به گزارش خبرنگار مهر، مردی پس از سال ها از اسارت بازمی گردد. او حافظه اش را تا حدی از دست داده. زنی او را همراهی می کند و به یادش می آورد که زمانی زن و فرزند داشته است. مرد درمی یابد که سال ها قبل به خاکش سپرده اند و زنش دوباره ازدواج کرده است. سراغ خانواده اش می رود، مشکلات پسر جوانش و پدرخوانده اش را می بیند. مانی ـ فرزندش ـ را از یک تصادف مرگبار نجات می دهد. پسر او را به عنوان پدر از دست رفته می پذیرد و ...
تا اینجا فیلمنامه مسیری متعارف را می پیماید، اما ناگهان فیلمنامه چرخش شگفت انگیز خود را انجام می دهد. مرد ناگهان به بیمارستان کشیده می شود و با پیکر نیمه جان پسرش رو به رو می شود. هیچکس او را درنمی یابد. مانی به شکلی معجزه آسا از مرگ فرار می کند. طه (ناصر) می فهمد زنی که همواره همراهی اش کرده، کسی جز مادرش نیست.
فیلم پیشین مسعود آب پرور، "قتل آنلاین" هم اثری قابل قبول در قالب تریلر معمایی بود، اما ظرافت های "ساعت 25" نشان از چند گام به پیش برای آب پرور دارد. هر چند درونمایه ایجاد تفاهم میان نسل جنگ و نسل پس از آنان شعاری از کار درآمده و فیلم در سکانسی های حضور در آسایشگاه جانبازان و معلولین دچار افت ریتم می شود. طبیعتا سطحی نگری در چنین موارد دشواری نتیجه گیری را سخت و سخت تر می کند.
به نظر می رسد با تدوینی مجدد در سکانس های ذکرشده و کوتاه کردن چند دقیقه ای اثر، "ساعت 25" به فیلمی قابل قبولتر هم تبدیل شود. به هر حال ساخت فیلمنامه ای تا این حد پیچیده نیازمند جسارتی واقعی بوده است که آب پرور و گروهش به آن تن در داده اند و همین نکته هم برای سینمای ما که در آن کمتر کسی ریسک نوآوری چه در فرم و چه در مضمون را تقبل می کند، دستاورد کوچکی نیست.
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
اشکان راد
نظر شما