وارد که سالن که میشوم، خانمی با مهربانی میگوید: "آقایون هم پائین جا نیست، هم بالا. بفرمائین همینجا بشینین که چن دیقه دیگه اینجا هم گیرتون نمیآد." عکاس ما با گفتن این جمله که "من عکاسم" میرود و من میمانم و خیل جمعیتی که هر لحظه بر تعدادشان افزوده میشود و عجیب است که همه هم کارت در دست دارند. یک آن که به پشت سرم، سمت در ورودی، نگاه میکنم، میترسم. میترسم از اینکه نکند ملت هنردوست در اصلی را شکسته و وارد شدهاند. چون سیل جمعیت همچنان دارد میآید و خب طبق گفته آن خانم، نه طبقات بالا جا هست، نه پائین و همان سالن بیرونی هم که دارد پر میشود.
آقایی خوشپوش که به گمانم همراه خانمی به قصد رفتن به مجلس عروسی به تالار وحدت آمده، دارد با تلفن همراهش حرف میزند: "نه، اینجا که جا نیست. تلویزیون داره مستقیم نشون میده. بزن نیگا کن. حالا بریم ببینیم چی کار میشه کرد." منظورش از پخش مستقیم همان تلویزیون بزرگی است که در سالن گذاشتهاند و دارد به صورت مداربسته مراسم داخل تالار وحدت را برای بیرونیها پخش میکند.
یکی از بچههای روابط عمومی معاونت سینمایی دارد خودش را به آب و آتش میزند و اینطرف و آنطرف میرود. گمان میکنم برای رفع و رجوع امور است که اینطور تلاش میکند. میرود. لحظاتی بعد با هفت هشت نفر از میهمانان ویژهاش از راه میرسد و میبردشان طبقه بالا.
میروم جلو یکی از ورودیهای تالار وحدت میایستم. چشم میگردانم تا بلکه آشنایی ببینم. از ردیف سوم و چهارم به بعد تقریبا هیچ چهره آشنایی به چشم نمیخورد. در دل به توزیعکنندگان کارتهای مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر آفرین میگویم که با این ترفند هوشمندانه مردم عادی و دوست و آشنا و فک و فامیل را به سینما علاقمند میکنند و البته برای بخش اهداء جوایز هم تشویقکننده و هوراکش جور کردهاند. آفرین دوستان عزیز!
برمیگردم سالن انتظار. رضاداد دارد درباره جشنواره امسال حرف میزند و اینکه استقبال مردم و سینمادوستان از فیلمهای جشنواره به حدی بوده که ده دوازده فیلم بالای 50 درصد آراء خوب را از آن خود کردهاند. یکی از بچهها زنگ میزند که نتایج را روی سایت جشنواره گذاشتهاند. زنگ میزنم خبرگزاری و به بچهها اطلاع میدهم. تنها چند بخش اعلام نشده که آن هم به تدریج اعلام خواهد شد. سیل جمعیت هم که همچنان دارد میآید و همه هم کارت در دست. بعضیها را دیگر مطمئن هستم که برای عروسی اینجا آمدهاند. این را از روی لباسهایی که پوشیدهاند و شکل خاص و غیرطبیعی سر و صورتشان حدس میزنم.
اهداء جوایز آغاز شده و بخشهای مستند و فیلم کوتاه و فیلم اول میروند و جایزههایشان را میگیرند. هر کدام هم هر چه دوست دارند میگویند. ظاهرا هیچ محدودیت زمانی برای سخنرانی برندگان در نظر گرفته نشده است. رفتهرفته به بخشهای جذابتر مراسم نزدیک میشویم. اما این بیرون هم غوغایی برپاست. بچههای روابط عمومی جشنواره هم این بیرون پیش ما هستند. میخواهم با یکی از بچهها تماس بگیرم که آنتن نمیدهد. میآیم محوطه بیرونی. جمعیت انبوهی بیرون درهای بسته تالار وحدت ایستادهاند و داد میزنند: "کمک، کمک".
یکی از نیروهای حراست با کمال متانت و ادب میگوید: "آقا قربونت اینجا واینستا. یا برو بیرون یا برو تو." میروم تو. میروم طبقه بالا. خانمی آمده که اینبار دیگر شک ندارم اینجا را با مراسم عروسی اشتباه گرفته. یکی از خانمهای حراست تالار وحدت به آن خانمی که برای حضور در مراسم عروسی سینمای ایران به تالار آمده، تذکر جدی میدهد که "خانوم حجابتو درس کن" و آن خانم هم که برای عروسی آمده، حجابش را "درس" میکند.
