خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_محمد صمصامی: چندی پیش انتشار صحبت های یک سلبریتی ورزشی که غیر مستقیم به برخی از صحابه صدر اسلام طعنه زده بود احساسات بسیاری از اهل سنت در ایران و خارج از ایران را تحریک کرد. متعاقبا فراکسیون اهل سنت مجلس در واکنش به صحبت های سلبریتی مذکور شکایت نامه ای منتشر کردند و با بالا گرفتن تنش٬ مقامات امنیتی ورزشکار مذکور را احضار کردند و در نهایت ماجرا با انتشار متنی توسط او و تاکید بر حفظ وحدت٬ به ظاهر خاتمه یافت. همان ورزشکار چند روز بعد فیلمی از خود منتشر کرد که در آن تاکید داشت ناچار است اعتقاداتش را در قلبش نگه دارد تا بیش از این موجبات رنجش مادرش را فراهم نیاورد!
شکی بر لزوم برخوردهای امنیتی در برخی موارد این چنینی نیست اما مسأله آن جاست که در ماجرای مذکور وقتی نگاهی به سطوح اجتماعی جامعه شیعیان ایران که اکثریت کشور را شکل می دهند انداخته می شود٬ عملاً به جز اندک واکنش هایی از سوی برخی کنش گران عرصه وحدت٬ بازخورد دیگری مشاهده نشد. نه تنها هیچ عالم یا چهره ی پر نفوذ اجتماعی شیعیان واکنشی به این رخداد نشان نداد که خبر حضور ورزشکار مذکور در بیت یکی از چهره های علمی شهر قم و کشیدن دست نوازش بر سر او٬ اتفاقا نمکی شد بر زخم اهل سنت کشور. در مقابل آنچه پیاپی در خلال روزهای داغ ماجرا شنیده می شد٬ خبر موضع گیری فلان عالم اهل سنت و بهمان چهره متنفذ از جامعه اهل سنت علیه ورزشکار مورد نظر بود.
نگاهی موشکافانه به فضای جامعه علمی شیعیان روشن می سازد که اکثریت ایشان معتقد به اندیشه وحدت میان امت اسلامی و اجتناب از رفتارهای تنش زا میان مذاهب اسلامی هستند اما عدم واکنش نسبت به رخداد مذکور ریشه در بی اطلاعی عمومی ایشان نسبت به ما وقع و علی الخصوص بازتاب های رخداد مذکور در جامعه اهل سنت داشت. چه آنکه اگر ایشان می دانستند که صحبت های از نظر بسیاری بی ارزش یک ورزشکار چقدر حساسیت در جامعه اهل سنت ایجاد کرده نسبت به آن بی تفاوت نمی ماندند.
همین شرایط در طرف دیگر ماجرا نیز حاکم است. حضور یکی از مولوی های اهل سنت ایران در مراسم شادی و جشنی که در ایام عزاداری امام حسین برگزار شده بود و سخنرانی او در محفل مذکور٬ بازتابی گسترده در میان جامعه شیعیان داشت. در مقابل این اقدام چهره های پرنفوذ اهل سنت ایران کمتر واکنشی از خود نشان ندادند چه آنکه آنان نیز نسبت به بازتاب های اقدام مذکور میان جامعه شیعیان بی توجه بوده اند.
واقعیت آن است که امروزه رسانه ها پیش فرض های ما را نسبت به موضوعات مختلف مشخص می کنند. من به عنوان یک فرد از جامعه نسبت به پیام هایی واکنش نشان می دهم که از آن مطلع می شوم و دائم در هر گروه تلگرامی یا صفحه اینستاگرام آن را مشاهده می کنم. وقتی به صفحات با دنبال کنندگان شیعی در شبکه های اجتماعی نگاهی انداخته شود، مشاهده می شود که در این صفحات هیچ خبری از اهانت فلان شخص شیعه به اهل سنت وجود ندارد. اما کافی است به صفحه یکی از کاربران اهل سنت در شبکه های اجتماعی سری زده شود تا مشخص شود چگونه و با چه وسعت کمی و کیفی همان مسئله مطرح شده است و بالکعس.
در چنین فضای رسانه ای است که هر جمعی و گروهی از کنار خطاها و اشتباهات خویش بی تفاوت می گذرد و سعی در تقلیل آن دارد و در مقابل خطاها و اشتباهات طرف مقابل را پررنگ بازتاب می دهد. آنچه برای اهل سنت حساسیت زاست میان اهل سنت منتشر می شود و آنچه برای شیعیان تحریک کننده است میان شیعیان منتشر می گردد. اهل سنت به حریم صحابه حساس است و شیعیان به حفظ حرمت اهل بیت. کمتر شائبه در شکسته شدن این حریم ها در فضای رسانه ای و اجتماعی طرف مذکور منتشر می شود و لا غیر.
جواب اینجا بود که سخنان و محتواهای حساسیت زایی که از جانب شیعیان گفته می شود در میان اهل سنت توزیع می شود و سخنان و محتواهای حساسیت زا که از جانب اهل سنت گفته می شود در میان شیعیان توزیع می شود. این قاعده انتشار اخبار در دنیای رسانه های جدید و علی الخصوص شبکه های اجتماعی است٬ قاعده ای که اگر بدان توجه نکنیم می تواند بند بند جامعه را از هم بگسلاند و محصور در اختلافات مذهبی هم نیست.
اعتقاد به تفکر وحدت و همزیستی مسالمت آمیز لوازمی را به دنبال دارد که شاید یکی از مهمترین موارد این لوازم٬ گذاشتن خویش در جای دیگری است. این البته بدان معنی نیست که هویت خود را فراموش کنیم اما در مقام واکنش همواره تلاش کنیم خود را جای طرف مقابل قرار دهیم تا بتوانیم واکنش ها و بازخوردهای او را درک کنیم. در فضای تنش های مذهبی همینگونه است و مخاطبین شیعه و سنی در فضای رسانه ای باید همواره به این نکته توجه کنند که اگر جای برادر شیعه یا سنی شان بودند چه واکنشی نشان می دادند.
معیار اهمیت مشکل، شما نیستید بلکه ادراک طرف مقابلتان از موضوع است. باید این نکته را در نظر داشت که هر فرد با توجه فضای خانوادگی، اعتقادات، شخصیت و میزان رشد یافتگی اش، نگرانی ها٬ حساسیت ها و اولویت های متفاوتی دارد که این نگرانی ها از نگاه شما ممکن است کاملا بی اهمیت باشد.
مساله اساسی است که این عدم درک متقابل از حساسیت ها ریشه در این واقعیت دارد که شیعیان و اهل سنت در عالم واقعی کمتر ارتباطی با یکدیگر ندارند و این بی ارتباطی به فضای شبکه های اجتماعی نیز سرایت کرده است. مواردی هم که شیعیانی تلاش دارند در شبکه های اجتماعی اهل سنت حاضر شوند و بلعکس در بسیاری از موارد با خاستگاه مچ گیری و بحث و جدل پیرامون مسائل اختلافی است.
جا دارد آنهایی که به دغدغه وحدت باور دارند کمی دایره دوستان خود را گسترش دهند و تلاش کنند با نگاهی ایجابی و برای شناخت فضای ذهنی طرف مقابل خویش اگر نه در عالم واقع در فضای مجازی با برادران و خواهران شیعه و سنی خود ارتباط حاصل کنند، باشد که این تعاملات منجر به انتقال حساسیت های طرفینی و جلوگیری از افراطی گری هایی شود که می تواند آتش فتنه مذهبی را در جامعه بگستراند.
نظر شما