تکالیف را دید تو تحقق دادی، یا ممتحنه الذی امتحنک الله خدا تو را در معرض همه تکالیف قرار داد کی؟ قبل ان یخلقک پیش از اینکه اصلا تو را به دنیا بیاورد، در علمش تو را امتحان میکرد با نور علمش، که همه تکالیف را که به تو ارائه بکند تو در مقابل تکالیف چه خواهی کرد خداوند دید که کنت تو علی ما امتحنک به صابرة، دید هر تکلیفی بعد از به دنیا آمدنت به تو ارائه بکند کامل انجام میدهی، امام جواد را هم در علم خودش دید که وقتی بیاورد در دنیا تمام تکالیف ابراهیمیه را انجام میدهد هفت سالگی بنابرعلمش امامت را به حضرت جواد واگذار کرد فدای اسمت.
ما چه سرمایههایی داریم به به، خدایا به ما چه لطفی کردی که ما را در رحم مادر همراه با عشق اهل بیت خمیرمان را درست کردی، ان این را عایشه نقل میکند از پیغمبر ان للحسین فی قلوب المومنین محبة مکنونه اولین عضوی که در جنین ساخته میشود قلب است و خدا ما جنین بودیم عشق ابی عبدالله را با قلب ما یکی کرد چه نعمتی، چه خدایی، چه قرآنی، چه پیغمبری، چه امامانی.
نظر شما