خبرگزاری مهر، گروه جامعه: دکتر وحید محمودی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار «مهر» درباره رویکردهای متفاوت فقر گفت: یکی از شناخته شده ترین انواع رویکردها به فقر، محرومیت درآمدی است که بر اساس آن جریان متعارف اقتصادی قادر نیست به افراد حداقلی از درآمدها را اعطا کند. اما در دهه های اخیر تعاریف از فقر تغییر یافته و به جنبه های چند بعدی فقر توجه می شود. آزادی گراها، مطلوبیت گراها و نهاد گراها هر کدام تعاریف متفاوتی از فقر دارند که در همه آنها پایه تحلیل مبتنی بر درآمد است. این در حالی است که در دیدگاهی که فقر را به مثابه محرومیت از قابلیت ها میداند، فقیر کسی است که از قابلیت های پایه و کارکردهای دریافتی آن محروم است. فقر کودک نیز در این رویکرد جای میگیرد و کودک فقیر کسی است که از قابلیت ها و کارکردها محروم است.
ضرورت نگاه ویژه به توانمندیهای کودکان
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اظهار داشت: مطالعات نشان می دهد که در بسیاری از خانوارهایی که پایین تر از خط فقر درآمدی هستند کودکان از سوء تغذیه رنج میبرند. اگر این تعاریف را مبنا قرار دهیم نگاهمان نسبت به طرد شدگان اجتماعی و محرومان و کودکان فقیر متفاوت می شود. در ادبیات توسعه کالاهایی که در اختیار انسان ها قرار دارند با یکسری از عوامل تبدیلی به قابلیت و بعد از آن به کارکرد تبدیل می شوند. مهم این است که انسان از قدرت انتخاب برخوردار شود. مسئله این است که باید ساز و کارهایی وجود داشته باشد که تبدیل قابلیت به کارکرد را در انسان ها تسهیل کند. وی با تاکید بر اینکه باید به توانمندی های کودکان نگاه ویژه ای شود، افزود: آن چیزی که معطوف به کودکان است این نکته است که هم قابلیت و هم توانمندی فردی آنها در نظام های خانواده و آموزشی و تربیتی افزایش یابد و هم شرایط محیطی برای بروز خلاقیت ها و تبدیل توانمندی های فردی به کارکرد وجود داشته باشد.
کودکان قربانی پدیده «زمان فروشی»
محمودی ادامه داد: اگر به جلوه های خشن فقر با این لنز نگاه کنیم میبینیم که سرپرستان خانوار چطور برای جبران عقب ماندگی ها و هم سازی با تورم های افسار گسیخته ناچارند سراغ شغل های دوم و سوم و حتی بر اساس داده های مرکز آمار شغل پنجم بروند. همین مسئله موجب شده در کشورمان با پدیده ای به نام «زمان فروشی» رو به رو شویم که کودکان نیز در این شرایط متحمل آسیب های گوناگون می شوند. چرا که سرپرستان خانوار زمان کافی برای تفریح، سفر، مشارکت سیاسی، اجتماعی و سلامت فیزیکی و روانی خود و خانواده را در در ازای تلاشی که برای جبران بار تورم حادث شده می کند از دست می دهند. وقتی از پشت این عینک تحولات را نظاره میکنیم تبعات این زمان فروشی بر کودکان در هر دو نظام آموزشی و خانواده و بالطبع در اجتماع هم بسیار نمایان می شود.
فراگیر شدن «فقر زمانی» در جامعه
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به مطالعات اخیری که در حوزه فقر زمانی و درآمدی انجام شده، اظهار داشت: بر اساس مطالعه ای که چندی پیش درباره فقر زمانی و فقر درآمدی میان معلمان مدارس استان تهران انجام شده است از میان جامعه آماری مورد بررسی ۵۴ درصد معلمان تهرانی به طور همزمان دچار فقر درآمدی و فقر زمانی هستند و حدود ۴۰درصد برای خلاص شدن از فقر درآمدی وارد فقر زمانی شده اند. داده ها نشان می دهد که شغل دوم ۶۰ درصد معلمان نمونه آماری مسافر کشی است. متاسفانه معلمان امروزه دچار این مسائل شده اند و فرزندان انها در خانه محروم از پدر هستند. حتی فراتر از آن وقتی به دنیای کودکان و نوجوانان فقیر ورود میکنیم میبینیم که محیط زندگی آنها و شرایطی که بر آنها حاکم است متاسفانه در بسیاری از مواقع در سیاست گذاری ها دیده نمی شود که اگر این اتفاق می افتاد شرایط کشور این چنین نبود.
نظر شما