صحنه اي از نمايش " خاطرات يك دزد "
به گزارش خبرنگار هنري " مهر " در ابتداي اين جلسه كه به همت انجمن منتقدان و نويسندگان تئاتر ايران برگزار شد، " كامبيز اسدي " كارگردان نمايش در مورد علت انتخاب اين نمايشنامه براي اجراي عمومي گفت: ما در گروه تئاتر صلح در نظر داريم يك تريلوژي بر مبناي ادبيات نمايشي فرانسه اجرا كنيم. كه قسمت اول اين تريلوژي نمايش " آخر بازي " اثر " ساموئل بكت " بود كه در سال 80 در تالار قشقايي اجرا كرديم. نمايش " خاطرات يك دزد " قسمت دوم اين تريلوژي است و اميدواريم سال بعد بتوانيم قسمت پاياني اين تريلوژي را اجرا كنيم.
وي در ادامه در مورد علت تلفيق 5 اثر از " ژان ژنه " براي اجراي عمومي، گفت: من در اجراي نمايش " آخر بازي " هم دو اثر " آخر بازي " و " روزهاي خوش " را با هم تركيب كردم. اين جا هم مي خواستم در مورد نگاه ژنه به قتل تحقيق كنم و به اين خاطر اين 5 اثر را كنار هم آوردم. هم چنين مي خواستم از قصه گويي فرار كنم.
در ادامه جلسه كارگردان نمايش " خاطرات يك دزد " در مورد زمان طولاني تمرين گفت: اين نمايش به اين زمان طولاني براي تمرين نياز نداشت. ولي هيچ كجا حاضر نمي شد به ما براي مدت 4 ماه سالن تمرين بدهد. حتي در زمان رياست قبلي تئاتر شهر به اين جا مراجعه كرديم و در خواست سالن تمرين كرديم كه رئيس قبلي تئاتر شهر نامه اي به ما داد مبني بر اين كه به اين گروه نمايشي به مدت دو روز در هفته و روزي 2 ساعت به مدت 2 ماه سالن تمرين بدهيد. كه اين خيلي مسخره بود.
وي ادامه داد: ما حتي براي تمرين به مجتمع فرهنگي كه در خيابان قزوين قرار داشت مي رفتيم و آنجا تمرين مي كرديم. جايي كه هيچ گروه تئاتري حاضر به رفتن به آنجا نبود ولي گروه من عاشقانه به آنجا مي آمد و تمرين مي كرد. من بازيگران خيلي خوبي داشتم كه هيچ گاه من را تنها نگذاشتند و در تمامي مراحل تمرين حضور داشتند.
اسدي در مورد علت اجراي اين نمايش در خانه خورشيد گفت: وقتي حرف از خانه خورشيد پيش آمد خيلي خوشحال شدم چون مي توانستم سريع اجرا بروم. ما يك سال و نيم وقت براي تمرين گذاشتيم و نمي توانستيم حالا يك سال و نيم هم براي وقت براي نوبت اجرا بگذاريم، پس بدون درنگ پيشنهاد اجرا در خانه خورشيد را پذيرفتم.
وي ادامه داد: وقتي ما به خانه خورشيد آمديم اينجا كاملا خراب شده بود و حتي مي شد از خانه خورشيد، خورشيد را ديد. اما با همكاري خوب تئاتر شهر و به خصوص رياست تئاتر شهر و زحمت بچه هاي گروه اينجا را دوباره براي اجرا آماده كنيم و الان خيلي خوشحالم كه در اينجا اجرا مي روم.
وي با اشاره به ضعف سيستم اطلاع رساني در تئاتر گفت: گرچه روزنامهنگاران ميكوشند تا اطلاعات لازم در مورد يك نمايش را به مردم ارايه دهند اما از آنجا كه مردم ما عادت به روزنامه خواندن ندارند اين اطلاعات را بدست نميآورند و در مورد همين نمايش، برخي از مخاطبان با شنيدن نام كار تصور ميكنند كه با نمايشي كمدي رو به رو هستند. نمايش من براي مخاطب خاص است و حتي ممكن است براي تماشاگر عادي خسته كنند باشد. از ابتدا ميدانستيم كه ريسك بالايي به لحاظ تماشاگر داريم چرا كه تماشاگر عام ما عادت به شنيدن قصه آن هم از نوع عاشقانهاش دارد و ما در اين اجرا اصلا داستان روايت نمي كنيم. ديگر آنكه زمان طولاني نمايش هم ميتواند تماشاگران را خسته كند. پس من عمدا نمايشي براي تماشاگر خاص كار كردم.
در ادامه جلسه تماشاگران سئوالات خود را از گروه اجرايي پرسيدند. " اسدي " در پاسخ يكي از تماشاگران در مورد ترتيب صحنه ها گفت: ما فقط مي دانستيم كه نمايش خود را با " سياها " آغاز خواهيم كرد و با " بهار خواب " به پايان مي رسانيم. چون در " سياها " زنه براي شروع يك نمايش ايده داشت و در " بهار خواب " براي پايان يك نمايش. ما در طي يك كار گروهي به اين ترتيب رسيديم و فكر مي كنم اين ترتيب بهترين ريتم را به ما مي دهد و نمي توان اين ترتيب را عوض كرد.
هم چنين كارگردان نمايش در پاسخ يكي از تماشاگران كه در مورد ريتم نمايش " كلفتها " پرسيد و گفت كه بايد بر حسب تاكيد ژنه اين نمايش دزدانه اجرا شود اما بازيگران شما بسيار پر سر و صدا اين نمايش را اجرا مي كنند، چرا اين اتفاق مي افتد، گفت: من در اواخر سال 79 با آقاي كاشيگر در مورد ترجمه نمايشنامه " كلفتها " صحبت كردم و قرار شد ما اين نمايش را اجرا كنيم. اما به دلايل مختلف ما تمرين اين نمايش را در مهرماه 80 شروع كرديم. در آن زمان فهميديم كه 2 كلفتهاي ديگر براي اجرا در حال تمرين است و در نتيجه از اجراي كلفتها منصرف شديم.
وي ادامه داد: اصولا كلفتهاي ما هيچ ربطي به ژنه ندارد ما فقط از ديالوگ هاي كلفتها استفاده كرديم. ما در نماي شخود " مادام " نداريم. پس ديگر هيچ دليلي ندارد كه كلفتها دزدانه اجرا شود. ما بايد اجراي كلفتهاي خود را به بالكن ربط بدهيم. پس نيازي به رعايت دستور العمل ژنه نبود. ما سعي كرديم به ژنه رودست بزنيم.
كارگردان " خاطرات يك دزد " در پاسخ به سئوال يكي از تماشاگران در مورد علت حضور " ژان ژنه " بر روي صحنه گفت: ما فكر مي كرديم براي آن كه از دام قصه گويي فرار كنيم بايد بيش از 3 راوي بر روي صحنه داشته باشيم. پس من ژنه را در كنار " ايرما " و " رئيس پليس " گذاشتم تا يك مثلث روايت بر روي صحنه به وجود آورم.
" كامبيز اسدي " در انتهاي جلسه گفت و شنود در جواب يكي از تماشاگران در مورد علت در كنار هم گرفتن بازي و مراسم هاي آيين گونه در اين اجرا، گفت: من تاكيد فراوان داشتم كه در اين نمايش بازي، آيين و نمايش در هم تنيده شوند و با هم جلو بروند. و فكر كنم در اين كار موفق شدم. شما در اين اجرا مابين بازي، آيين و نمايش هيچ گاه نمي توانيد تفاوت قايل شويد.
نظر شما