پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۱۵ تیر ۱۳۹۷، ۸:۵۱

یادداشتی از حسین‌علی رمضانی؛

صیانت از قلم/ قلمی برای وحدت و قلمی برای کثرت

صیانت از قلم/ قلمی برای وحدت و قلمی برای کثرت

قلم همچون زبان دارای آفت­هایی است که نشان از فساد آن دارد. فساد زبان که در بسیاری از روایات بدان اشاره شده گاه به هفتاد بند می­ رسد. به موازات آن قلم نیز چنین آفت­هایی را به خود می ­گیرد.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است که به قلم حسین­علی رمضانی، مدرس دانشگاه و کارشناس علوم انسانی به مناسبت ۱۴ تیرماه روز قلم نگاشته است:

کلمات الهی؛ همه عالم از کل تا جزء را در برگرفته است و پدیده ­ها حامل این کلمات حضرت حق باری تعالی هستند و انسان به عنوان "حیوان ناطق" این کلمات را با ابزار معرفتی عقل و منطق به شکار خود در می ­آورد. کلمات طبق سنت الهی به دو طیف طیّب و خبیث قابل تفکیک می­ باشد. کلامی طیّب که اصل آن بر ثابتات و دعوت به وحدت اجزای هستی استوار است و ثمرات آن تا آسمان­ ها گسترده می­ شود."أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ" کلامی در مقابل که خبیث بوده و قراری بر آن نمی ­باشد و بر پایه اصل "تغییر"(Change)"وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الارْضِ مَالَهَا مِنْ قَرَارٍ..." به دنبال کثرات و در ادامه دعوت به تکاثر اجزای هستی می ­باشد.

کلام؛ حقیقتی است از "کُنْ فَیَکُونَ" که درک ماهیت آن ناممکن، تا شکل­ گیری تمدنی از جنس انسان که بر پایه نطق شفاهی و مدوّن استوار می­ باشد. کلام؛ حامل معناست و ابزار انتقال کلام؛ قلم "ن وَ اَلْقَلَمِ وَ ماَ یَسْطُرُونَ" و زبان می ­باشد؛ قلمی که مدون و سطر سطر بر صفحه­ای ثبت می­شود و زبانی که شفاهاً بیانش در صفحه هستی ضبط می­ گردد و این دو طبق قانون "ماند" تا ابد ماندگار خواهند ماند و فنایی برای آن متصور نیست. آن زمان که اعضا و جوارح شروع به کلام و نطق کنند" الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَی أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ" و آن زمان که زمین زبان باز کند و از اخبار درون خود بگوید" وَ أَخْرَجَتِ الارْضُ أَثْقَالَهَا  ..... یَؤْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا".

انسجام بین اجزای هستی بر پایه اعتماد است و اعتماد مقدمه­ اش آگاهی می­ باشد. آگاهی برآمده از خبر بوده و خبر پایه­اش نطق و کلام می­ باشد. کلام جاری و ساری از کل تا جزء هستی است"سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ..." و "یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ....".

سیستم و ارگان جامعه انسانی که حامل نطق می ­باشد نیز بر پدیده کلام، آگاهی، اعتماد، مشارکت بنا نهاده شده است. گاه در عصر غارنشینی با اشاره که بر پایه هندسه و تصویر است، انتقال پیام می­ دهد و پس از آن بر پایه و ظرف مفهوم به تولید کلام و گزاره اقدام کرده و ارتباط می ­گیرد و فهم مشترک ایجاد می­ کند. در عصر حاضر با عدد صفر و یک از منطق ارسطویی به منطق تحلیلی و سمانتیک و منطق ریاضی روی آورده و بین صفر و یک در منطق فازی(Fuzzy Logic) بی­نهایت طیف در نظر می گیرد و برای رسیدن به نقطه ثقل "معرفت با هستی" باز همین نطق است که واسط بین این دو ساحت عمل می کند. انسان تنها موجودی است که حامل و قابل این ابزار می ­باشد.

