به گزارش خبرنگار مهر، شرح دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان به قلم حسین محمدی فام نویسنده کتاب «تاآسمان» را در ادامه می خوانید؛
اَللّهُمَّ زَیِّنی فیهِ بالسِّترِ وَ الْعَفافِ، وَاسْتُرنی فِیهِ بِلِِِباسِ الْقُنُوعِ وَالْکَفافِ، وَاحْمِلْنی فیِهِ عَلَی الْعَدْلِ وَالْإنصافِ، وَ امِنّی فیِهِ مِنْ کُلِّ ما اَخافُ، بِعِصْمَتِکَ یاعِصْمَةَ الْخائِفیِنَ.
خدایا! در این روز مرا به زیور ستر وعفاف بیارای وبه جامه قناعت وکفاف بپوشان و مرا بر طریق عدل وانصاف قرار بده و از هر چه ترسانم مرا ایمن ساز به نگهبانی خود ای نگاهدارنده خدا ترسان.
اولین موضوعی که در شرح این دعا به آن می پردازیم بحث عفاف است.
عفاف به معنای پاکدامنی و خویشتنداری[۱] و مورد عنایت ویژه اسلام است.
در قرآن کریم، از مشتقات این واژه استفاده شده است؛ آنجا که میفرماید: وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لایَجِدوُنَ نِکاحاً حتَّی یُغْنِیَهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ ؛ آنان که قدرت ازدواج ندارند باید عفت و پاکدامنی یا خویشتن داری پیشه کنند تا زمانی که خداوند از فضل خویش آنان را بینیاز سازد[۲].
در روایات مأثوره پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت (ع) نیز در مورد اهمیت عفاف تاکیدات زیادی شده است.
حضرت علی (ع) فرمودهاند: مکارم اخلاق به کمال نرسد مگر با عفاف و ایثار.[۳]
عفت در این روایات بیشتر به بطن و فرج یعنی شکم و شرمگاه مرتبط شده است.
رسول مکرم اسلام (ص) فرمودند: محبوبترین عفت نزد خداوند متعال، عفت شکم و شرمگاه است. [۴]
امام محمد باقر (ع) در بیانی شیوا در تفسیر این آیه از قرآن کریم که می فرماید: وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیْرٌ[۵]؛ لباس تقوا بهتر است. ضمن حدیثی فرمودند: منظور از لباس تقوا، عفاف و پاکدامنی است، زیرا شخص پاکدامن، اگر چه برهنه از لباس باشد عیبی از او آشکار نمیشود ولی آلودهدامن، هر چند پوشیده از لباس باشد، عیبهایش آشکار است.
آن حضرت میفرماید: وَ لِباسُ التَّقْوی ذلِکَ خَیْرٌ یعنی خویشتنداری و پاکدامنی بهتر است.[۶]
پیامبر اکرم(ص) در بیانی دیگر در خصوص عفت فرمودند: خداوند هیچ مردی را به زیوری بهتر از عفت شکم، نیاراست. [۷]
دومین بحثی که به آن می پردازیم اهمیت قناعت است.
واژه قانع یک بار در قرآن کریم و در آیه ۳۶ سوره مبارکه حج به کار رفته است.
حضرت امام صادق(ع) در تفسیر این آیه در ترجمه کلمه قانع فرمودهاند: قانع کسی است که هر چیز برایش بفرستی، هر چند یک تکه گوشت باشد قناعت میکند.[۸]
اما روایات دیگری در خصوص اهمیت صفت عالی قناعت که در اینجا ذکر می کنیم:
از رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده که فرمودند: قناعت، برکت است[۹].
امام علی (ع) نیز فرمودند: آفت پارسایی، کمیِ قناعت است. [۱۰]
آن حضرت در بیانی دیگر فرمودند: زیباییِ زندگی،به قناعت است.[۱۱]
پیامبر اسلام(ص) در روایتی اینچنین به قناعت دستور فرمودند: به آنچه به تو رسیده، قناعت کن، تا کار حسابرسی بر تو آسان گردد.[۱۲]
و امیرالمؤمنین علی (ع) ارزش قناعت را این گونه معرفی نمودند: وقتی خداوند خوبی بندهای را بخواهد، به او قناعت عطا میکند.[۱۳]
حضرت امام صادق (ع)نیز ضمن حدیثی، به فایده و اثر قناعت اشاره میفرمایند: انسانِ دیندار میاندیشد و در نتیجه آرامش او را فرا میگیرد و... قناعت میورزد و به سبب آن [از مردم] بینیاز و به آنچه به او داده شده، خشنود میشود.[۱۴]
انصاف داشتن و منصفانه رفتار کردن حاجت دیگر ما در دعای این روز است.
انصاف یک امتیاز اخلاقی ویژه و آن قدر دارای اهمیت است که روایات زیادی را به خود اختصاص داده و مورد تأکید معصومین(ع) می باشد.دراینجا به ذکر برخی از آنان میپردازیم:
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند: نظام دین به دو چیز است؛ انصاف داشتنت و مواسات نسبت به برادرانت.[۱۵]
حضرت در حدیث دیگری می فرماید: بزرگترین پاداش، پاداشِ انصاف است. [۱۶]
امام صادق (ع) در کلام نورانی شان به اهمیت انصاف اشاره ومی فرمایند: سه چیز است که هر کس یکی از آنها را به درگاه خداوند بَرَد، خدا بهشت را بر او واجب میگرداند: ۱- انفاق در حال تنگدستی، ۲- خوشرویی با همه مردم ۳- انصاف نشان دادن از خود.[۱۷]
در روایات مختلفی از حضرت امیر (ع) از انصاف به برترین خصلت ، زیور زمامداری ، مایه الفت دلها ، مایه دوام محبت و خصلت بزرگان تعبیر شده است. [۱۸]
در روایات متعددی حتی به انصاف داشتن با کسی که در مورد ما جانب انصاف را رعایت نکرده است سفارش شدهایم.
امام علی (ع) فرمودند: مؤمن [حتی] با کسی که نسبت به او انصاف به خرج نمیدهد، با انصاف عمل میکند.
همچنین ایشان فرمودند: عادلترین مردم کسی است که در حق ستمکنندهاش، با انصاف عمل کند. [۱۹]
[۱] فرهنگ ابجدی، ص۲۴۰
[۲] سوره مبارکه نور، آیه ۳۳
[۳] غررالحکم، ح ۱۰۷۴۵
[۴] تنبیهالخواطر،ج ۲، ص ۳۰
[۵] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۶
[۶] تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۲۶
[۷]میزان الحکمه، ح ۸۲۱۸
[۸]المیزان، ج ۱۴، ص ۵۳۷
[۹] میزان الحکمه، ج ۱، ص ۵۴۵
[۱۰] همان، ج ۱، ص ۱۸۰
[۱۱] غرر الحکم،ح ۴۷۴۹
[۱۲] اعلامالدین، ص ۳۴۴
[۱۳] میزان الحکمه، ح ۵۵۹۹
[۱۴] میزان الحکمه ، ح ۶۴۵۲
[۱۵] همان، ح ۵۴۸
[۱۶] غررالحکم، ح ۳۳۸۷
[۱۷] الکافی، ج ۲، ص ۱۰۳
[۱۸] میزان الحکمه، ج ۱۲، ص ۲۲۴
۲ همان، ج ۱۲، ص ۲۲۶
نظر شما