به گزارش خبرگزاری مهر، دومین جلسه از «مجموعه نشستهای بصیرتافزایی انقلابی» به مناسبت بزرگداشت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، با موضوع واکاوی کارنامه سازمان مجاهدین خلق، با حضور صفاالدین تبراییان محقق تاریخ معاصر و نویسنده کتاب خوابگردها، خانم مریم سنجابی از اعضای سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق و جمعی از محققان و پژوهشگران در مرکز اسناد انقلاب اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، خانم سنجابی ضمن تشریح دلایل پیوستن خود به سازمان مجاهدین خلق در نیمه دهه ۶۰، گفت: من از همان ابتدا زمانی که در ایران بودم جزو سمپاتهای سازمان بودم و در اواسط دهه ۶۰ نیز به خاطر سلطه جریانهای چپ و مبارزه، از طریق برادرم به ترکیه و سپس به عراق رفتم و به سازمان پیوستم.
وی ادامه داد: در آن زمان یک دختر کم سن و سال بودم که واقعا تحلیل و شناخت عمیقی از این ماجرا نداشتم و تحت تاثیر موجی که ایجاد شده بود قرار گرفتم و مدتی بعد از حضور در کمپ اشرف به تدریج فهمیدم که واقعیت سازمان چیست.
سنجابی تاکید کرد: مدتی بعد در سازمان مدارج بالاتری نیز به دست آوردم و حتی مسئولیت پرسنلی نیز با من بود تا اینکه روزی به من و تعدادی از افراد دیگر شک کردند و ما را به بدترین نحو ممکن در همان کمپ اشراف مورد شکنجه قرار دادند.
این عضو جدا شده از سازمان مجاهدین خلق ادامه داد: به تدریج فهمیدم که سازمان برای اعضای خود هم هیچ ارزشی قائل نیست و مدتها در فکر فرار از کمپ اشرف بودم اما از آنجایی که از سال ۷۲ به بعد خروج از کمپ ممنوع بود، پس از سالها نهایتا در ۱۳۸۹ موفق به فرار از اشرف شدم.
سنجابی تاکید کرد: فضای بسته و یک طرفه کمپ و کانالیزه بودن همه ما باعث شده بود تا حتی اگر فکر فرار هم به سرمان میزد جرات این کار را نداشته باشیم زیرا اخباری که به ما میدادند این بود که کسانی که فرار کردهاند یا کشته شدهاند، یا کارتنخواب شدهاند یا سرنوشت بدتری پیدا کردهاند. اما بعد از سقوط صدام که چند صد نفر از مردان درون کمپ توانستند فرار کنند، به تدریج اخبار دیگری نیز به ما مخابره شد که لزوما فرار از اشرف به معنای بدتر شدن وضع نیست و این در تصمیم بسیاری دیگر از اعضا برای جدایی از سازمان موثر بود.
این عضو سابق شورای مرکزی سازمان ادامه داد: در آنجا ما از صبح تا شب به جز ۶ ساعت خواب، دائم مشغول کار کردن بودیم و اصلا ذهنمان را برای فکر کردن آزاد نمیگذاشتند و رجوی میگفت تمام جان و مال و ناموس اعضای سازمان برای من است و انگار هیچ کدام از اعضا از خودشان برای خودشان تصمیم و ارادهای نداشتند.
سنجابی که سابقه بیش از دو دهه حضور در سازمان را داشته با تاکید بر اینکه این خطر فرقهگرایی بود و هنوز هم ممکن است از این ناحیه فرقههای دیگر بتوانند جوانان را فریب بدهند، گفت: امروز هم یکی از بزگترین خطر در انتظار نوجوانان و جوانان جذب شدن به فرقههای مختلف و تباه شدن آینده آنهاست.
وی در بخش دیگری از سخنانش خاطرنشان کرد: در جریان عملیات مرصاد در سال ۶۷ سازمان مجموعا ۴۸۰۰ نفر عضو داشت که با احتساب افراد حاضر در دیگر کشورها اعضایش به ۷۰۰۰ نفر میرسید و از ابتدا هم معلوم بود نمیتوان با این تعداد، جمهوری اسلامی را از بین ببرد اما رجوی روی کمکهای صدام و ارتش بعث حساب ویژهای باز کرده بود و شروع این عملیات نیز با کمکهای نظامی بعثیها آغاز شد.