جوایز بخش مسابقه سینمای ایران که از پراید به سمند تبدیل میشود، یعنی هیجان هم بیشتر شده. حمید خضوعی ابیانه آخرین نفری است که برای فیلمبرداری "پابرهنه در بهشت" سیمرغ و پراید میگیرد و در کمال متانت و تنها با گفتن دو کلمه "متشکرم، ممنون" از روی سن پائین میآید. نفر بعدی محمود کلاری است که میرود بالا و سیمرغ بلورین هنر و تجربه را برای فیلمبرداری "خونبازی" از هیئت هفت نفری داوران میگیرد و بعد جای خضوعی ابیانه هم چند دقیقهای حرف میزند.
یکی از بازیگران زن در میان تشویق حاضران بالا میرود و بعد از گرفتن سیمرغ و سمند و یکی دو دقیقه حرف زدن، به شیوهای خاص به جمعیت احترام میگذارد و میآید پائین. آن یکی آقای بازیگر هم که میرود بالا و جایزهاش را در یک عملیات محیرالعقول جلو سن میگذارد، شروع میکند به نصیحت کردن هیئت محترم داوران. بعد هم از همه تشکر میکند. اینکه میگویم از همه، به معنی واقعی کلمه یعنی همه و اینکه فیلمی که ایشان در آن بازی کرده، یک شاهکار به تمام معنا بوده و هیئت داوران ... راستی فرق بین خضوعی ابیانه با یکی دو نفر از دوستان جوانی که شب گذشته سیمرغ گرفتند، چیست؟
وقتی حسین پاکدل نام عزتالله انتظامی را به عنوان برنده سیمرغ بلورین ویژه هیئت داوران برای بازی در فیلم "مینای شهر خاموش" میخواند، جمعیت به شدت آقای بازیگر سینمای ایران را تشویق میکنند. صفحه نمایشگر داخل سالن هم چهره انتظامی را نشان میدهد که لبهایش از هیجان میلرزند. استاد با کمال متانت میرود روی صحنه و هیئت داوران که درست آنطرف ایستادهاند، به استقبالش میآیند. یکی از آن خانمهایی که مسئول رساندن سیمرغها هستند، یادش رفته سیمرغ استاد را بیاورد. انتظامی بزرگ همان دیپلم افتخار را میگیرد و میآید جلو میکروفن و جوانها را نصیحت میکند که برای رسیدن به جایزه باید زحمت بکشند. از همه مردم ایران و ایرانیهای سراسر جهان هم تشکر میکند و میآید که برود پائین، محمدرضا هنرمند سیمرغ استاد را میدهد و او را تا پائین صحنه همراهی میکند.
ادامه اهداء جوایز به بعد از تماشای یک میانبرنامه و دومین اجرای گروه موسیقی بیدل به سرپرستی حسامالدین سراج موکول میشود. در این فاصله، خیلیها از سالن بیرون میآیند. بازار گرفتن عکس و امضا از حامد بهداد داغ داغ است. جلوتر که میروم هیجان و موج جمعیت نشان از خروج بهرام رادان از سالن است که تقریبا 50 نفری همراه او شدهاند. بعد نوبت محمدرضا شریفینیاست که همراه خود جمعیتی چندنفری را اینطرف و آنطرف کند. خسرو شکیبایی هم که دیپلم افتخار با یک حج عمره و 30 میلیون ریال پول نقد جایزه گرفته، به گمانم همراه با فرزندش سالن را ترک میکند. آن خانمی هم که برای عروسی آمده و تذکر شنیده بود، همراه "عمو خسرو" یا "دایی خسرو" از سالن بیرون میرود. شکیبایی را که از نزدیک میبینم، دلم ...
ادامه مراسم به صحبتهای کوتاه وزیر ارشاد و اعلام اسامی برگزیدگان بخشهای بهترین فیلم و بهترین کارگردان اختصاص دارد. بعد نوبت به محمدمهدی دادگو میرسد که برود بالا و بیانیه ستاد انتخاب فیلم برگزیده مردم را بخواند. یکی قبلا گفته بود که به دلیل رقابت نزدیک "سنتوری" و "اخراجیها" هر دو فیلم سیمرغ بلورین این بخش را میگیرند. دهنمکی دوباره شلوغبازی راه میاندازد و تقریبا همان حرفهایی را که در نشست مطبوعاتی فیلم در سینما فلسطین زده بود، تکرار میکند. اینکه حق بازیگران فیلمش را خوردهاند و ... بعد پاکدل به سنت مالوف همه مجریان تلویزیونی تا سال آینده همه را به خدای بزرگ میسپارد و خداحافظی میکند.
ساعت نزدیک 10 شب است. میخواهم از تالار وحدت بیرون بیایم. جمعیت مشتاق همچنان پشت در منتظر ایستادهاند. یکی از بچههای زنگ میزند. میآیم جوابش را بدهم که یکی از همان پرسنل محترم تالار محترمانه داد میزند "هوی آقا، اینجا نه. بیا برو بیرون. بیا بینیم بابا."
نظر شما