خبرگزاری مهر - گروه استانها، سمیه اسماعیلزاده : اینجا دهستان کسلیان از توابع شهرستان سوادکوه و اکنون زمان شروع کوچ چندروزه یکی از گلهها است. سپیده که دمید، باروبنه بر روی اسبها قرار گرفت و سگهای گله واقواقکنان در پیش و پس گله میدویدند و با دود اسپند و فریاد «هی هی» گلهداران کوچ آغاز شد. در مسیر، گوسالهها پیشاپیش گله، جستوخیزکنان با عبور گاهوبیگاه هر ماشین در جاده میرمند و از گله جدا میشوند و سختی کار کوچ را دوچندان میکنند.
پس از طی مسیری چندساعته، گله گاوها به رودخانهای رسید و گلهداران توقف کردند تا هم خود استراحتی کرده باشند و هم گاوها از آب رودخانه سیر بنوشد و برای من هم فرصتی مهیا میشود تا با آنها به گفتگو بنشینم.
از چهارنفری که کنار رودخانه نشسته بودند، سرانجام میان خود توافق میکنند که مدامشان بهتر میتواند حرف بزند، کسی که چهرهاش آشنا است و خودش میگوید که چند سال قبل یکی از نوازندگان کارناوال نوروزیای بوده که از او مصاحبه گرفتهام. خود را میلاد قهاری معرفی میکند و در گفتگو با خبرنگار مهر میگوید: اصالت و پیشینه ما دامداری بوده و پدرم نیز به همین کار مشغول است و من نیز حدود ده سالی میشود که همراه با پدرم در این پیشه هستم.
به همراه پدر و برادرانش ازجمله دامداران کوچ رو شهرستان هستند و در ادامه حرفهایش میگوید: هرچند دیگر اکنون دامپروری به این شکل بسیار کم شده است اما ما زمستانها در دهستان کسلیان هستیم و اواخر بهار، پیاده به سمت ارتفاعات شلفین میرویم.
کسب رزق حلال را مهمتر از سختی شغل میداند و میگوید: هر فصلی برای دامدار سختی خاص خود را دارد اما این پیشه، اصالت ما است و برای کسب روزی حلال آن را ادامه میدهیم.
درباره مسیر کوچ و سختیهایش میگوید: اگر همهچیز خوب پیش برود و به مشکلی برنخوریم، زمان کوچ سه یا چهار روز طول میکشد و در طی مسیر علاوه بر خستگی راه، یکی از مهمترین سختیها، عبور دام از جادهها خصوصاً جاده اصلی و پرتردد است چراکه عبور ماشین دام را بسیار میترساند و گاه مخاطراتی را هم پیش میآورد.
این جوان دامدار در کنار دامداری یکی از هنرمندان عرصه موسیقی منطقه است که از ۸ سالگی نواختن للهوا، سرنا و قرهنی را شروع کرده است و اکنون چند سالی است که دوتار هم مینوازد. هرچند در همین شهرستان میتوانست در برخی کارخانهها کار کند اما دامداری را انتخاب کرده است چراکه عقیده دارد دامداری و در مراتع و جنگل بودن بیشتر به حال و هوای موسیقی میخورد.
میلاد حرفهایش را اینگونه ادامه میدهد: ساززدن در دل طبیعت لذت خاصی دارد و هنگامیکه پیش دام و در طبیعت هستم، آزادی بیشتری برای نواختن دارم تا اگر در کارخانه یا شرکتی کار میکردم.
پیشه ما دامداری و روزی ما در جنگل است و انصاف نیست که ما را از جنگل بیرون کنند درحالیکه تا وقتی ما اینجا هستیم، پرچینها سالم است و کسی نمیتواند غیرقانونی وارد جنگل شود
در تمام طول مصاحبه، پدر میلاد افسار اسب به دست، روبروی گله که در رودخانه پخششده بودند ایستاده بود و آنها را میپایید و وقتی به سمتش میروم با صدایی بلند که انگار به دنبال فریادرسی است، شروع به صحبت میکند و از دردهایش با خبرنگار مهر میگوید: من کیومرث قهاری هستم و قرنهاست که پیشه ما دامداری و روزی ما در جنگل است و انصاف نیست که ما را از جنگل بیرون کنند درحالیکه تا وقتی ما اینجا هستیم، پرچینها سالم است و کسی نمیتواند غیرقانونی وارد جنگل شود.
