به گزارش خبرنگار مهر، «مظفر نامدار» سردبیر فصلنامه ۱۵ خرداد در گفتگویی با خبرگزاری مهر به تبیین و تحلیل پیام مقام معظم رهبری پیرامون گام دوم انقلاب پرداخت که در ادامه میآید:
*ضرورت انتشار پیام مقام معظم رهبری پیرامون گام دوم انقلاب در شرایط کنونی از نظر شما چیست؟
خود این مسأله که چگونه این بیانیه یا منشور را قرائت کنیم و چگونه آن را مبنای فهم تداوم تاریخی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی قرار دهیم و از همه مهمتر چگونه آن را نقشه راه دومین مرحله خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی قرار دهیم، هم موضوعیت و هم طریقیت دارد
در سوال شما دو نکته وجود دارد: نکته اول استفاده از واژه «پیام» و نکته دوم مراد شما از «شرایط کنونی» که در سوال به کار بردید. به نظرم این متن را نباید تا سطح یک پیام تقلیل داد، بلکه این یک بیانیه و منشور (مانیفست) است و منشور هم ماهیت راهبردی دارد. یعنی صادر کننده آن احساس میکند شرایطی وجود دارد که نیاز به یک جمع بندی تازه دارد و با مؤلفهها، مفاهیم، مبادی و رفتارهای گذشته دیگر نمیتوان شرایط جدید را تعریف و تحلیل کرد. این به این معنا نیست که مفاهیم و مبانی و مؤلفههای گذشته باطل بوده یا باطل شده اند و ما باید آنها را دور بریزیم، بلکه بدان معنا است که سطح دگرگونی ها و تحولات به گونهای تغییر کرده که با جمع بندی قبلی نمیتوانیم شرایط جدید و چشم اندازهای آینده را تبیین کنیم و نیاز به جمع بندی جدیدی داریم که توانایی فهم زبان زمان جدید را داشته باشد.
انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی یک دوره پرتلاطمی را پشت سر گذاشته است و به مرز چهل سالگی رسیده است. ما از مرتبهای که رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه به خوبی آن را تبیین فرمودند به مرتبه دیگری رسیدیم. این تحول اشتدادی به ما میگوید دیگر نمیتوان با مفاهیم مرتبه قبلی مرتبه جدید را تعریف کرد، پس نیاز به یک منشور جدید داریم. منشوری که اولاً الهام بخش باشد یعنی نوشته میشود تا بدان رجوع شود، نه این که پس از مدتی فراموش شود. ثانیاً معیار در خط بودن و از خط خارج شدن باشد. ثالثاً سند تداوم تاریخی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی باشد. رابعاً به ما کمک کند شرایط جدید را عمیقتر و دقیقتر درک کنیم و خامساً به ما کمک کند روشمند و هدفمند گذشته، حال و آینده را تحلیل کنیم.
بنابراین خود این مسأله که چگونه این بیانیه یا منشور را قرائت کنیم و چگونه آن را مبنای فهم تداوم تاریخی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی قرار دهیم و از همه مهمتر چگونه آن را نقشه راه دومین مرحله خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی قرار دهیم، هم موضوعیت و هم طریقیت دارد.
*مهمترین بخشهای این بیانیه از نظر شما کدام اند؟
به نظر من در بیانیهها یا منشور راهبردی هیچ بخشی نسبت به بخش دیگر مهمتر نیست و ارجحیت ندارد. اولویت بندی در منشورهای راهبردی فاقد منطق است. زیرا همه بندها و بخشهای متن در نسبت با هم معنا دارند
به نظر من در بیانیهها یا منشور راهبردی هیچ بخشی نسبت به بخش دیگر مهمتر نیست و ارجحیت ندارد. اولویت بندی در منشورهای راهبردی فاقد منطق است. زیرا همه بندها و بخشهای متن در نسبت با هم معنا دارند و نمیتوان یک بخش را بدون دیگری فهمید یا یک بخش را نسبت به دیگری کم ارزش تلقی کرد. نگاه تقلیل گرایانه به بعضی از بخشهای منشور به معنای بی ارزش و بی خاصیت بودن آن نسبت به بخش دیگر است.
اگر در متنی چنین امکانی وجود داشته باشد بدان معنا است که دیگر آن متن را نمیتوان منشور دانست. مثلاً هیچکس نمیتواند بگوید آزادی از اخلاق مهمتر است یا اخلاق با عقلانیت در یک ردیف نیستند. نمیتوان آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری و… را نسبت به یکدیگر اهم و مهم تلقی کرد و یکی را به نفع دیگری تعدیل یا تعطیل و یا مصادره کرد. این نوع مصادرهها کار جریانهای سیاسی و گروههای ذی نفوذ است. بنابراین باید حواسمان جمع باشد که بر سر این بیانیه نگاه تقلیل گرایانه خودمان را تحمیل نکنیم زیرا در خود متن این تقلیل گرایی وجود ندارد.
*طهارت اقتصادی که رهبری در این بیانیه اشاره کردند را چگونه باید تشخیص داد تا از ورود افراد ناصالح در این زمینه به مسئولیت جلوگیری شود؟ چه کاستی ای تاکنون در ساختار و عملکرد نظام وجود داشته که این مهم گاهی به خوبی محقق نشده است؟
در خود بیانیه معیار تشخیص طهارت اقتصادی وجود دارد. در رأس همه حرص و لقمه حرام دو مفهوم بنیادی در فرهنگ ایرانی اسلامی است که هیچ ایرانی ای را نمیتوانید پیدا کنید که با این دو مفهوم بیگانه باشد. حرص یعنی غیبت قاعده و قانون در تصرف، هم اموال و امکاناتی که شما نمیتوانید در آن تصرف کنید چون تعلق به شما ندارد و هم تصرف چیزی که نباید در آن تصرف کنید حتی اگر متعلق به شما باشد.
مثال ساده بزنم؛ آرایی که ما در صندوقهای رأی میاندازیم تا از درون آن رئیس جمهور و نمایندگان مجلس و … خارج شوند و تمام امور حیاتی ما و پارهای اوقات نسلهای بعد ما را رقم بزنند، درست است که رأی ماست و ما در صندوق میاندازیم ولی آیا مثل دارایی، اموال و اشیایی است که به ما تعلق دارد و ما میتوانیم هرگونه که دل مان بخواهد با آن برخورد کنیم؟ بی تردید از نظر عقلی و انسانی چنین نیست. چون اگر خطا کنیم، تحت تأثیر حزب و گروه و باند و جریان و خانواده و رفیق و… این آرا را به صندوق بریزیم، آیا خطا و اشتباه ما در انتخاب افرادی که طهارت ندارند فقط متوجه ماست یا متوجه انسانهای دیگری هم هست که دوست داشتند فارغ از بند و بستهای نادرست و غیر متعارف، افراد پاک دست، با طهارت اقتصادی، سیاسی و… را انتخاب کنند؟
بنابراین حرص و برگرفتن لقمه حرام صرفاً تصرف در چیزهایی نیست که شما نمیتوانید تصرف کنید بلکه به آنهایی که میتوانید تصرف کنید هم باید قاعده و قانونمند باشید. یکی از دلایلی که امروزه گرفتار دیوان سالاری بی مبالات به طهارت شده ایم این است که در منشأ این دیوان سالاری که انتخابات است حریص هستیم. تصرف شخصی و خصوصی در آرایی میکنیم که به ظاهر متعلق به من هست ولی فقط سرنوشت من، حزب من، خانواده من و قبیله من را رقم نمیزند.