بیان داشتیم، که انسان در سیر رسیدن به درک صحیح از هستی و قواعد حاکم بر آن در راستای تمدن­سازی از ابزاری به نام نطق بهره می ­گیرد. این امر عامل اولیه آگاهی­ بخش و انسجام اجتماع بشری محسوب می­ شود و جایگاه قلم و زبان به عنوان ابزار پیام­ رسانی امری است که بر هیچ­ کس پوشیده نیست، اما چه می­ شود که این کلام در دو ساحت قلم و بیان از صراط عدول کرده و میل به باطل می ­یابد؟ کلامی مخلوق که فطرتاً باید طیب باشد! با درگیر شدن با طبیعت و نفس انسانی هویت مجعول و خبیثه به خود می ­گیرد؟ قلم و بیانی که باید موجب اگاهی و انسجام­ بخشی و دعوت به وحدت باشد، میل به انتشار اخبار ناصحیح و ناصواب نموده و باعث انتشار کذب و بذر کثرت در بدنه اجتماع می شود؟

هیچ سیستمی را که خدا خلق نموده است، نمی ­توان یافت که خللی در آن باشد! و رخنه ­ای در آن یافت. اینکه بیان از آشوب (chaos) و ناقص­ الخلقه بودن مطرح می ­شود، باید به دنبال علل دیگر اعم از طبیعی و انسانی بود. دخل و تصرف­های ناشی از نفسانیات انسان در عرصه تولید تکنولوژی و آثار سوء آن بر طبیعت و زیست محیط، مهندسی ژنتیک، نفوذ به زیر – اتم و ... موجب آشفتگی نظام هستی شده است. کار به جایی رسیده است که در اثر حوادث طبیعی همچون، سیل و زلزله و آتشفشان یا سقوط شهاب­ سنگ­ها به دنبال تبیین این حوادث در "وجود رخنه در هستی" بوده و خدا را در نگاه نیوتنی در حد "خدای رخنه پوش" تقلیل دهیم.

روابط اجزای انسانی با یکدیگر منجر به شکل گیری سه بعد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می­ شود. سیستم­ هایی که در لایه طبیعت؛ اتم در علم فیزیک، مولکول در علم شیمی و سلول در علم زیست اجزای پایه­ ای آن محسوب می شود. در اجتماع بشری انسان به عنوان کنش­گر پایه اصلی شکل­ گیری جامعه قرار می­گیرد. عامل ارتباطی بین اجزای طبیعی بارهای الکترونی در زیر – اتم، یون ­ها و بافت­های میان سلولی است، در حالی که در جامعه بشری عامل ارتباط و انجذاب، نطق و کلام می ­باشد. اجزای سیستم انسانی باید همچون سیستم­ های سخت، اتحاد مولکولی و سلولی دارای انسجام باشند و فاقد خلاء و شکاف، که هیچ امری قابلیت نفوذ در آن را نداشته باشد، به نحوی که در نهایت منجر به تجزبه آن شود!

منظور نویسنده از "آگاهی" که بیان داشتیم، بر پایه کلام مکتوب و شفاهی می­ باشد. با ابزار رسانه ­ای، مانند قلم و تریبون تولید و انتشار می­ یابد. رسانه ­ای که حامل پیام بوده و پیامی که از سرادقات درونی انسان، اعم از عقل و قلب او برمی ­آید خبر می ­دهد. عقلی که می­ فهمد و سیر قیاس و استقراء را طی می­ نماید و با صغری ـ  کبری چیدن، به نتایج قابل بیان در قالب نطق و به صورت­ های مختلف خود را نماینده بازنمود حقیقت می ­کند. پیام از طریق شکل، عدد و کلمه انتقال می­ یابد.