سنجابی در بخش دیگری از سخنانش نیز با اشاره به نقش سازمان در فتنه ۸۸ گفت: استراتژی سازمان سوار شدن بر موج اعتراضها برای تغییر مسیر به سمت سرنگونی جمهوری اسلامی بود و ما که در کمپ اشرف بودیم شاهد بودیم که به اعضا گفته میشد تا هرچقدر میتوانند وبلاگ و سایت و... ایجاد کرده و با انتشار اخبار نا آرامیها و ملتهب نشان دادن فضای داخل ایران، نهایت بهره را از این ماجرا ببرند. حتی مسعود رجوی صریحاً گفت که از خشونت نترسید و مهم نیست که در جریان این اتفاقات در ایران افرادی کشته شوند بلکه مهم این است که بتوان در مجموع از این فضا برای پیشبرد هدف اصلی یعنی سرنگونی جمهوری اسلامی حداکثر بهره را برد. به همین خاطر بود که بیانیههای رجوی در حمایت از اعتراضات داخل ایران نیز بر همین نکته تاکید داشت.
وی در پایان تاکید کرد: هم اکنون نیز روند جذب سازمان از ایرانیان خارج از کشور به بهانههای واهی ادامه دارد و به ویژه ایرانیانی که در پی پناهنده شده به کشورهای دیگر هستند جزو اولویتهای سازمان برای جذب نیرو محسوب میشوند تا به بهانههایی مثل زندگی بهتر، تسریع در روند پناهندگی و... وارد سازمان شوند.
در بخش دیگری از این نشست تخصصی، دکتر صفاءالدین تبراییان با تاکید بر اینکه سازمان مجاهدین خلق از همان ابتدای تاسیس در سال ۴۴ دچار التقاط فکری بود، گفت: متاسفانه اعضای اولیه و موسس این سازمان درک درستی از بسیاری از مباحث اسلامی نداشتند و این موضوع سر منشاء انحرافات فکری سازمان بود.
نویسنده کتاب خوابگردها (بررسی ارتباط رهبران منافقین با نهادهای اطلاعاتی و نظامی عراق) افزود: سازمان مجاهدین خلق تا پیش از پیروزی انقلاب نزد برخی از انقلابیها و حتی روحانیون نیز از وجاهت زیادی برخوردار بود بگونهای که حتی افرادی مثل آقای هاشمیرفسنجانی نیز از آنها حمایتهای جدی میکردند اما سرانجام در سال ۵۴ سازمان رسما اعلام کرد از اسلام به مارکسیسم تغییر ایدئولوژی داده که این انحراف، ریشه در التقاط اولیه سازمان داشت.
تبراییان در ادامه با بیان برخی موارد قدرتطلبیهای منافقین و تصفیههای خونین سازمان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی گفت: شهید لاجوردی همان موقع میگفت اینهایی که الان قدرت دستشان نیست این کارها و جنایتها را میکنند، اگر روزی به قدرت برسند چه کار خواهند کرد؟
وی با تشریح روحیه متکبرانه و فرصتطلبانه مسعود رجوی نیز تصریح کرد: وی هیچگاه در صف اول هزینه دادن نبود و همیشه افراد دیگر را برای هزینه دادن به نفع خودش جلو میفرستاد و حتی معتقدم در جریان ضربه ۱۹ بهمن ۶۰ که خانه تیمی موسی خیابانی و اشرف ربیعی در زعفرانیه تهران نیز لو رفت و این افراد به هلاکت رسیدند، رجوی در لو دادن این ماجرا نقش داشت.
تبرائیان در بخش دیگری از سخنانش با تشریح ویژگیهای فرقهای سازمان منافقین، شستشوی مغزی و فضای حاکم بر اعضای سازمان را تشریح کرد و توضیح داد که چگونه هر عضو منافقین در اثر رفتارهای رهبران این سازمان ابتدا علقه و الفت خود از خانوادهشان را از دست داده و سپس به یک عنصر حقیر، فرمانبردار و کنترلشونده برای مقاصد رجوی تبدیل میشود.
نظر شما