*اهم برنامههای پیش روی دشمن و وظایف ما در این شرایط را چه میدانید؟
اراده معطوف به قدرت، تمایلات قبیلهای، حزبی، جریانی و از همه بدتر خانوادگی مدیران در سطوح مختلف، یک چرخش ارتجاعی به دوران پهلوی بلکه قاجاری است و این نشان میدهد که در چنین شرایطی نقطه تمرکز ما باید بر اصلاح دیوان سالاری و چشمه جوشش آن یعنی نظام انتخاباتی باشد
به نظر من دو دهه است که دشمنان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی روی اعتماد عمومی مردم به نظام جمهوری اسلامی که تنها سرمایه اجتماعی انقلاب است تمرکز کرده اند و برای این که مردم را از انقلاب و نظام نا امید کنند برنامههای متنوعی را ساماندهی کرده اند. کانون اصلی تمامی این برنامهها دیوان سالاری کشور است. یعنی آن هستهای که رابط بین نظام و تودههای مردم هست و حل مسائل و مشکلات، تعلیم و تربیت، معیشت، رفاه و امنیت، سازندگی و پیشرفت و … مردم با رجوع به این دیوان سالاری حل و فصل میشود. دیوان سالاری فقط قوه مجریه نیست. تمام قوا و فضای مدیریت و سیاست گذاری و برنامه ریزی و تصمیم گیری هم بخشی از این دیوان سالاری است.
متأسفانه دیوان سالاری که به نظر من «چشم سیاوش» جمهوری اسلامی است، در شرایطی که در آن قرار دارد به هیچ وجه در شأن جمهوری اسلامی نیست. ما بعد از انقلاب از دهه ۷۰ به بعد یک چرخش ارتجاعی در حوزه دیوان سالاری را آغاز کردیم و بخش اعظم این چرخش به نوع انتخاب ما و تأثیراتی است که از تبلیغات انتخاباتی میگیریم. اراده معطوف به قدرت، تمایلات قبیلهای، حزبی، جریانی و از همه بدتر خانوادگی مدیران در سطوح مختلف، یک چرخش ارتجاعی به دوران پهلوی بلکه قاجاری است و این نشان میدهد که در چنین شرایطی نقطه تمرکز ما باید بر اصلاح دیوان سالاری و چشمه جوشش آن یعنی نظام انتخاباتی باشد.
*از لحاظ نگاه تاریخی و کلان، بیانیه اخیر مقام معظم رهبری چه جایگاهی در مسیر حرکت امت اسلامی دارد؟
به نظر من این بیانیه مثل همه منشورها، نقشه راه است. دیگر کسی، جریانی، گروهی، دولت مردی و سازمانی عذر و بهانهای ندارد که نمیدانستم و مسیر مشخص نبود. این منشور آن قدر گویا و الهام بخش است که تا سالهای متمادی در آینده انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی مسیر خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی را مشخص کرده است. ملت ایران، جوانان ما باید این منشور را مبنای سنجش انتخاب خود، ارزیابی مسئولان و نگاه به آرمانهای انقلاب اسلامی و کارآمدی جمهوری اسلامی قرار دهند.
بی تردید دشمنان ملت ایران سراغ تفسیرهای متضاد و متناقص این منشور خواهند رفت. درست است که منشورها تفسیر پذیر هستند اما این تفسیر پذیری نمیتواند ارتجاعی باشد باید پیش رونده باشد. پس باید نسبت به تفسیر ارتجاعی از ناحیه هر فرد و گروه و جریانی حساس باشیم. تفسیرپذیری منشور رفتن از اجمال به تفصیل است چون منشورها اجمالی هستند و صادرکننده این بیانیه از ما خواسته است به تفصیلات این منشور توجه کنیم.
آخرین عرض بنده این است که نباید اجازه دهیم این منشور را یک کالای مصرفی کنند. منشورها را نباید مصرف کرد، باید سرمایه کرد تا از دل این سرمایه تولید اتفاق افتد. منشورها پول تو جیبی نیستند بلکه سرمایه هستند. بیتردید در آینده کسانی و جریاناتی تلاش خواهند کرد این منشور را برای انگیزهها و علایق و سلایق خود مصرف کنند.
نظر شما