یک رفتار، نشانه ­ای است و حامل پیامی برای مخاطب می ­باشد. رفتار نماینده پیام هندسه بوده و از طریق بصر دریافت و توسط ذهن(ابزار تجزیه و تحلیل) پردازش می­ شود. رفتارها، برآمده از اعضا و جوارح انسان­ها می­ باشد. چشم، گوش، زبان، دهان، دست، پا و پوشش و آرایش و زبان بدن(Body Language) حامل پیام می ­باشند. دیدن، شنیدن، گفتن، خوردن، ارتباط گرفتن، رفتن به جایی و پوشیدن(آنچه به انسان به عنوان شی­ء و در معیت آن قرار می گیرد، مثل لباس، ساعت، انگشتر، ماشین، خانه و.... ) و فرم سر و صورت، همه و همه پیامی دارند. پیام ­های آشکار و پنهانی که از اعضا و جوارح انسان پدیدار می ­شود. فکر و نیّتی که از ذهن و قلب کنش­گر پدید می­ آید و گاه در لایه ­های مختلف پنهان می ­شود و پیام نهایتاً در بزنگاه ها و در گفتار و رفتار خود را نمایان می ­سازد و چه موجود پیچیده ­ای است این انسان دو پا!

گفتاری که برآمده از مفاهیم می ­باشد، نماینده پیامی کلامی بوده و از طریق سمع دریافت و توسط ذهن مورد تجزیه و تحلیل قرار می ­گیرد. گفتار مجموعه ­ای از کلمات می­ باشد که باب تفسیر را باز می­کند. هم چنان­ که در رفتار باب تفسیر در راستای معنایابی شکل می­گیرد. رفتار را باید در شرایط دید، گفتار را نیز باید در متن جستجو کرد، قاعده کلمه (Text) را در متن (Context) دیدن، اینجا مطرح می­شود. قلم و تریبون هر دو گوش را هدف قرار می­ دهد و انسان­ها پس از دریافت پیام و قرار گرفتن در شبکه معرفتی، سیر قضاوت تا رسیدن به معنا، نیت و مراد گوینده را طی می­ نمایند. حال اگر این کلام و رفتار، صادق و صالح باشد، پیام حاصل از آن نیز صادق و صالح خواهد بود و چنانچه مخاطب سلیم ­النفس و سلیم­ العقل باشد، صداقت و صلاحیت را به راحتی درک خواهد نمود. چنانچه کلام و رفتار کاذب و فاسد باشد، سیر حاصل از دریافت معنا هویت دیگر به خود می­گیرد. این فرآیند پیام­دهی و پیام­رسانی با مؤلفه ­های ساختاری، محتوایی، ابزاری و ... تمام شبکه ارتباطی انسان­ها را در می­ نوردد و در عصر انفجار اطلاعات، شاهد بروز و ظهور حجم انبوهی از دیتا و اخبار در هویت ­ها و قالب­های متنی و تصویری می­ باشیم.

قلم که از ابزار نگارشی سطور و متن می ­باشد همچون زبان که ابزار بیان کلام در صفحه هستی است، دارای آفت­ هایی می­ باشد که نشان از فساد آن دارد. فساد زبان، که در بسیاری از روایات بدان اشاره شده است گاه به هفتاد بند می ­رسد. از غیبت، نمّامی و دروغ گرفته تا تکذیب و کفران نعمت و در ادامه سخن از پیشگویی و کهانت و توجیح و... همه و همه جز آفات زبان محسوب می ­شوند. به موازات آن قلم نیز چنین آفت­هایی را به خود می ­گیرد که در جای خودش باید بدان پرداخت.

قول و قلم به عنوان ابزار رسانه ­ای باید صالح باشند؛ صالح بودن همه مؤلفه ­ها و فرآیند پیام­ رسانی باعث کشف و انشتار حقیقت می­ شود. حقیقتی که بر پایه صداقت فعلی و فاعلی شکل گیرد و انتشار یابد بستر فلاح و سعادت جامعه را فراهم می­ کند.

قلم و بیانی که از طریق جراید و سخنرانی ­ها، برآمده از حدس و گمان"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا ..." و قلب مریض "فِی قُلُوبِهِم مَّرَض‌ٌ فَزَادَهُم‌ُ اللَّه‌ُ مَرَضًا ..." باشد و فارغ از سوگیری (Bias) گوینده در بیان حق بر روی صفحه کاغذ و هستی نقش بندد؛ فضای جدل، مغالطه و سوء برداشت­ها را باز می ­نماید.

