فردی بی نام و نشان وارد روستایی می شود و دنبال غذا می گردد. اهالی این روستا خود را به خواب می زنند تا توسط افراد سیاهپوش دستگیر نشوند. این مرد قوی هیکل و یک دختر در سفری بی مقصد به جاهای مختلف می رسند و آرام آرام به همدیگر علاقمند می شوند و ...
شخصیت های این داستان نام و نشان ندارند و زمان کاملا گنگ و مبهم است. در فیلم از داس و نیزه و وسایل ابتدایی جنگ تا تفنگ و حتی موتورسیکلت استفاده می شود. زبان کاراکترها منطق با محاوره روزمره است. همین مسئله شرایطی را به وجود می آورد که کارگردان استعاره ها و کنایه ها به مسایل و موضوعات مختلف را مطرح کند. افرادی که خود را به خواب می زنند تا دستگیر نشوند، اهالی یک روستا که بی جهت با همدیگر دعوا می کنند ولی در برابر دشمن خود ترسو و ساکت هستند، عده ای دیگر که در برابر دشمن می ایستند و همگی کشته می شوند و ... نمادی از آدم های مختلف جامعه با گرایش های گوناگون است. این افراد حتی می توانند نمادی از کشورهای مختلف جهان در برابر ستم و ظلم باشد.
نخستین برخورد مخاطب با این فیلم طراحی صحنه و لباس عجیب و در عین حال گویای فیلم است. به این مفهوم که طراحی به شدت کمک می کند تا نداشتن زمان و مکان در فیلم ملموس شود. خانه هایی که با الیاف گیاهی ساخته شده اند و انسان هایی که لباس هایی از پارچه های ضخیم دارند. در این میان رنگ لباس ها و خانه ها به شدت در تغییر کلی صحنه و حتی ایجاد فضاهای گوناگون کارایی دارد. قبرستان که بسیار جالب و در عین حال عجیب طراحی شده است و انسان هایی که تا گردن در خاک فرو رفته اند، وجهی دیگر از توانایی کارگردان در به کارگیری عوامل مختلف صحنه را نشان می دهد.
نمادشناسی و تحلیل نشانه های فیلم نیازمند کنکاش در افکار و اندیشه های فیلمساز است، اما نکته ای که در فیلم عجیب به نظر می رسد، استفاده بیش از اندازه از صحنه های کتک کاری است. بازیگران این فیلم در چندین صحنه به جان هم می افتند. مرد بی نشان و شخصیت اصلی داستان مرتب از داس داران سیاه پوش کتک می خورد. حتی صحنه کشته شدن افراد روستایی که تلاش می کنند در برابر دشمن خود بایستند هم نماهایی از کتک کاری دارد. این در حالی است که کارگردان به آسانی با استفاده از نماهای کوتاه و قطع های سریع و تدوین با ریتم تند و استفاده از نشانه ها می توانست مفهوم اصلی این صحنه ها را در فیلم بگنجاند.
نکته دیگر اینکه در فیلم از سیاهی لشکرها استفاده خوبی شده است. به نظر می رسد اگر طراحی صحنه و لباس و صحنه های درگیری و زد و خورد از فیلم حذف شود، در عمل چیز دیگری برای فیلم باقی نمی ماند. به عبارت دیگر، فیلم تلاش کرده به بیان سینمایی نزدیک شود و از تصویرسازی زیاد استفاده کند، اما بسیاری از این تصاویر زاید، کشدار و کم اهمیت هستند. نگاهی به صحنه حضور موتورسیکلت رانی که شب هنگام در مسیر حرکت زن و مرد قرار می گیرد و مرد با او درگیر می شود، به خوبی این موضوع را نشان می دهد یا صحنه مربوط به حضور این شخصیت ها در روستایی که همه گدایی می کنند.
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
مازیار شیبانیفر
نظر شما