به گزارش خبرگزاری مهر ، کمیته استرداد اموال تاریخی و فرهنگی ایران با صدور بیانیه ای اعلام کرد : از سوی دیگر سازمان میراث فرهنگی کشور مسئول انحصاری تمامی امور حقوقی مربوط به دعاوی کیفری علیه متخلفین ناظر بر میراث فرهنگی به عنوان مدعی است .نتیجه تحقیقات کمیته نشان می دهد که این سازمان طی سالهای گذشته در انجام وظایف محوله کوتاهی و احمال بسیار کرده است و چنانچه در طول آن سال به وظایف قانونی خود عمل می کرد قطعا سرنوشت گل نبشته های فوق به این مرحله نمی رسید درواقع پس از گذشت 71 سال همچنان اطلاعات جامعی از این الواح در سازمان وجود ندارد .
گرچه بخش اعظم سوء مدیریت سازمان میراث فرهنگی مربوط به قبل از انقلاب اسلامی است به مواردی از اهمال در سالهای اخیر نیزمشاهده شده است که بشرح ذیل هستند :
1- تنظیم تفاهمنامه با موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو در سال 1383 پیرامون استرداد 30 قطعه از الواح امانت داده شده که مفاد مندرج در نسخه فارسی و انگلیسی تفاهم نامه مذکور دارای تفاوتهای فاحش محتوایی است. از طرفی به دلیل آنکه مقامات دو طرف روی برگهای جداگانه امضا کرده اند اعتبار حقوقی این تفاهم نامه نیز زیر سوال است. البته باتوجه به اظهارات گیل اشتاین رئیس موسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو در مورخه 40/28/2004 قبل از سفر به تهران در یک مصاحبه مطبوعاتی مبنی بر اینکه در پی دعوت سازمان میراث فرهنگی ایران موسسه شرق شناسی پیش نویس یک توافق همکاری تحقیقاتی 5 ساله را ارائه کرده است ممکن است اصل نسخ تفاهم نامه مبادله شده چیز دیگری باشد که تلاش های کمیته برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه تاکنون بی نتیجه مانده و مسئولان پژوهشکده باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی نیز به سادگی از ارائه اطلاعات دقیق در این زمینه طفره میروند.
2- آنچه در سال 1383 به عنوان 300 لوح تحویل ایران شده است در مقایسه با آنچه که در آمریکا مورد مطالعه قرار گرفته جزء ناچیزی به شمار می آید. طبق مطالعات بخش علمی کمیته، 300 لوح شامل الواح منقوشی هستند که نتایج مطالعات آنها در جلد یکم از مجموعه چهار جلدی مطالعات استالپر سال 1997 منتشر شده است. استالپر در این مجموعه چهار جلدی اظهار داشته که حدود 2062 لوح از مجموع کل الواح مجموعه کاملا مطالعه و دیجیتالی شدهاند. این در حالی است که معلوم نیست چرا تنها 300 قطعه از الواح امانی در سال 1383 به ایران عودت داده شده است و چرا مقامات ایرانی به این تعداد بسنده کرده اند. علاوه بر این طبق اسناد منتشره از سوی موسسه شرق شانسی این بخش از مطالعات در سال 1376 پایان یافته است ضمن آنکه هیچ یک از مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی اقدامی در جهت تعیین اصالت این 300 لوح مسترد شده انجام ندادند.
3- کمیته مردمی از زمان تأسیس در ارتباط با موضوع مطالعه موسسه شرق شناسی بر روی الواح امانت داده شده نیز آمار دقیق این الواح تلاش هایی به عمل آورده است اما به رغم مکاتبات متعدد با موسسه شرق شناسی و همچنین پیگیری از مجاری قانونی سازمان میراث فرهنگی همواره طرین از اعلام دقیق جزییات مطالعاتی پرونده خودداری کردهاند. ظاهرا علت این امر از جانب سازمان میراث فرهنگی فقدان اطلاعات لازم و یا نبود نظام پییگری بوده است زیرا در بیرون از ایران نتایج بخشی از مطالعات در نشریات رسمی موسسه شرق شناسی منتشر شده است. در مورد تعداد کل الواح نیز موسسه شرق شناسی پس از 71 سال همچنان ادعا می کند که اطلاعات دقیقی در این باره ندارد. با این وجود از بین مصاحبه ها و گفتگوهای منتشره چنین بر می آید که تعدا الواح سالم و قابل مطالعه موجود در موسسه شرق شناسی بالغ بر 5000 لوح است.
4- به طور کلی بی توجهی به آثار تمدنی ایران پیش از هخامنشیان که قرنی است بر اساس تفاسیر نادرست آثار پیش از تاریخ خوانده میشوند یک آفت بسیار خطرناک و مخرب رای جامعه علمی کشور عموم مردم ایران و مدیران دستگاههای مسئول به شمار میآید. طی سده اخیر و براساس تفاسیر سیاسی و غیرعلمی شرق شناسان و باستان شناسان بیگانه مبنای تاریخ تمدن ایران به جای 7000 ساله، 2500 ساله معرفی شده و آثار پیش از هخامنشی به عنوان آثار پیش از تاریخ عمدتا به امان خدا رها شده و در طول قرن اخیر در تیول قاچاقچیان وحفاران غیرمجاز قرار گرفته است و تمام توجه بدنه روشنفکری ایران و سازمان میراث فرهنگی نسبت به آثار ایران باستان وسیعا به آثار دوره هخامنشیان تا پایان ساسانیان معطوف شده است به همین دلیل مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی در برابر غارت و تخریب آشکار و بی نهایت گسترده منطقه جیرفت که 2 سال تمام ادامه می یابد خاموشی عمده پیشه می کنند اما در مقابل احتمال آسیب آثار هخامنشی در هر زمان همچون مورد اخیر ساخت سد سیوند به طور گستردهای واکنش نشان می دهند. از بین بردن این آفت فکری مخرب با توجه به تمامی اجزای تاریخ و تمدن وفرهنگ مردم ایارن در سراسر دورانها احتیاج به یک عزم و بینش ملی دارد که این کمیته به سهم خود در راه دستیابی به آن تلاش می کند.