در عصر انفجار اطلاعات(Era of explosion of information) نیز با پیشرفت سرسام ­آور تکنولوژی اطلاعات(Information technology) عرصه پیام­رسانی از واقع(Actual) به سوی مجاز(Virtual) انتقال یافته است و در رقابت پیام­ رسان­های واقعی چه بسا برتری با پیام­ رسان­های مجازی می­ باشد. با تحلیلی ساده از مکان(Location) و میزان زمان(Time) کاربر(User) که درگیر این فضا می ­باشند، فضای مجازی که اطلاعات در قالب متن، صوت و تصویر ثابت و متحرک در صفر زمان انتقال می­ یابد و دسترسی به اطلاعات در حداقل جابجایی مکانی امکان­ پذیر می ­باشد؛ برتری بلامنازعی نسبت به فضای واقعی دارد. عرصه اطلاعات و ارتباطات از حوزه مکانیکی و خطی به سمت الکترونیکی و شبکه­ ای میل پیدا کرده و ذرّه، موج و نور پایه اصلی جابجایی اطلاعات قرار گرفته است و این تکنولوژی اطلاعات در هر لحظه سیر تکامل خود را طی می ­نماید.

با این توضیحات می ­توان به یک نتیجه اولیه دست یافت که یکی از اصلی­ترین عوامل انسجام­ بخشی اجزای یک سیستم، ارتباطات و گردش اطلاعات که بین اجزا رد و بدل می شود، می­ باشد. نتیجه حاصل از انتقال و دریافت پیام چیزی جز اعتماد یا عدم اعتماد نسبت به محتوای خبر و یا گوینده نمی­ باشد. پیامی که باب تفسیر سوء را در مخاطب ایجاد کند و یا حامل محتوای کذب، افترا، ایجاد شک و شیوع فحشا و... باشد، اعتماد و انسجام اجزای سیستم را سست کرده و امکان و احتمال شکنندگی آن را بالا می­ برد. قلمی که چنین هویتی را به خود می ­گیرد باید توسط سامانه ­ای نظارتی و ممیزی شکسته شود و تریبونی که پیام ­هایی از جنس آفات زبانی را به همراه دارد، باید ممنوع ­الصدا و ممنوع ­التصویر شود.

بی پروایی در قلم ­فرسایی و یا بیان، باعث ایجاد شکاف در هویت ساختاری یک سیستم شده و اجزا از عرصه عدالت به وادی تعارض (Inside system conflict) سقوط می ­کنند. انصاف در نوشتن و گفتن حقیقت باید به عنوان یک اصل در بین پیام ­رسان­ها قرار گیرد. رسانه ­ای که بوی قدرت به خود گیرد و در دست طیف معدود و محدودی باشد از حوزه انصاف و اعتدال خارج می­ شود. جریان اطلاعات حالتی تعاملی(Interactive) دارد و باید از بالا به پایین و پایین به بالا در جریان باشد تا عرصه عمل با علم و اقتصاد با سیاست و ماده و انرژی با دیتا در یک تعادل خاص سیر تکامل سیستم را رقم بزنند.

قلم و بیان در رسانه­ ها باید از نقد شخص و شخصیت به نقد فکر و تصمیم معطوف شود. از نگاه به "مَن قالَ" عبور کرده و به "مَا قالَ" برسد. موضوع قلم و بیان در جامعه اسلامی معنا و مفهومی والا و البته حساس به خود می­ گیرد. لبه تیزی که نوک قلم و زبان برای اصلاح و افساد اجزای جامعه می­ توانند ایفا کنند، بسیار بالاست به نحوی که قرآن بارها به قلم، سطر، کلام و بیان قسم یاد کرده است؛ بنابراین طبق توصیه اسلام، بزرگان دین و اولیای الهی مبنی بر صیانت از قلم، نیاز به بازتعریف فضای قلم ­فرسایی رسانه ­ها با رویکرد اسلامی در راستای انسجام و وحدت بین صدر و ذیل سیاست و اجتماع را مورد تاکید قرار می­ دهد.

کد خبر 4339605

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha