به گزارش خبرنگار مهر، راهپیمایی ۲۲ بهمن هر ساله در جمهوری اسلامی با شکوه هر چه بیشتر برگزار می شود و امسال نیز علارغم همه مشکلاتی که مردم با آن مواجه هستند اعم از مشکلات اقتصادی و معیشتی شاهد افزایش حضور مردم در این راهپیمایی بودیم. درک و تحلیل چرایی حضور چشمگیر مردم نیازمند بررسی های جامعه شناختی و علمی است. در این مجال در گفتگو با علیرضا شجاعی زند، استاد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس به بررسی این سوال پرداختیم که دلایل حضور چشمگیر هرساله مردم در این راهپیمایی چیست.
متن زیر مشروح گفتگوی ما با این استاد دانشگاه است؛
درک و تحلیل درستِ راهپیمایی ۲۲ بهمن و تکرار چهل باره آن، در حالی که هیچ از اهمیتش نزد مردم کاسته نشده، نیازمندِ تفکیک در ساحات مختلفِ «داستان ایران» است، بنده قائل به تفکیک میان «انقلاب» و «نظام» و «دولتهای» بر سرِ کار آمده در این چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی هستم
علیرضا شجاعی زند در ابتدا گفت: درک و تحلیل درستِ راهپیمایی ۲۲ بهمن و تکرار چهل باره آن، در حالی که هیچ از اهمیتش نزد مردم کاسته نشده، نیازمندِ تفکیک در ساحات مختلفِ «داستان ایران» است. آنالیز و تجزیه اساساً راهبرد مفیدی است برای فهم پدیدههای پیچیده. آنالیز به ما در کشف عوامل مؤثر و سازوکار علّی در وقوع و تداوم و تغییرات پدید آمده کمک میکند. کار البته بدینجا پایان نمیرسد و نیازمند تحلیل و تبیین جامعی از نسبت و رابطه میان آن ساحات نیز هست.
وی ادامه داد: اجازه بفرمایید قبل از هرگونه اظهار نظری در چند و چون راهپیماییهای ۲۲ بهمن و مورد اخیرش در سالروز چهل سالگی انقلاب، آن تفکیک و تحلیلی را که فکر میکنم به ما در فهم صائبتر این پدیده کمک میکند مطرح نمایم.
وی افزود: بنده قائل به تفکیک میان «انقلاب» و «نظام» و «دولتهای» بر سرِ کار آمده در این چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی هستم و آن را برای تحلیل اوضاع ایران در هر زمینه و موردی لازم میدانم. منظورم از آن نیز یک تفکیک مفهومی و اعتباری است و همان نیز با قبول نسبت و ارتباط وثیق میان آنهاست؛ پس نباید از آن معنای گسست و انقطاعِ کامل را استنتاج کرد. آنها در عین داشتن تعیُّن و اقتضائات خاصِ خود، به هم وابستهاند و با همین ترتیب بر هم ابتنا دارند. نظام با این که پدیدهای بهجز انقلاب است؛ اما مولود آن است. همین طور است نسبتِ کارگزاران و دولتها با تمام تنوعات و تغییراتاشان با نظام.
این استاد دانشگاه تربیت مدرس گفت: انقلاب سال ۵۷ در ایران با فشارِ یک مجموعه ضرورتهای اجتنابناپذیر که شامل عوامل بنیادی و شتابزا بود، در یک موقعیت خاص و عدیمالنظیر به راه افتاد و پس از سپری کردن یک دوره هجدهماهه طوفانی، لحظه پیروزی را در ۲۲ بهمن سال ۵۷ تجربه کرد. از این مقطع تا استقرار نظام سیاسی جدید و کامل شدن ارکان آن و به رسمیتشناخته شدنش از جانب کشورهای خارجی و مجامع بینالمللی یکی دو سالی به درازا کشید. آغاز و انجام آنچه به عنوان انقلاب ایران معروف شده بر روی هم بیش از ۳ تا ۴ سال نبوده است. مجزا کردن این دوره و نامگذاری آن به عنوان برهه انقلابی، به هیچ رو نافیِ دهههای متمادی صَرف شده در زمینهسازی آن نیست و قرار هم نیست که گسترش تأثیراتش بر تاریخ مابعد از این را نادیده بگیرد. با وصف این، انقلاب به معنای خاصِ آن، محدود به همین برهه خاص واقع شده در دو سوی نقطه پیروزی است که در ایران از نخستین حرکتهای اعتراضی در خرداد سال ۵۶ آغاز و به رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی در شهریور ۵۹ به اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ختم گردید.