قهاری با اشاره به سختیهای دامداری و بابیان اینکه زندگی او و هر پنج فرزندش از این راه تأمین میشود، میگوید: راضی هستیم که همین دام را با سختی داشته باشیم، هیچکدام از فرزندانم کار دولتی ندارند و به پشتوانه همین دام زندگی همه ما پیش میرود.
وی ادامه میدهد: زندگی ما بسیار سخت میگذرد اما مجبوریم و چارهای نداریم چراکه نمیخواهیم صدایمان را بلند کنیم تا مبادا به کشور لطمهای وارد شود.
گله گاوها که در مسیر جنگل به راه میافتد، از آنها جدا میشوم تا در مقصد سفر که مراتع ارتفاعات شهرستان سوادکوه است با یکی دیگر از دامداران منطقه به گفتگو بنشینم. اسدالله پولادی، یکی از گلهداران ساحلنشین جویباری است که گوسفندانش را برای ییلاق به مراتع کوهستانی سوادکوه میآورد، اما اکنون جزو افرادی است که مسیر پنجروزه کوچ قشلاق به ییلاق را با ماشین و ظرف چند ساعت طی میکند و در گفتگو با خبرنگار مهر میگوید: از حیاط خانه گوسفندان را سوار ماشین میکنیم و بدون اینکه در مسیر توقف کنیم و منظرهای را ببینیم، چند ساعت بعد در مراتع ییلاقی سرخآباد هستیم.
انگار راحتی کوچ به بهای صفای همنشینیها تمامشده است، نکتهای که میتوان از حرفهای این دامدار ۸۰ ساله دریافت، وقتیکه با حسرت میگوید: هرچند کوچ با ماشین راحتی دارد و نسل امروز بیشتر به دنبال راحتی است اما آن منزلبهمنزل رفتن طی چند روز، دوستان و همکاران را در هر منزل دیدن و شبنشینی و گپزنی با آنها صفای دیگری داشت.
فرزندانش اما عقیده دارند که دیگر همین کوچها هم نباشد و به سمت دامداری یکجانشینی و پرواربندی بروند که صرف اقتصادی بیشتری دارند اما او عقیده دارد که وجود دامدار در مراتع ییلاقی نوعی آبادی است و دامدار که در مراتع نباشد، مراتع جولانگاه گرگها میشود و دیگر حتی کسی نمیتواند به اینجا بیاید و از این زیباییها لذت ببرد.
به گزارش مهر، بسیاری از کودکان دیروز شهرهای کوچک و کوهستانی مازندران، خاطره کوچ دامها را از کوچه و خیابانهای شهرشان به یاد دارند، شهرهایی که سبک زندگی شهری و روستایی را توأمان در خود داشتهاند. در مسیر مدرسه، به ناگاه همهمهای از دور به گوش میرسید و گله گاوها با شاخهای بلندشان پدیدار میشدند. صدای واقواق سگها با دندانهای تیزشان، صدای زنگولههای بزرگ و کوچک و "ماما" کردن گاوها و "هیهی" گلهداران و ضربه سم گله بر سنگفرش خیابانها و ترس و واهمه کودکان مدرسه از این هیاهو و جستن در باز خانهای برای فرار، خاطرهای شبیه به قصههاست و امروز کمتر کودکی میتواند از نزدیک آن را لمس کند.
تغییرات سبک زندگی در چند دهه گذشته، سختی عبورومرور دامها بهواسطه شرایط زندگی شهری و کاربست تکنولوژی، موجب شده تا برخی از دامداران یکجانشینی اختیار کنند و بسیاری از چوپانان مسیر کوچ را با ماشین طی کرده و گوسفندان سوار بر ماشینهای باربر جابجا شوند و اینها دلایلی است تا سنت کوچ به نسبت گذشته بسیار کمرنگتر شود. بااینحال، هنوز هم بسیاری از گاوداران سوادکوهی، اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد، پای پیاده همراه بادام مسیر چندروزه قشلاق به ییلاق را طی میکنند و سبک زندگیای را ادامه میدهند که شاید بتوان گفت یکی از دیرینهترین و سنتیترین شیوههای زیستن در این جهان مدرن است.
نظر شما