به گزارش خبرنگار مهر، نشست "غرب و سقوط پهلوی" عصر امروز در پایان دومین همایش یک روزه بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، وابستگی و سلطه سیاسی در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست دکتر عبدالرضا هوشنگ مهدوی، دکتر صادق زیبا کلام، مهندس عباس سلیمی نمین، حجت الاسلام روح الله حسینیان به اظهار نظر درباره نسبت غرب با سقوط پهلوی پرداختند. این صاحب نظران می بایست موضع خود را در برابر این نکته مشخص سازند که سقوط پهلوی برای غرب یک تهدید بود و یا یک فرصت و غربیها چه موضعی در برابر انقلاب ایران داشتند؟
دکتر هوشنگ مهدوی، عضو هیئت علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع)، در آغاز سخن با اشاره به این نکته که من طی مطالعاتی که انجام دادم و پژوهشهایی که صورت گرفته معتقدم که این انقلاب یک انقلاب صد در صد مردمی و اسلامی است و اینکه می گویند این انقلاب با دستور غرب صورت گرفته به هیچ عنوان صحت و حقیقت ندارد.
وی در ادامه افزود: در آن زمان روزنامه لوموند نوشت که شاه با تمام دولتهای جهان بهترین روابط را دارد اما فقط با مردم خوش است که مسئله دارد. این نکته روزنامه لوموند کاملا درست بود چرا که شاه بهترین روابط را با غرب داشت.
دکتر مهدوی همچنین تصریح کرد که هر کدام از غربیها به فکر منافع خود بودند اما اینکه برخیها می گویند غربیها می خواستند که شاه را بردارند می بایست به این نکته هم پاسخ بدهند که شاه را بردارند و چه کسی را بیاورند.
وی تاکید کرد: با تخیلات صحبت کردن و اینکه بگوئیم کار کار انگلیسیها بوده به هیچ جا نمی رسیم. حتی کشورهایی مانند فرانسه بهترین روابط را با شاه داشتند و روسها نیز بشدت مخالف انقلاب ایران بودند.
دکتر صادق زیبا کلام، استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران، نیز در این نشست به ارائه نظر خود درباره نسبت غرب با سقوط پهلوی پرداخت و گفت : ما می توانیم دو رویکرد نسبت به غرب و انقلاب اسلامی ایران اتخاذ کنیم. اما در ابتدا باید بگوییم که این اصطلاح غرب در این پرسش چندان درست نیست، مقصود از این اصطلاح غرب چیست و وقتی که می گوئیم غرب یعنی کجا؟ به گمان من مقصود از غرب در اینجا آمریکا و انگلیس است.
وی افزود: رویکرد نخست موضعی است که به ما تعلق دارد. یعنی اینکه آمریکا و انگلیس تا دقیقه آخر از هیچ کوششی برای طرفداری از رژیم پهلوی فروگذاری نکردند و دولت شریف امامی آمد، حمام خون در 17 شهریور به راه افتاد، چهر های خوش نام دولت مصدق را به جلو هدایت کردند، به دنبال سناریوی کودتا رفتند و این نگاه ادامه پیدا کرد و سعی کردند که بعد از انقلاب هم عناصر لیبرال را به حاکمیت نفوذ دهند. کودتای نوژه و ماجرای طبس و حمله عراق به ایران را سامان دادند. همه اینها عواملی است که ملت ما از غرب و آمریکا بشدت تنفر دارد.
دکتر زیبا کلام به نگاه دوم اشاره کرد و گفت : در سالهای نخست انقلاب و اغلب اعضا متعلق به رژیم شاه بیشتر معتقد بودند که آمریکائیها با مخالفین رژیم شاه کنار آمدند و او را سرنگون کردند. حتی این پرسش شاه هم بود که تا اواخر عمرش هم پرسید که چرا مرا برداشتید. برخی از رهبران حکومت پیشین بر این باور بودند که آمریکا هیچ تلاشی را برای نگهداری شاه نکرد و نگذاشت خود او هم به فکر استقرار حکومتش باشد.
دکتر زیبا کلام گفت : امروزه بسیار متداول شده و برخی به این نظر معتقدند که همانطور که تاریخ مصرف صدام تمام شد و او را به این روز درآوردند تاریخ مصرف شاه هم تمام شده بود و او را برکنار زدند. این سخن بسیار نگران کننده ای است و باید بررسی کنیم که چرا ما طی ده یا پازنده سال اخیر به سوی این باور متمایل شدیم.
عباس سلیمی نمین نیز در مورد غرب و سقوط پهلوی گفت : در این مورد باید به تاریخ ایران مراجعه کرد و دید که دول استعمارگر غرب چه رابطه ای با رژیم پهلوی داشتند. از ابتدای ایجاد سلطه در ایران رقابت و شتابی بین دول استعمارگر بر روی کار آوردن کسانی که بتوانند حداکثر مناغ آنها را تامین کنند بود. به طور مثال پایان بخشیدن به حکومت قاجاریه و سرکار آوردن رضا خان میرپنج.
وی افزود: در دوره پهلوی رقابت انگلیس و روس که قبلا بود به رقابت انگلیس و آمریکا تبدیل شد و ما در این دوره شتاب زدگی بسیار را می بینیم از جمله برخوردهایی که با ابولحسن ابتهاج، احمد آرامش و علی امینی صورت گرفتند.
سلیمی نمین اظهار داشت: اگر آمریکائیها در برابر کسانی که این گونه سر کار می آوردند شتاب زدگی نداشتند رژیم پهلوی این گونه دچار بحران نمی شد. آنها سعی کردند در اواخر رژیم شاه اوضاع را سامان دهند اما این دیگر دیر شده بود.
وی در پایان سخنانش اظهار داشت : حداکثر خواهی غرب و شتاب زدگی که در این راه وجود داشت رژیم پهلوی را با این بحران مواجه ساخت.
روح الله حسینیان نیز دربرابر این موضع گفت : برای اثبات یک فرضیه باید داده های فراوان را جمع آوری کرد و سپس تحلیل نمود. می بایست استقراء تام صورت گیرد تا فرضیه به نظریه تبدیل شود. برای اینکه ببینیم غرب چه نظری نسبت به انقلاب دارد باید تمام مواضع سیاسی سیاستمداران غربی را جمع آوری کنیم و به یک جمع بندی برسیم.
وی در ادامه اظهار داشت: در چارچوب نظام بین الملل و جنگ سرد که قدرتها را به دو اردوگاه سوسیالیستی و امپریالیستی تقسیم می کرد و جهان اسلام هم تقریبا به این دو موضع تمایل داشت، دلایل و شواهد دال بر این است که غربیها تا نزدیکیهای انقلاب بر حمایت از رژیم شاه اتفاق نظر داشتند.
حسینیان افزود: البته پس از اینکه رژیم شاه را رفتنی یافتند مواضعشان تغییر کرد اما نه به نفع انقلاب بلکه برای جلوگیری از روی کار آمدن یک حکومت دینی که مورد تایید مردم باشد.
وی اینکه برخی قدرتها تغییر رژیم شاه را می خواستند سخنی بدون مبنا و استدلال ارزیابی کرد و گفت : به طور مثال شوروی در آن زمان بشدت مخالف انقلاب ایران بود چرا که انقلاب ایران را رقیب ایدئولوژیکی خود می دانست. حتی دولتهای اروپایی هم تا جایی که امکان داشت به انقلاب ایران فشار وارد می ساختند.
نظر شما