به گزارش خبرنگار مهر، با توجه به فقدان روش «کلنگـر» در تفسیر مهمترین سوره قرآن کریم، سرانجام از پس از گذشت هزار و چهار صد سال از نزول قرآن کریم، با روش ساختارشناسی هرمنیوتیکی «ساختار سوره حمد» کشف شد.
دکتر سید سلمان صفوی رییس آکادمی مطالعات ایرانی لندن، قبلا « ساختار معنایی مثنویمعنوی» مولوی را پس از هفتصد سال(۲۰۰۵) کشف کرد که با استقبال و تحسین مثنوی شناسان درجه یک جهان نظیر پروفسور سیدحسین نصر، ویلیام چیتیک، جیمز موریس، محمد استعلامی و توفیق سبحانی مواجه شد و برنده جایزه جهانی کتاب سال شد.
کتاب «تفسیر ساختاری سوره حمد» شامل دو بخش اصلی و یازده فصل، ۳۶۱ صفحه و ۴۳ تابلوی خوشنویسی و تذهیب سوره حمد ار قرن ششم تا سیزدهم است: بخش اول «تفسیر ساختاری سوره حمد» و بخش دوم «تجلی هنری سوره حمد در هنر خوشنویسی، تذهیب و کتابت هنرمندان ایرانی طی هزار سال گذشته» است. بخش اول طی ۱۱ فصل به تبیین علمی متدولوژی تفسیر ساختاری اختصاص یافته و در فصلهای بعد به ترتیب به تفسیر سوره حمد شامل ترتیب و تسمیه نامهای سوره حمد، جامعیت سوره حمد از دیدگاه روایات، فضیلت و خواص سوره حمد، محتوای اجمالی سوره حمد، تحلیل سوره حمد بر اساس مجموعه آیات قرآن، ساختارشناسی سوره حمد با نمودارهای متعدد ساختاری، تناظر ساختاری سوره حمد و ساختار هستی، پاراللیسم سوره حمد با سوره صافات، ساختار سوره توحید، آرای مفسرین راجع به کلمات کلیدی سوره حمد و تأویلات سوره حمد از دیدگاه مفسران قرآن پرداخته شده است.
در بخش دوم کتاب پس از تحلیل پیرامون اهمیت هنر کتابت، خطاطی، و تذهیب قرآن کریم؛ سبکهای مختلف خطاطی سوره حمد، تذهیبهای متعدد و متفاوت، کتیبه های افتتاح و اختتام قرآن کریم طی قرون ۴۰۰ تا ۱۴۰۰ هـ.ق. با هدف نشان دادن «تجلی هنری سوره حمد» در طول قرنهای متمادی در تـار و پـود وجود هنرمندان ایرانی به عنوان یکی از نمادهای شاخص فرهنگ و تمدن ایرانزمین و همچنین به تصویر کشیدن جنبه تجلی جمالی سوره حمد به صورت هنری و مکتوب به عنوان جنبه قابل توجهی از فهم این سوره در بستر تاریخ هنری الهی ارائه شده است. آثار مذکور از سویی موجب حیرت انسان در مقابل عظمت جمال شناسی هنرمندان ایرانی میشود و از دیگر سو نشان دهنده میزان حضور، تأثیر و نفوذ سوره حمد در لطیفترین و عالی ترین ابعاد شعور هنرمند ایرانی است. در این آثار «تجلی جمال الهی در ناسوت الهی» به نمایش در آمده است. تابلوهای خوشنویسی های سوره حمد از کتاب ارزشمند مصحف ایران عکس برداری شده است.
بر اساس رویکرد کلنگرانه(Synoptical Approach) و روش ساختارشناسی؛ سوره حمد بیانگر «دایره وجود» است که اجمالاً قوس نزول و صعود را تبیین کرده و متشکل از دو بلوک و سه بخش است. هر بخش متشکل از یک یا چند آیه است که با همدیگر وحدت موضوعی دارند.
در بلوک اول؛ در سیر اسماء الهی از «الله» به «رحمان»، «رحیم» و «مالک» (یا مَلِک) نوعی تنزل / نزول از مرتبه اعلای ذات الهی به مراتبی دیده میشود که با نظام آفرینش نسبت مستقیم دارند. [یعنی] «رحمان» به معنای «رحمتِ عام» است که شامل حال همه موجودات میشود و «رحیم» به معنای «رحمتِ خاص» است که خداوند به برگزیدگان خویش ارزانی میدارد. سپس شأن خداوند در مقام «مالک» یا «مَلِک» به تدبیر همه امورِ نظام آفرینش به دست او تعلق دارد. این اســم به یک معنا یک اسم الهی «فروتر/ نازلتر» است، زیرا برای ظهورِ کامل این ساحت خداوند، وجود «غیر» [خدا] نیز ضرورت دارد. بدینسان این اسم نیز همانند اسم «رحیــم» به افعال الهی تعلق دارد [صفت فعلِ الهی است]. بدین معنا سیر آیات یک تا چهار، نزول نظام آفرینش از مبدأ الهی را منعکس میسازد. سپس، نیمه دوم سوره فاتحه به عروج/ صعود از نظام مخلوق به مبدأ الهی مربوط میشود.
