6 متر كوچه و صد هزار مشكل

اين همان پاركينگ است ؛ از ماشينهاي مدل ساخت1/1/1 تا آخر 2003 همه اينجا را مي شناسند

نكته اينجاست كه چه كسي راه را درست مي رود . اين صف طولاني يا اين ماشين قرمز

فكر مي كنيد اين خيابان چند طرفه است؟

هر كسي از راه رسيده ؛ هر كجا كه خواسته يا هر كجا كه توانسته پارك كرده و رفته است!

در خياباني به اين شلوغي نه دودي هست و نه سر و صدايي؛ چرا ؟ به اين دليل كه همه ماشينها وسط كوچه خاموش است!

يادم نيست ؛ اين آقاي محترم يا سيگار مي كشد يا اينكه مي خواهد بامشت به صورت عكاس "مهر" بكوبد

كجاي كاريد ؟! تازه اينها هم در صف ايستاده اند كه وارد كوچه "بيمه" شوند ؛ البته كوچه كه چه عرض كنم ....

اشتباه نكنيد ! اين كوچه بيمه نيست ؛ اين يكي از فرعي هاي منتهي به "بيمه" است. البته فرقي نمي كند؛ همه جا بسته است 

فسقل كوچه چه بلايي سر شهر درآورده؛ استاد نجات اللهي از طالقاني تا انقلاب و سميه از سپهبد قرني تا استاد نجات اللهي به هم گره خورده است

مبارك است ؛ بالاخره آقاي پليس از راه رسيد !

 بعيد است با يك جريمه كه چه عرض كنم ؛ با صد جريمه هم گره باز شود

نه ! گويا يواش يواش ماشينها يك تكاني خوردند

اصلا مثل اينكه هميشه بايد زور باشد تا بعضي ها بفهمند كه مقررات رانندگي براي خود آنهاست

خوب شد ؛ حالا ديگر اين آقاي لباس آبي نمي تواند براي كل كوچه مقررات بگذارد؛ آقا جان ! هر چيزي يك حساب و كتابي دارد

به به ! ديديد قبض جريمه هم خيلي وقتها بي فايده نيست؟

باورتان مي شود ؟ اين همان كوچه ده دقيقه پيش است !

اي بابا ! ديديد گفتم فقط جريمه جواب مي دهد ؛ تا آقاي پليس رفت همه چيز مثل روز اول شد