به گزارش خبرگزاری مهر، آمریکا بدون توجه به دیدگاه کارشناسان، سیاستهای خود را سردرگم درمنطقه خاورمیانه به پیش می برد. بعضی از این سیاستها همانند تغییر ساختار سیاسی عراق برای بازیگران منطقه ای سودمند و برای برخی ناخوشایند بوده است .
عده ای ازمخالفان سیاست های واشنگتن بر این نظر هستند که دولتمردان آمریکا در پیشبرد اهداف خود شکست خورده اند. نا امنی درعراق استدلال این گروه است.
اما موافقان سیاست های کاخ سفید، سرنگونی حکومتهای خودکامه ای مانند صدام، ترویج دموکراسی و سرکوب گروههای تروریستی را از موفقیتهای آمریکا قلمداد می کنند .
نکته ای که نباید آن را کتمان کرد این است که دولت آمریکا به دلیل پشتوانه اقتصادی سیاسی و نظامی قوی که درعرصه بین الملل در یک سده اخیر برای خود فراهم نموده است از قدرت چانه زنی بالایی برخوردار گردیده که به واسطه آن توانسته است بیش از گذشته سیاستهای خود خواهانه خود را به پیش ببرد. بی توجهی به نظر اعضای شورای امنیت در جنگ دوم عراق نمونه بارز در این زمینه به شمار می رود .
آمریکا بدون توجه به مشکلات عملی شدن برنامه های خود، وارد عراق شد و به همین دلیل با وجود سرنگون کردن صدام نتوانست در مراحل بعدی بویژه ایجاد امنیت موفق شود.
نومحافظه کاران در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده موفق عمل نکردند، اما با استفاده ابزاری از برخی حوادث مانند سقوط صدام، روی کار آمدن دولت المالکی و با دادن امتیاز و چانه زنی حمایت سایر کشورهای شورای امنیت رابدست آورند.
آنچه محور اصلی این مقال است نگاه واقع گرایانه به سیاست های آمریکا است، به خصوص اینکه واشنگتن از اقدامات گذشته خود برای پیشبرد سیاست های آینده بهره می گیرد.
تجربه تاریخی درنظام بین الملل نشان می دهد بازیگرانی قادربه حفظ موجودیت خود درعرصه بین الملل هستند که تصمیم گیریهای عقلایی درمواجهه با واقعیتها اتخاذ می کنند. شکست آمریکا درمسائل عراق به ویژه در بعد امنیتی، نباید منجربه دورشدن کارشناسان و دولتمردان ازنگاه واقع گرایانه به سیاست های آمریکا درمنطقه وعراق شود.
نظر شما