به فاصله یک سال او در "پرنده کوچک خوشبختی" همین مضمون را در رابطه یک دختر و معلم طرح می کند. هر چند خاستگاه و منشأ گنگ شدن دختر با کودک فیلم "رابطه" متفاوت است، ولی باز هم تأکید بر شکل گیری رابطه ای که می تواند به نوعی مشکل کودک را حل کند، تم مشترک این دو فیلم است. باز هم پرداخت و بزرگنمایی بار احساسی موقعیت چیده شده به کمک تأثیرگذاری فیلم می آید.
"زمان از دست رفته" و "عبور از غبار" دو فیلم بعدی او در یک سال هستند که اولی باز هم به کودکان و این بار مسئله فرزندخواندگی می پردازد. "عبور از غبار" مهجورترین و به نوعی ملموس ترین فیلم کارنامه درخشنده است که از تصنع و احساسات زدگی به دور است و به تم مشترک و مورد علاقه این فیلمساز می پردازد. این بار شکل گیری رابطه میان معلم و دانش آموز صرفاً منجر به حل معضل و مشکل شاگرد نمی شود، بلکه این بار معلم است که به نوعی گشایش می رسد.
شمعی در باد
جالبتر اینکه این گشایش بر اساس شکل گیری رابطه ای مطابق با الگوهای کلاسیک، میان معلم و شاگردی است که دچار نوعی تضاد و درگیری بوده اند. تأکید بر غربت معلم و همسرش که بیماری زن آن را برجسته تر می کند، موقعیتی بحرانی برای آنها تدارک می بیند که سرانجام به دست مادر همان شاگرد مسئله دار حل می شود و به نوعی پیام انسانی در خود دارد.
"عشق بدون مرز" با مضمون کودکانی که در کش و قوس کشمکش های پدر و مادر دچار لطمه می شوند و با نگاه به بازتاب زندگی در غرب و مسائل برخاسته از آن بر زندگی کودکان، فیلمی تا حدی نامعمول در کارنامه درخشنده محسوب می شود. پس از آن فیلم "شمعی در باد" با تغییر تمرکز فیلمساز از رابطه کودک و معلم، به دوران جوانی و معضلات روز آن توجه دارد.
در این فیلم معضل استفاده از قرص های روانگردان در زندگی یک جوان (فرزین) مورد تحلیل قرار می گیرد که پدر و مادرش از هم جدا شده اند و رابطه عاطفی جدید مادر، فرزین را وارد بحرانی می کند که پایانش پناه بردن به دوستان ناباب و اعتیاد مدرن است. در این فیلم می توان رد پای رابطه بین استاد و شاگرد را که منجر به ازدواج نامعقول پدر و مادر فرزین شده مورد توجه قرار داد و البته کودک همیشگی فیلم های درخشنده که حالا به جوانی و مسائل خاص این دوران رسیده است.
"رویای خیس" مقطع نوجوانی زندگی (آرش) و مختصات ویژه این دوران را به عنوان بستر قصه انتخاب کرده است. دورانی که به زعم درخشنده از پیچیدگی های خاصی نسبت به نوجوانی دختران برخوردار است. بازتاب کشمکش های پدر و مادر این بار در پناه بردن آرش به عشقی ناآگاهانه بروز می کند.
این بار هم تم مشترک رابطه عاطفی مادر است که آرش را دچار بحران و پناه بردن به تنهایی پدر می کند. فیلمساز بدون آنکه سعی کند به گرایش عاطفی مادر سویه و جهت خاصی بدهد، درست مانند "شمعی در باد"، بیشتر سعی دارد مخاطب را به ارزیابی وادارد. این بار بر خلاف "شمعی ..." مادر از زندگی جدید خود چشم می پوشد تا شرایط را برای آرش راحت تر کند و در انتها برای هدف مشترکشان (آرش) به همراهی با پدر می رسد.
فیلم با تغییری اساسی در پایان، نسبت به نسخه نمایش داده شده در جشنواره فجر سال گذشته، به پایانی تراژیک می رسد. پایانی که بیشتر از پرداختن به تابوها می آید تا نیاز داستانی. در شخصیت پردازی افراد جز آرش که نوجوانی با مسائلی خاص طراحی شده، بیشتر به خصوصیات تیپیک رجوع شده: پدر و مادر دختر (نازنین) نمونه چنین رویکردی هستند که برخاسته از تفکر سنتی است، هر چند این رویکرد در کنار اشتغال نازنین به نواختن پیانو و ... می تواند آنها را به نوعی سنت زده هایی معرفی کند که قصد دارند روشنفکرنمایی کنند، اما عملاً توان آن را ندارند.
در مورد شخصیت پردازی پدر آرش سعی شده با تکیه بر قصه فرعی و گذشته او، این شخصیت بعد پیدا کند و عملکرد غیرسنتی اش ریشه در تجربه گذشته او داشته باشد. گذشته ای که در اتاقی قفل زده شده تا در موقع لزوم گشوده شود.
هر چند همواره بر جلوه های نمایشی در واقعگراترین موضوعات تأکید می شود، ولی باید توجه داشت که پرداخت نمایشی پررنگ هم می تواند منجر به خودنمایی لزومات نمایش و سینما شود. از یک جنس بودن مسئله پدر و آرش می تواند در محکم شدن رابطه از هم گسیخته آنها نقش موثری داشته باشد، ولی این تقارن همه جانبه که در نسخه فعلی به چشم می خورد جنبه واقعگرایی فیلمی را که وابسته به این رئالیسم است، تحت تأثیر قرار می دهد.
رویای خیس
به علاوه گذشته ای که برای پدر به تصویر درمی آید، بسیار ذهنی و شخصی است. در جغرافیایی نامعلوم با پوشش های ناآشنا و ... که متأسفانه در علل ناکامی پدر در عشق جوانی هم به موارد عامی پرداخته شده و به نظر می آید کوتاهترین راه برای گذر سریع از قصه فرعی و بازگشت به روایت زمان حال است.
"رویای خیس" با اینکه موضوع حساس و ظریفی را محور قرار داده، در جزئیات و پرداخت، ظرافت کمتری را در نظر گرفته است. به خصوص در روند دیالوگ ها و اتفاقاتی که منجر به فرار دو نوجوان و گرفتاری در دره می شود. به همین جهت است که نگاه احساسات زده آن تا حد زیادی موضوع حساس مطرح شده را تحت تأثیر قرار می دهد و کمرنگ می کند.
نظر شما