شجاعی زند ادامه داد: کارِ انقلاب در همین مقطع که ارکان نظام جدید کامل گردید، به پایان میرسد و پس از این با پدیده دیگری به نام نظام مواجهیم که محصول آن و منبعث از ایدئولوژی و مطالباتی است که مردم در فرایند حرکت انقلابی خویش مطالبه کرده بودند. مطرح نمودنِ «خاتمه انقلاب» البته به معنیِ پایان یافتن اثرات و بیریشه ساختن مولودش، یعنی نظام جمهوری اسلامی نیست و نباید از آن، ترکِ روحیه انقلابی و تعقیب پُرشور و حرارت اهداف و آرمانهای بلند انقلابی را استنباط کرد. این تفکیک هیچ همسویی و نسبتی با تقابل ادعاشده میان «نهضت» و «نظام» هم ندارد و آن را یک تلقی سادهانگارانه و نادرست میداند.
وی افزود: همین تفکیک را باید میان نظام و دولتهای برآمده از آن قائل شد. نظام قطعاً چیزی بهجز ساحت کارگزاریِ آن است. نظامها نوعاً متضمن یک فلسفه سیاسی پیاده شده یا در حال پیاده شدن هستند و از ثبات و پایداری به مراتب بیشتری نسبت به کارگزاران و سیاستهای متغیرشان برخوردارند. این مسئله در نظامهای ایدئولوژیکِ برآمده از یک انقلاب، به مراتب برجستهتر نیز هست و به همین رو به چیزی فراتر از اداره صرفِ امور میاندیشند. نظامها با سازوکار و ابزارهایی که قانون اساسی در اختیار آنان گذارده، عهدهدار تعقیب دائمی دو هدف اصلی هستند؛ نخستْ زنده نگهداشتن آرمانهای منبعث از ایدئولوژیِ پیشبرنده انقلاب و برپادارنده نظام و دوم، مراقبت و رصد دائمیِ دولتها تا به دلیل سهلانگاری و سادهگزینی و دچار شدن به اقتضائات عمل، از مسیری که به پیمودن آن مکلف هستند منحرف نشوند.
وی اظهار داشت: این مراقبت در نظامهایی نظیر ما جدی و حیاتیتر نیز هست. یک، به دلیل وجود تغییرات فراوان در بخشهای اجرایی و تقنینی؛ دو، به دلیل تلاش رقبا در جلب نظر رأیدهندگان به هر طریق ممکن و سه، به دلیل مداخلات طرفهای خارجی به منظور تأثیرگذاری بر سیاستها و جهتگیریهای آنان.
این استاد دانشگاه تربیت مدرس افزود: ناگفته نماند که اگر رهبریِ انقلاب ایران اصراری بر پایان بردن هر چه سریعترِ برهه انقلابی و استقرار نظام جدید نداشت و مقطع انقلابیِ پس از پیروزی را مثل بسیاری از انقلابات دیگر طولانی میکرد؛ یا اگر اصراری بر پیادهسازیِ «جمهوری» و اِعمال سازوکار دموکراتیک در سپردن مسئولیتهای تقنینی و اجرایی نداشت؛ شاید تفکیک میان انقلاب و نظام از یکسو و میان نظام و دولتهای آن در سوی دیگر چندان هم معنا پیدا نمیکرد و در تحلیل اوضاع خیلی بهکار نمیآمد.
اگر مردم ایران در تمامی این سالها، صرف نظر از میزان رضایت و نارضایتیشان از اوضاع، در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کرده و میکنند؛ به دلیل همین تمایزی است که میان انقلاب و نظام و دولتها برقرار میکنند
وی ادامه داد: با این مقدمه طولانی میخواهم بگویم که اگر مردم ایران در تمامی این سالها، صرف نظر از میزان رضایت و نارضایتیشان از اوضاع، در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کرده و میکنند؛ به دلیل همین تمایزی است که میان انقلاب و نظام و دولتها برقرار میکنند. پس از این مشارکت عمومی و سراسری که نظیری هم در هیچ کجای عالَم ندارد و هر ساله به نحو گستردهتر و بامعناتر تکرار میشود، نتایجی قابل استنتاج است.
