به گزارش خبرنگار مهر، غلامحسین ابراهیمی دینانی، عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران و چهره ماندگار فلسفه در برنامه معرفت که از شبکه چهار سیما پخش می شود، در تفسیر اشعاری از وحشی بافقی اظهار داشت: انسان ها قیاس به نفس می کنند. فکر می کنند که از هر چیزی که خودشان خوششان می آید، دیگران هم از آن خوششان می آید و یا از هر چیز که خودشان بدشان می آید فکر می کنند دیگران هم بدشان می آید.
وی افزود: کسانی که در مرحله محسوس فرو رفته اند و به چیزی به جز محسوس فکر نمی کنند و به علمای سترگ ایراد می گیرند، از نعمت عقل محروم هستند و در زندان ذهن خود فرو رفته اند.
ابراهیمی دینانی گفت: اگر اشخاص در ذهن کوتاه بین خود زندانی شده اند، چه کسی می تواند در این زندان را باز کند؟ اهل حس زبان اهل حق را نمی دانند. اهل عقل و اهل استدلال و حکمت با چه زبانی به گرفتاران وادی حس بگویند که حس، بیش از جلوی چشم خودش را نمی بیند؟ فضیلت از آن اهل عقل است. عقل است که فضیلت را می فهمد و آنجا که عقل نیست، فضیلت برای افراد حاصل نمی شود.
عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران اظهار داشت: انسان دارای اخلاق است. احکام اخلاقی می گویند ظلم بد است، صداقت نیکو است و دروغ گفتن مذموم است. این احکام از طبیعت بیرون نمی آیند. احکام اخلاقی را انسان حکم می کند. جمادات و نباتات اخلاق را نمی فهمند. حیوانات از اخلاق سخن نمی گویند. اخلاق، حکم عقل است.
چهره ماندگار فلسفه تصریح کرد: اخلاق جنبه متافیزیکی دارد. هیچ چیزی در عالم به اندازه اخلاق جنبه متافیزیکی ندارد. در تمام طبیعت از ذره تا کهکشان را بررسی کنیم حکم اخلاقی نمی کنند. این حکم از درون انسان می آید. از وجدان انسان می آید. درون انسان ندای پاک اخلاقی را می شنود. اگر من در درون خودم ادراک و احساس نمی کردم و نمی فهمیدم که صداقت خوب است به زبانم هم نمی آمد.
وی افزود: حالا درون انسان کجاست؟ دریچه اش به کجا گشوده است؟ انسان به بیرون گشوده است. از ۵ دریچه به جهان بیرون گشوده ایم. آن دروازه که به بیرون گشوده است و احکام اخلاقی را می گیرد از باطن این احکام رامی گیرد و آن باطن، عالم ملکوت است. ملکوت است که درون را احاطه کرده است. جغرافیا ندارد. آدمی که جز به محسوسات نمی اندیشد، از مافوق زمان و مکان چیزی نمی فهمد.
عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران گفت: احکام صریح و روشن اخلاقی جنوب و شمال ندارد. شرق و غرب ندارد. در هر کشوری که بروی این احکام یکسان است. اخلاقیات مردم یک کشور ممکن است با کشور دیگر تفاوت داشته باشد، اما این تفاوت ها بر حسب عادت است نه احکام اخلاقی.
ابراهیمی دینانی تصریح کرد: انسان از کجا آمده است؟ همه موجودات در این دنیا به دنیا آمده اند. یک آغازی داریم و یک پایانی. پایان همان آغاز است. همه موجودات جهان در وسط یک آغاز و پایان هستند، انسان در وسط یک آغاز و پایان وجود دارد و آن پایان بازگشتی است به آغاز. آغازی که پایان ندارد.
چهره ماندگار فلسفه خاطرنشان کرد: کسی معاد را می فهمد که توحید داشته باشد. بدون توحید نمی شود، معاد را فهمید. توحید و معاد جزء اصول دین ماست. توحید اول و معاد آخر است. بین توحید و معاد، نبوت است. آغاز توحید، پایان معاد، وسط نبوت. نبوت اول و آخر را به هم وصل می کند.
این استاد دانشگاه یادآورشد: انسان کتابی است که باز است. در یک کتاب باز همه چیز نوشته می شود. انسان کتابی است مفتوح که همه چیز در آن نوشته می شود. آنچه که در آن نوشته می شود بیشترش به دست خود انسان نوشته می شود. احکام و حقایقی در کتاب وجود ما نوشته می شود که بیشتر آن را انسان می نویسد.
نظر شما