در آیه اول ترتیب و چینش سه اسم الهی در «بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم» را میتوان اشارتی به مراتب ذات الهی در ارتباط با نظام آفرینش دانست: «الله»(خدا) اشاره به ذات، مبدأ یا «خود» [حضرت حق] است. «رَحمَن»(بخشاینده و مهرگستر) اشاره به توحید صفات خداوند است و «رَحِیــم»(مهربان) اشاره به توحید افعال خداوند دارد. در بلوک اول کلیه آیات بخش اول(آیات 1 – 4) به معرفی صفات خدا پرداختهاند و در نتیجه تمام حمدها به او مختص شده است. در این آیات برای اختصاص تمام حمدها به خدا؛ پنج کلمه ذکر شده که هر کلمه حد وسط و خلاصهای از پنج برهان است. این کلمات عبارتند از: «الله» ذات واجد جمیع صفات جمال و جلال، «رَبَّ العَالَمِینَ»، «رَحمَن»، «رَحِیم» و «مَالِک یَومِ الدّین». هر یک از این کلمات بهترین دلیل بر اختصاص حمد به آن ذات یکتای بی همتاست.
در بلوک دوم بر اساس همین اسماء و صفات در بخش دوم؛ (آیه 5) تنها او را شایسته استعانت و پرستش دانسته است. در این آیه خطاب مستقیم به خداوند در صیغه دوم شخص آغاز میشود و این تغییر مشخصی نسبت به ستایش و توصیف خداوند در (آیات 1 – 4) است.(تفاسیر ابنکثیر، قرطبی). در این آیات انسانها به صیغه اول شخص جمع؛ نه فقط به عنوان افراد بلکه همچنین به عنـوان جانشینان خداوند سخن میگویند و از جانب همه آفریدهها از خداوند یاری میخواهند. سخن گفتن با خداوند به صیغه اول شخص جمع به جای صیغه اول شخص مفرد، دلالت بر خشوع در برابر حضرت او نیز دارد.(علامه طباطبایی. تفسیر المیزان). به این دلیل که اولاً: آدمی منحصراً خود را محور قرار نمیدهد و دعوی استقلال و بی نیازی از پرودگار نمیکند و ثانیاً: میپذیرد که در نهایت تنها خداوند حق دارد خود را «من» بخواند. در بخش سوم از خدا درخواست هدایت به «صِراط مستقیم» شده است.
بنابراین در واقع بلوک دوم نتیجه بلوک اول است که وقتی تمام صفات کمال و جلال برای خداست، انسان باید برای کمال به سوی او حرکت کند و «صِرَاطِ مُستَقِیم» را بپیماید. «صِرَاطِ مُستَقِیم» راهی است که به مشاهده محامد خدا منتهی میشود. سالکان این صراط از نعمتهای الهی بهرهمندند و منحرفین از این صراط مستقیم، گمراه و مورد غضب انـد. در بلوک اول (آیات ۱-۴) با اشاره به اسماء و صفات «الله»، «رحمن»، «رحیم» و علت مبقیه جهان «رب»؛ خدا به عنوان علت فاعلی یا معطی وجود وَ با اشاره به «مالک یوم الدین» بودن؛ به عنوان علت غایی جهان معرفی می شود. در بلوک دوم (آیات ۵-۷) کیفیت اتصال معلول (انسان) به علت غایی جهان به عنوان مبدأ اعلای وجود تبیین شده است.
در بلوک اول؛ جهان لاهوت و نزول تجلیات او به مراتب پایینتر ترسیم شده و در بلوک دوم؛ برهان امکان فقری و حیثیت ربطی یا «رابطه فقری» «یَا اَیُّهَا النَّاس أَنتُمُ الفُقَراء اِلیَ الله وَ اللهُ هُوَ الغَنِیُّ الحَمِید»(سوره فاطر: آیه 15) جهان ناسوت با جهان لاهوت بیان شده است. رابطه این دو جهان که دارای مبدأ واحد است بر اساس مشکک بودن مراتب وجود یا مراتب نـور (اَللهُ نُورُالسَّمَوَاتِ وَالاَرضِ) یا تجلیات «بود» به صورت «نمود» است (لا اله الا الله. لا اله الا هو). به هر حال این آیات بیان می کند که عالم وحدت الهی و عالم کثرت در رابطه با یکدیگرند و کثرات در نهایت به امر قدسی واحد که حضرت «الله رحمن رحیم» است باز می گردند.
بلوک اول؛ ماهیت از اویی و به سوی اویی جهان را بیان میکند. (اِنَّا ِللهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ رَاجِعُون). بلوک دوم؛ طریقت سیر الی الله را بیان می کند که مترتب است بر معرفت فقه النفس، توحید عبادی و توحید عملی. مدل سیر الی الله و ارزشها و هنجارهای سیر الی الله که «صراط مستقیم» است؛ بر سنت و سیره انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین مبتنی است که خدا به آنها نعمت لقای الهی و عمل توحیدی را چشانده است. سیره و سنت انبیا در حوزه متافیزیکی دعوت به یکتاپرستی و توحید الهی نظری و عملی است و در حوزه اجتماعی اقامه عدل و قسط اجتماعی است. «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الکتَابَ وَ المِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالقِسْطِ وَ أَنزَلْنَا الحَدِیدَ فِیهِ بَأسٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعلَمَ اللهُ مَن ینصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالغَیبِ إِنَّ اللهَ قَوِی عَزِیزٌ»(سوره حدید: آیه ۲۵) بخش دوم(اِیَّاک نَعبُدُ وَ اِیَّاک نَستَعِینَ) که حلقه وصل و پارالل بخش یک و دو است؛ توحید عبادی و عملی است که گوهر دین و جوهره اصلی پیام سوره حمد و قرآن کریم است.
کتاب «تفسیر ساختاری سوره حمد» تالیف دکتر سید سلمان صفوی از سوی آکادمی مطالعات ایرانی لندن در نمایشگاه بین المللی تهران(۱۲-۲۲ اردیبهشت۱۳۹۷) بخش بین المللی برای نخستین بار عرضه می شود.
انتشارات سلمان آزاده نماینده آکادمی لندن نیز پس از نمایشگاه بین المللی کتاب آنرا در تهران عرضه می کند.
نظر شما