یکی از نکات مهم در این پرونده فارغ از موضوع دادگاه عملکرد موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو است کمیته مردمی استرداد اموال تاریخی با استناد به سوابق همکاریهای تحقیقاتی ایران با موسسات باستانشناسی خارج از کشور در این زمنیه نکات مهمی را یاد آور می شود :
الف- نتایج بررسیهای برخی از محققان داخلی نشان می دهد که از زمان آغاز حفاری های منطقه تخت جمشید از سوی باستان شناسان موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو در دوره رضاخان موارد متعدد و مهیبی از تخریب عمده و آگاهانه آثار تاریخی این منطقه و نواحی مجاور آن با هدف نابودی و امحاء کامل آثار تمدن های پیش از هخامنشیان در راستای تدوین تواریخ سلطنت محور و هخامنشی محور برای سرزمین کهنسال ایران صورت گرفته است. اما متأسفانه تا این زمان محققان و مسئولان ایران به این نتایج بی توجهی نشان داده اند و بدون بررسی عملکرد این موسسه در دهه های گذشته بر اساس نتایج تحقیقات تازه همچنان و به انحاء مختلف پای باستان شناسان موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو را به ایران باز می کنند و با مبنا قراردادن ظواهر علمی کار باستان شناسی طرح چنین مسائلی با زدن برچسب سیاسی بر آنها مخدوش نموده و از توجه به آن جلوگیری به عمل می آورند.
ب - در گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی آمده است: فرستادن اولین گروه های متخصص باستان شناسی به کشورهای دارای سابقه تمدنی طولانی همواره به قصد غارت و تصاحب اموال تاریخی این سرزمینها بوده است و امروزه نیز با شیوه های جدید همان مقاصد می توانند دنبال شوند. این مرکز پیرو این هشدار به کاروان نمایشگاهی 7 هزار سال هنر ایران که طی سال های 1380 تا 1384 در کشورهای اروپایی برگزار شد اشار کرد و افزود: در جریان راه ا ندازی کاروان مزبور آسیب فراوانی به میراث فرهنگی کشور وارد آمد از جمله مفقود شدن یک سناق مفرغی لرستان که البته هیچگونه نگرانی را در بین مسئولین مربوطه ایجادنکرد محتوای این گزارش بر تداوم روند چنگ اندازهای غرب بر میراث فرهنگی و ملی ایران زمین حتی در دوران پس از انقلاب اسلامی دلالت دارد. به علاوه با توجه به اینکه طبق گفته دکتر عزت الله نگهبان در دوران پیش از انقلاب جام طلای مارلیک برای نمایش در نمایشگاهی در آمریکا از ایران خارج شده و سپس نمونه بدلی آن به ایران بازگردانده شد! هیچ اقدامی در جهت تعیین اصالت اشیای تاریخ و بعضا منحصر به فرد خارج شده از ایران یا بیمه کردن آنها از سوی مسئولان وقت سازمان میراث فرهنگی صورت نگرفت.
ج- به اعتقاد کمیته موسسه شرق شناسی شیکاگو در پرونده الواح عیلامی، مجرم اصلی به حساب می آید زیرا در صورتی که ای موسسه درست عمل کرده و گزارش نوبه ای و استرداد الواح مطالعه شده را در صدر اهداف خود پیگیری می کرد، اکنون گرفتار ادعاهای غیرقانونی گروهی از صهیونیستها نمی شدیم و برای دستیابی به اموال فرهنگی و تاریخی خویش که ناشیانه به امانت سپرده ایم در پیچ و خم دستگاه قضائی ناعادلانه آمریکا قرار نمی گرفتیم. ما معتقدیم در شرایط حاضر سنگ این دانشگاه را به بهانه علم یا در پوشش علم به سینه زدن از سوی برخی مسئولان سازمان میراث فرهنگی، خود نوعی شراکت در این جرم عظیم است. یادآور می شود که این دانشگاه همواره در ادبیات کلامی خود نگاه مالکانه ای به موضوع داشته و از واژگانی در زبان انگلیسی استفاده می کند که کاربرد دوگانه دارند.
علاوه بر این در مصاحبه گیل اشتاین به نوعی اشاره شده است به اینکه استرداد این الواح منوط به تداوم فعالیتهای تحقیقاتی و باستانشناسی موسسه مزبور در ایران است .
اینک باتوجه به جوانب مختلف قضیه به زعم کمیته احتمال می رود یک سوی این سناریوی صهیونیستی، دانشگاه شیکاگو قرار داشته باشد که در ابتدا با ژستی عدالت طلبانه به میدان آمده تا در نهایت در صورت صدور حکم علیه ایران خود را به عنوان خریدار معرفی و با این ترفند، مالکیت قطعی بر الواح را احزار کند. جالب آنکه موزه فیلد نیز که بخشی از اموال تاریخی ایران را در اختیار دارد ادعای مالکیت بر آن اموال را مطرح و خود را از مسیر دادگاه خارج کرده است.
د- بنابر مطالب پیش گفته کمیته مردمی هدف اصلی خود را تلاش برای استرداد این اموال به داخل کشور می داند و رفع توقیف را پایان ماجرا ندانسته و باتمام امکانات در جهت عودت این الواح به ملت بزرگ ایران اسلامی اصرار می ورزد.
نظر شما