خبرگزاری مهر، سرویس فرهنگ: محمد آسیابانی
نخست: در فاصله دو ساله پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران تا آغاز جنگ تحمیلی خاطرههای خوبی در ذهنهای مردمی که آن سالها را درک کردهاند، نقش بسته است. خاطرههایی که هرگز تکرار نشده و برای نسلهای بعدی که صرفاً تصاویری گنگ و مبهم از «آرمانشهری» هستند که شاید تنها در کتابها مجال بروز پیدا کرده است.
یکی از این خاطرهها ماجرای روی زمین نشستن مرحوم آیتالله طالقانی در مجلس خبرگان است. وقتی از ایشان پرسیدند که چرا روی صندلی نمینشیند فرمود که وقتی روی این صندلیهای راحت بنشینیم دیگر نمیتوانیم قانونی بنویسیم که به درد روی زمین نشستگان بخورد.
مرحوم آیتالله طالقانی و دیگر اصحاب امام خمینی (ره) ساختارشکنانی بودند که به مقابله با ساختارهای نظام حاکم بر ایران در پیش سال ۵۷ برخاستند. اقدام نمادین آیتالله طالقانی در مجلس خبرگان قانون اساسی آن سالها تاکید بر شکستن ساختارهایی بود که مرزها را میساخت؛ مرزهایی که سالها تلاش و جانفشانی برای شکستنش کرده بودند.
اقدام نمادین نشستن آیتالله طالقانی در مجلس روی زمین یک پیام ویژه مهم داشت: ساختار احترام از پایین به بالا که از آن به احترام عمودی تعبیر میشود شکسته شده و اکنون دوران انقلاب اسلامی است، همان انقلابی که معمارش از آن به عنوان انقلاب پابرهنگان یاد کرده و قرار است در این انقلاب اتفاقاً آنها در رأس هرم احترام قرار گیرند. اتفاقاً عمل و کنش مسئولان آن دوران نیز همه به این سمت رفت. معمار انقلاب که در تهران منزلی نداشت، برایش منزلی اجاره کردند که به زحمت به ۱۰۰ متر میرسید. رهبر بعدی انقلاب هنوز هم در منزلی زندگی میکند که در مرکز شهر است.
از تصویر نشستن آیتالله طالقانی در مجلس خبرگان بر روی زمین تا تصویری که امروز در شبکههای مجازی و خبرگزاریها از مراسم تجلیل شهردار برازجان منتشر شده یک مرز و یک دیوار ۴۰ ساله وجود دارد. مرزی که خیابان «ایران» را از همجواری مجلس شورای اسلامی به «کاشانک» تهران کشاند.
دوم: نخستین رمزی که تصویر منتشر شده از مراسم تجلیل از شهردار برازجان منتقل میکند احیای ساختار احترام از پایین به بالاست. یعنی مسألهای به نام احترام افقی که با تلاشهای انقلابیون ایران قرار بود از سال ۵۷ جایگزین احترام عمودی شود، عملاً فراموش شده و کارگران در پایین هرم قدرت و احترام قرار دارند. بجز تحقیر پاکبانان در این تصویر دو نشانه دیگر هم وجود دارد. نخست یک روحانی که در تصویر دیده میشود و اتفاقاً روی صندلی (یعنی فرادست کارگران و پاکبانان) نشسته است و دیگری بنری که روی آن درج شده «ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهرداری برازجان». سوال اینجاست که آیا در وظیفه سازمانی شهرداریها تشکیل ستادی به نام «امر به معروف و نهی از منکر» تعریف شده است؟ وظیفه چنین ستادی در شهرداری برازجان چیست؟
سوم: پیروزی انقلاب اسلامی ایران بسیاری از دیوارها را شکست، اما از دورهای با نفوذ در ساختارهای آن آیا خود دیواری جدید و مرزی جدید نساخته است؟ مرزهایی که از نشنیده شدن صدای مظلومان در میان مسئولان و حتی در رسانهها ایجاد شده است. مرزها و دیوارهایی که به دلیل پرداخت انضمامی صرف به مناسک - و نه اسلام راستین - ایجاد شده است. مرزهایی که نمایشی شدن سیاست و کنشهای سیاسیون باعث تولید آن شدهاند. سیاستمدارانی که صرفاً برای نمایش روزی را با اتوبوس و مترو و دوچرخه به سرکار خود میروند، اما حاضر نیستند اتومبیلهای شخصی میلیاردی خود را تبدیل به ماشینهای مونتاژ شده در داخل کنند.
چهارم: چه ایرادی میتوان به شهرداری برازجان گرفت وقتی که کارگری که حق خورده شدهاش را فریاد میکشد با بیتوجهی مواجه میشود اما برادر فلان مسئول که تخلفات میلیاردی دارد، حتی به صورت علنی محاکمه نمیشود؟ اگر ما دچار از خودبیگانگی نشدهایم، چرا کسانی که در این کشور سالها مسئول و وکیل و وزیر هستند، تا به این میزان توانستهاند سرمایهدار شوند و بارها تخلفات فرزندان آنها در شرکتهای دلالی تاسیسیشان رسانهای میشود، اما خبری از محاکمه حتی فرمایشی آنها نیست؟ حتی اگر کاری به محاکمه نداشته باشیم چرا امر به معروف و نهی از منکری به سمت این مسئولان روانه نمیشود؟
اگر دچار از خود بیگانگی نشدهایم پس چرا بسیاری از فرزندان مسئولانی که از ابتدای انقلاب صحبت از غربزدگی و مبارزه با استکبار میکنند، اکنون در آمریکا و غرب حضور دارند؟
پنجم: راقم این سطور اتفاقاً شهردار و شهرداری برازجان را تقدیس میکند، چرا که دست به نمایش تهوع آمیزی که برخی مسئولان دولتی این روزها در سوار شدن به مترو و… زدهاند، نزده است. شهرداری برازجان و مسئولان برگزاری آن نمایش «تقدیر از شهردار» دست به عوامفریبی نزده و همسو با ساختار احترام عمودی که توسط مسئولان دولتی در این دههها احیا شده، مراسمی را برپا کردهاند. مشابه چنین اتفاقی هر روز در تهران رخ میدهد، اما چرا آنها رسانهای نمیشوند؟ دلیلش واضح است. شهردار و شهرداری برازجان خود نیز مغلوبان ساختار احترام عمودی هستند. آنها از مرکز دورند و همین مساله باعث میشود که به نسبت سایر مسئولان از درجه اهمیت کمتری برخوردار بوده و در هرم احترام عمودی در مراحل پایینتری قرار گیرند. معضل مهم ما در این برهه ترمیم فرهنگ و و اتفاقاً بازگشت به آرمانهای جمهوری اسلامی است. بپذیریم که گرفتار Alienation هستیم. فاصلهای که میان عکس بر زمین نشستن آیت الله طالقانی و عکس مراسم تقدیر از شهرداری برازجان وجود دارد، یک فاصله عمیق فرهنگی و یک دیوار بتنی میان وضعیت فرهنگی فعلی ما با آرمانهای انقلاب اسلامی است.
نظر شما