به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی است که حجت الاسلام والمسلمین داوود مهدوی زادگان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مورد حکمت سیاسی امام علی(ع) نوشته است: قَالَ: کُنْ فِی الْفِتْنَهِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ: در فتنه ها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند.(حکمت اول از نهج البلاغه)
مرحوم سید رضی بخش سوم از کتاب شریف نهج البلاغه را به گزیدهای از سخنان حکمتانه امام علی علیه السلام اختصاص داده است و اولین حکمت از این بخش همین جمله گران سنگ است. این جمله قسمتی از وصیت طولانی آن حضرت به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام است. ( مکارم شیرازی ناصر، ۱۳۹۳: ۱۲ / ۲۶ ؛ به نقل از: بحار الانوار، ج ۷۴ / ۲۳۴ ح ۳ )
مفهوم فتنه سیاسی به خلاف بحران سیاسی که بار معنایی خنثی دارد ، ضمن روایت واقع گرایانه آشوب اجتماعی، اعضای جامعه سیاسی را به مشارکت جمعی برای گذار موفق از آشوب فرا می خواند. چون کسی غیر از فتنه جویان و آشوب طلبان نیستند که خواهان توقف در فتنه و آشوب باشند. پس، سیاست دینی با فتنه نامیدن آشوب اجتماعی این توجه را می دهد که جامعه در وضعیت آزمون و امتحان دشواری قرار گرفته است و باید با برداشتن گام های معقول از این آزمون به سلامت عبور کند. اینجاست که پرسش از آن گام های معقول به میان می آید. کلام امیر مومنان علی علیه السلام در این حکمت، پاسخ به همین پرسش است.
قَالَ : کُنْ فِی الْفِتْنَهِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ : در فتنه ها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد که سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند. ( حکمت اول از نهج البلاغه )
مرحوم سید رضی بخش سوم از کتاب شریف نهج البلاغه را به گزیدهای از سخنان حکمتانه امام علی علیه السلام اختصاص داده است و اولین حکمت از این بخش همین جمله گران سنگ است. این جمله قسمتی از وصیت طولانی آن حضرت به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام است. (مکارم شیرازی ناصر، ۱۳۹۳: ۱۲ / ۲۶ ؛ به نقل از: بحارالانوار، ج ۷۴ / ۲۳۴ ح ۳ )
کمتر پیش می آید که زمانه برای جامعه سیاسی به طور یکنواخت سپری شود. بلکه همواره دچار تلاطم های شدید و ضعیف می شود. دلیل این امر، سرشت سیاسی جامعه است. سیاست، عرصه کنش های ارادی معطوف به سلطه و نظم اجتماعی است. ظهور و بروز این کنش های ارادی به دلیل ماهیت غیر انتزاعی سیاست، تعاملی است . تضارب های تلائمی یا تخاصمی از همین تعامل شکل می گیرد. فتنه به وضعیت و شرایط زمانی گفته می شود که جامعه سیاسی درگیر درجه بالایی از تعاملات تخاصمی کنش های سیاسی است. دانش سیاسی مدرن چنین وضعیتی را بحران سیاسی می خواند لکن اندیشه دینی از آن با عنوان فتنه سیاسی یاد می کند.
چنان که در قرآن کریم و کلام حضرت وصی علیه السلام از همین واژه استفاده شده است، چون از منظر سیاست دینی وقوع منازعات و تخاصمات در جامعه سیاسی به منزله آزمون و امتحان سیاسی آحاد اعضای جامعه است و فتنه در لغت و معنای عرفی به همین معنا است. فتنه در لغت به معنای قرار دادن طلا در کوره آتش است تا خالص ناخالص جدا شود و در معنای عام، هر گونه آزمایش و امتحان و بلا را گویند. شارح شیرازی به همین مناسبت، در اینجا فتنه را به آشوب اجتماعی معنا کرده است(همان: ۱۲ / ۲۳ ).
مفهوم فتنه سیاسی به خلاف بحران سیاسی که بار معنایی خنثی دارد، ضمن روایت واقع گرایانه آشوب اجتماعی، اعضای جامعه سیاسی را به مشارکت جمعی برای گذار موفق از آشوب فرا می خواند. چون کسی غیر از فتنه جویان و آشوب طلبان نیستند که خواهان توقف در فتنه و آشوب باشند. پس، سیاست دینی با فتنه نامیدن آشوب اجتماعی این توجه را می دهد که جامعه در وضعیت آزمون و امتحان دشواری قرار گرفته است و باید با برداشتن گام های معقول از این آزمون به سلامت عبور کند. اینجاست که پرسش از آن گام های معقول به میان می آید. کلام امیر مومنان علی علیه السلام در این حکمت، پاسخ به همین پرسش است.
امام علی علیه السلام گام معقول در عبور از فتنه سیاسی را با تمثیل ابن لبون بیان کرده است. ابن لبون بچه شتری است که دو سالش تمام شده وارد سه سالگی شده است. شتر ماده بزرگسال، دو ویژگی مهم دارد؛ حمل بار و تولید شیر. شتر بچه این دو ویژگی را ندارد. در این تمثیل، فرض بر این است که آحاد جامعه سیاسی قادر به دو کار ویژه حمل قدرت سیاسی و تغذیه آن هستند. مشارکت سیاسی مردم متضمن این دو کار ویژه است. فتنه سیاسی برای تداوم خود به این دو کار ویژه مردم نیاز دارد ؛ مردم با روی آوردن به فتنه، آشوب اجتماعی را حمل و تغذیه می کنند. بدین ترتیب، مردم ممکن است خود تداوم بخش فتنه و آشوب سیاسی شوند. اما گام معقول مردم برای عبور از فتنه سیاسی آن است که نه حامل فتنه شوند و نه تغذیه کننده آن. به عبارتی فتنه و آشوب را در صحنه سیاست، تنها بگذارند.
تمثیل ابن لبون برای نخبگان سیاسی و فکری جلوه بیش تری دارد. زیرا نخبه سیاسی به دلیل جایگاه و مرجعیتی که در حاکمیت سیاسی دارد، وسیله مناسبی برای حمل فتنه و آشوب به شمار می آید. حمایت های نا به جای فتنه از سوی نخبه سیاسی فرصتی برای شتر سواری فتنه جویان و آشوب طلبان است . همچنین نخبگان فکری به دلیل منزلت معنوی که در جامعه دارند، اگر مراقب سخن خود نباشند ممکن است، سخنی بر زبان جاری کنند که فتنه و آشوب را تغذیه کند.
برخی از این تمثیل حکمی چنین برداشت کرده اند که باید آحاد جامعه در وضعیت فتنه و آشوب اجتماعی انزوا طلبی و عزلت گزینی را اختیار کنند و مشارکت سیاسی را به حداقل بلکه به صفر برسانند. حال آن که این برداشت نه با آموزه های قرآنی و نه با سیره نبوی و علوی سازگار نیست. حضرت وصی علیه السلام حتی آن مدتی که مجبور به خانه نشینی شده بود دست از مواضع سیاسی خود دست برنداشته بود.
آن زمان هم که خلافت را پذیرفت، مدینه در نهایت فتنه و آشوب به سر می برد. عثمان خلیفه سوم کشته شده بود و معاویه فرزند ابوسفیان برای تصاحب فریبکارانه میراث سیاسی رسولالله صلی الله علیه و آله خیز برداشته بود. در چنین شرایطی بود که امیر مومنان علی علیه السلام به انزوا و عزلت پشت کرد و زعامت سیاسی و خلافت را پذیرفت. ابا عبدالله الحسین علیه السلام برابر فتنه یزید عزلت نشینی و انزوا را اختیار نکرد بلکه علیه فتنه قیام کرد. اگر مردم کوفه به جای همکاری با ابن زیاد یا انزوا طلبی با آن حضرت بیعت می کردند، واقعه تلخ کربلا پیش نمی آمد.
شارح خویی، میرزا حبیب الله هاشمی خویی از علمای قرن سیزدهم و چهاردهم هجری(۱۲۶۵ _ ۱۳۲۴ ق) به همین نکته اشاره دارد که غرض امام علی علیه السلام از این جمله انزوا و عزلت و استراحت در غفلت و سستی نیست بلکه مقصود حذر کردن از تعاون و یاری رساندن به دعوت کنندگان فتنه و عدم حمایت از آنان در مقاصد فاسده شان است. (هاشمی خویی میرزا حبیب الله، ۱۴۲۹ ق: ۲۱ / ۱۰).
چنانکه شارح شیرازی معاصر نیز بر همین معنا تاکید ورزیده است: از آنچه گفته شد به خوبی روشن می شود که هرگز منظور امام علیه السلام این نبوده است که اگر گروهی باطل بر ضد مومنان و طرفداران حق برخیزند نباید به حمایت مومنان حق جو برخاست؛ این سخن بر خلاف صریح قرآن است که می فرماید: " فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَی الْأُخْرَی فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلَی أَمْرِ اللَّهِ " [سوره الحجرات: ۹]؛ اگر گروهی از مسلمانان بر گروه دیگری ظلم و ستم روا داشتند ( و اصلاح در میان آن دو از طریق مسالمت آمیز امکان پذیر نشد) با جمعیت ستمگر پیکار کنید تا به سوی حق باز گردند". (مکارم شیرازی ناصر، ۱۳۹۳: ۱۲ / ۲۵ )
بنابراین، راهبرد ابن لبون بودن نخبگان سیاسی و فکری و عموم مردم، عقلانیت و بصیرت لازم برای عبور از فتنه و آشوبهای سیاسی و اجتماعی است. نباید آحاد اعضای جامعه سیاسی در مواقع فتنه حامل و انتقال دهنده و تغذیه کننده فتنه های سیاسی باشند.
نظر شما