وی تصریح کرد: اول اینکه مردم ایران نگاه مثبتی به انقلاب به وقوع پیوسته در سال ۵۷ دارند و آن را گشایشی در تاریخ ایران محسوب مینمایند. چه نسلی که در آن مستقیماً مشارکت داشته و وضع و اوضاع رژیم گذشته را از نزدیک تجربه کرده و چه نسلهایی که تنها سرگذشت آن دوران و قصههای انقلاب را شنیدهاند. «نگاه مثبت» به انقلاب در یک بیان فنیتر یعنی، در ضرورت و اصالت و ماهیت و حقانیت آن کمترین تردیدی ندارند.
وی افزود: دوم اینکه مردم ایران به مولود انقلاب سال ۵۷، یعنی نظام سیاسی برآمده از آن، همچنان وفادارند و بدان دلبستگی دارند و این را با تکریم و بزرگداشتِ سالگشت پیروزی آن ابراز میدارند. زیرا اگر جز این بود، رغبتی هم به نکوداشت بانی و والدِ آن از خود نشان نمیدادند. این ویژگی نظامهای ایدئولوژیک است که نسبت به برقراریِ پیوند با عقبه انقلابی و بقای مشروعیت خویش حساسند و لذا به بازیابی و احیای سالانه آن مبادرت مینمایند.
مردم ایران نگاه مثبتی به انقلاب به وقوع پیوسته در سال ۵۷ دارند و آن را گشایشی در تاریخ ایران محسوب مینمایند «نگاه مثبت» به انقلاب در یک بیان فنیتر یعنی، در ضرورت و اصالت و ماهیت و حقانیت آن کمترین تردیدی ندارند
شجاعی زند ادامه داد: سوم اینکه دولتهای عدیدهای در این چهل ساله با تمام خوبعملی و بدعملیهایشان آمده و رفتهاند و هر یک از آنها در ۲۲ بهمنهای متعددی حضور یافته و سخنرانی کردهاند و آن را تریبونی برای توضیح و توجیه عملکرد و مقابله با رقبای سیاسی و انتخاباتی خود قرار دادهاند. مردم هم این حرفها را شنیده و با عملکردهای ایشان مقایسه کردهاند و پیش خود به نتایجی هم رسیدهاند که در آرای بعدیشان هم مؤثر افتاده است؛ در عین حال حساب هیچ دولتی را با انقلاب و نظام برآمده از آن یکی نکردهاند.
این استاد دانشگاه تربیت مدرس گفت: این بلوغ سیاسی و فکریِ مردم وقتی معنادار میشود و ارزش خود را بیشتر نشان میدهد که آن را با تحلیل و نتیجهگیریهایِ معدود سیاستمداران کهنهکار و برخی از انقلابیون قدیمی مقایسه کنیم. آنان که بهسادگی و با کمترین کدورت و نقصانی در یک ساحت، نسخه همه را با هم میپیچند و میگویند «کاش انقلاب نمیکردیم» یا «از مسیر اصلاح رژیم شاه هم میشد به همین نقطهای رسید که اکنون هستیم» یا «دین را اساساً چه کار با سیاست و مداخله در حیات اجتماعی مردمان».
وی در پایان اظهار داشت: اگر در تحلیل این قبیل مواضع، از تبیینهای روانشناختیِ شخصیت و چرخشهای روشنفکرمآبانه قائلین آن در گذریم؛ به خطایی میرسیم که ناشی از یک کاسه کردن سه ساحت و مقوله متفاوت در این ماجراست. تحلیل اوضاع ایران در هر موضوع و مسئلهای نیازمند تشکیل سه پرونده مجزا و در عین حال به هم مرتبط است برای «انقلاب» و «نظام» و «دولتها» و البته ملحوظ نظر داشتن دو عنصر کلیدی و همهجا حاضر؛ یعنی دین و مدرنیته و به بیان روشنتر، اسلامِ سیاسی و غربِ سکولار.
نظر شما